انواع قوسها در معماری












شهرداری محترم منطقه ......
سلام علیکم
احتراما در خصوص ساختمان واقع در ....... دارای کد نوسازی به شماره ........ به مالکیت آقای/خانم .... به استحضار میرساند طی بازدید مورخ ........ از محل این ملک موراد زیر مشاهده گردید که به شرح ذیل میباشد:
1-مالک محترم عملیات اجرایی ساختمان خویش را بدون اطلاع قبلی به اینجانب آغاز نموده است
2-ساختمان در مرحله ....... میباشد که نسبت به پروانه قانونی اخذ شده اولیه از شهرداری دارای اضافه بنا(پیشروی طولی-طبقه مازاد-مازاد واحد ) میباشد.
3-اجرای غیر اصولی دیوار چینی در محل هشتی گیری دیوارها, عدم اجرای مهاربندی مناسب دیوارهای خارجی (وال پستها) علی الخصوص دیوارهای نما وهمچنین عدم اتصال مناسب دیوارها به سقف
4-عدم رعایت مبحث19 مقررات ملی ساختمان با توجه به زیربنا وتراکم اجرا شده
5-عدم اجرای فیلتر آسانسور(درب آسانسور مستقیم به پاگرد پله باز میشود)
6-عدم رعایت ارتفاع لازم برای جانپناه تراس در طبقات(جانپناه اجرا شده بمیزان90 تا 100سانتیمتر از کف تمام شده معماری میباشد)
7- عدم اجرای مناسب ایزوگام کرسی چینی در همکف
8-عدم رعایت فاصله درز انقطاع در طبقات-ریختن خاک ونخاله در این فضا طوریکه بطور کامل این فضا مسدود شده است
9-عدم اجرا نعل درگاهی برروی پروفیلهای برخی دربها
لذا با عنایت به جمیع جهات وموارد فوق عملیات ساختمانی پروژه فوق مورد تائید اینجانب نمیباشد.
رونوشت:
سازمان محترم نظام مهندسی ساختمان استان .... جهت استحضار واقدام مقتضی
بااحترام-ناظر معماری
وی تاکید میکند: برای ایمن بودن از خطرات باید کیفیت را افزایش داد. در موضوع نما نیز علاوه بر تطابق با محیط باید بر کیفیت مصالح و نحوه اتصال نما با ساختمان توجه ویژه داشته باشیم. البته در ابتدا باید قوانین مرتبط تدوین شود و بر اساس این قوانین نظارت دقیقی اعمال شود.
به گزارش ایسنا، بر اساس نظر فعالان ساخت و ساز بهترین و بیخطرترین سنگنما استفاده از آجرهای شیک است که روی ملات- سیمان و مخلفاتش- بهتر نصب میشود اما اگر از سنگنماها استفاده میشود حتماً باید سنگها قابلیت اسکوپ داشته باشند یعنی اینکه پشت سنگهاینما شیار داده شود، سیم گالوانیزه ضد زنگزدگی از شیارها عبور داده شده و داخل ملات پشت سنگ نصب میشود. معمولاسنگهایی که سقوط میکنند اسکوپ نشدهاند و متأسفانه امروز کمتر سازندهای است که به اسکوپ شدن سنگنماها اقدام میکند. حال باید بررسی کرد از میان تمام نماهای پایتخت برای چند درصدشان شرایط ایمنی رعایت شده است؟ایسنا
imna
نمای هر ساختمان در شکلدهی به مجموعه شهری که در آن حضور دارد، موثر است. اگر به نمای یک ساختمان بدون در نظر گرفتن نمای دیگر ساختمانهای شهر توجه شود، همگونی نمای شهری در مجموع از بین میرود.
چگونه به موضوع نما در معماری بیندیشیم؟
در سالهای اخیر پس از مطرح شدن دوباره اهمیت فضاهای عمومی و ارزش زندگی شهری، نما اهمیت دوباره ای یافته است. نما در عمل درون ساختمان را از بیرون و فضای خصوصی را از فضای عمومی جدا می کند. نما حاکی از موقعیت فرهنگی سازندگان ساختمان است و نشانگر میزان نظم طرح ساختمان، امکانات و ذوق تزیین و خانه آرایی طراح و مالک است. یک نما به مثابه معرفی وضعیت ساکنان ساختمان در بین عموم است. نما در واقع صورت ساختمان و بهترین بیان حالتی است که فرد طراح یا مالک از خود در برابر بیرون دارد. نماهای داخل ساختمان بیشتر جنبه خصوصی دارند، لیکن نماهایی که به سمت کوچه و بافت شهر باز میشوند، جنبه عمومی تر دارند.
بنابراین وجوه پشت و جلوی ساختمان از یک طرف دارای نمود اجتماعی و از طرف دیگر نمود مشخص ساکنان خود است بنابراین نمای هر ساختمان باید هم با فضای عمومی همبستگی داشته باشد و هم بتواند حجم داخلی ساختمان را بیان نماید.
نمای هر ساختمان موثر در مجموعه شهری است که در آن حضور دارد و این تاثیر را در بدنه خیابانها یا میدانها که در آن قرار گرفته است می گذارد. اگر به نمای ساختمان واحدی، بدون در نظر گرفتن نمای دیگر ساختمانها فکر شود، همگونی نمای شهری در کلیت از بین میرود.
تناقض بین جنبه شهری و بیان فردی نما در صورتی میتواند از بین رود که ساختمان جزیی از شهر در نظر گرفته شود و ارتباطات آن با محیط اطراف چند جانبه باشد. نمای رو به کوچه و خیابان باید تابع عوامل همبستگی بین نماهای اطراف باشد. اما در عین حال بر اساس ترکیبی از اجزا مختلف بر حسب عملکرد، ابعاد و مصالحشان شخصیت خاص خود را دارد.
نما در واقع یک سطح صاف و تخت نیست بلکه آن سطح انتقالی بین فضای داخل و خارج است که با عقب نشستگی و پیش آمدگی، تراس و غیره با فضای داخل مسکن ارتباط پیدا میکند.
برای اینکه نمای ساختمان حریم خصوصی ساکنان خود را حفظ کند باید نسبت به خیابان بستهتر و محفوظتر باشد.
نمای ساختمان باید بهدنبال خلق یک کلیت هماهنگ بهوسیله تناسب خوب پنجره ها، بازشوهای در، سایبان و محدوده سقفها، سازه عمودی و افقی، مصالح، رنگ، عناصر تزیینی و... باشد. پنجرهها همواره با دیگر عناصر دیوار، سطوح باز و بسته، تیره وروشن، صاف و ناهموار را بوجود می آورند. به علت تکرار دوره ای پنجره ها، در ساختمانهای چند طبقه، نظم کاملی به چشم میخورد. اما گاه بهعلت افزایش نور در طبقات بالاتر کاهش داده میشود و این نظم آهنگ خود را از دست میدهد.
جداسازی عناصر افقی و عمودی تاثیر کلی در نما دارد. تناسبات عناصر ساختمان لازم است با کل ابعاد ساختمان مطابقت داشته باشد. برای مثال در ساختمانهای کوتاه عریض، ابعاد عرضی غالب خواهد بود. در ساختمانهای بلند عناصر باریک برتری خود رانشان میدهند. در و پنجره و نعل درگاهها تاثیر خاصی در نما میگذارند. ناودانها، سایه بانها، پیش آمدگیهای سقف و بالکنها ایجاد سایه های خاصی بر روی نما میکنند.
تفاوت سطح ها باید در نما مشخص باشد. برای مثال بین طبقه همکف، سایر طبقات و طبقه انتهایی باید یک تفاوت اساسی وجود داشته باشد. ترکیب کلی نما در واقع نظم در این تفاوتها است.
عناصر اصلی نما مثل پنجره، در، سطوح و محدوده پایانی سقف و غیره در شکل، رنگ، و مصالحشان با یکدیگر اختلاف دارند. این عناصر معناهای متفاوتی دارند. مثلا نمیتوان بالا و پایین پنجره و در را با هم همردیف کرد. اگر ارتفاع این بازشوها یکسان نباشد می توان از ضرایب مشترک و یا رنگهای یکسان استفاده نمود. نسبتهای هندسی نقش تعیین کننده ای در هماهنگ سازی ظاهر نما دارند. میتوان پنجره ها را در گروههای کوچکتر ترکیب شده که شکل مشخصی را ایجاد میکنند دسته بندی کرد. نماها می توانند از نظر مصالح نیز با یکدیگر متفاوت باشند.
مصالح نما در رنگ، شکل، زبری و خشنی نما تاثیر می گذارد. مصالح بومی نشان میدهد که نما مربوط به چه منطقه ای است.
ترکیب پنجره ها، ایوانها، درها و بهطور کلی بازشوها، همچنین بافت و جنس نما و کمپوزسیون آن در هر عصر متفاوت است و در عین حال در یک تداوم شهری تغییر میکند. طراح میتواند نما را به عالیترین حد ترکیب معماری برساند و یا آنرا تا حد یک سطح بدون طراحی و فکر رها کند.
در اعصار مختلف بازشوها به شکل مشابهی در سطح نما قرار میگیرند و تنوع در قرار گیری آنها تابع عوامل داخلی چون بزرگی ساختمان، عریض بودن آن و یا عوامل اقلیمی چون جهت قرارگیری و محل قرارگیری است. در پهنای دیوار نما تعبیه پنجره دو جداره، آفتابشکن، سایبان و ... نقش تنظیم کننده شرایط آب و هوایی فضاهای داخلی را خواهد داشت.
در دیوارهای باریک معاصر این عمل با جلو و عقب آمدن ساختمان انجام میشود. یکی از عوامل ضروری درهویت نما تعیین محدوده نما است. نمایی می تواند در طرح خود موفق باشد که به این سوالها پاسخ گوید. محدوده عمودی جانبی ساختمان کجاست؟ خط پایانی افقی ساختمانی چگونه است و مرز ساختمان در آسمان به چه شکل است؟ انتهای ساختمان چگونه به پایان میرسد؟ گوشههای ساختمان چه وضعی دارد؟ اگر ساختمان همسایه ای دارد ارتباط نمای ساختمان فعلی با نمای همسایه چگونه به پایان می رسد؟ گوشه های ساختمان چه وضعی دارد؟ اگر ساختمان همسایه دارد ارتباط نمای همسایه چگونه است و اگر در فضا قطع می شود این ارتباط چگونه است.
محدوده های افقی ساختمان عبارتند از نقطه اتصال به آسمان ( محدوده پایانی ساختمان) نقطه اتصال به زمین (محل نشستن ساختمان بر زمین) و پوشش ساختمان مثل بام و شیروانی. محدوده پایانی ساختمان باید معنای اتمام ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همکف ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همکف ساختمان باید مفهوم نشستن ساختمان بر زمین را برساند. طبقه همکف باید در محدوده قد افراد کشش لازم را بر عابر پیاده و بیننده ایجاد کند.
کنج یا گوشه نما در واقع محل برخورد دو نمای عمود بر هم است. کنج میتواند حالت عمود 90 درجه، نیم دایره یا سه وجهی را داشته باشد و هر کدام می تواند تاثیرات متفاوتی را در نما بگذارد. در یک میدان یا چهارراه هماهنگی کنجهای ساختمان هایی که در چهار طرف آن قرار گرفته است می تواند در نمای شهری تاثیر زیبایی داشته باشد.
نمای ساختمان خالق نمای شهری است
نمای شهری از مجموعه نماهای مشرف به فضای عمومی بهدست می آید. این نماها از جهتی همگن و از جهتی ناهمگن هستند. میتوانند همگن باشند چون با استفاده از زبانی مشترک روی بدنه اجزا شهر اجرا می شوند و اما از آنجا که هر کدام از این فضاها به کمک این زبان، مقاصد و نیازهای خود را بیان میکند، ناهمگن هستند. در شهرهای ما زبان مشترکی بین نماها وجود ندارد. نه فرهنگ مشترکی برای بیان دارند، نه مصالح یکسانی بهکار گرفته اند و نه سبک مشخصی را دنبال میکنند.
در واقع هر یک از نماها در شهر نشانه وضعیت اقتصادی و اجتماعی سازنده و نحوه تفکر و نگرش او به مسایل مختلف است.
نمای شهری در واقع ترکیبی از اجزا متفاوت است که بر اساس اتفاقاتی که در خیابانها ومعابر میافتد شکل می گیرد.
این اجزا در صورت رعایت مسایلی که پیش از این نیز به آن پرداخته شد میتوانند با یکدیگر نقاط اشتراک جالبی داشته باشند که نمی توان وجود آنها را نفی کرد.
عناصر پراهمیت درنما
ورودی یکی از عناصر حایز اهمیت نما در ساختمان است که محل و اهمیت طراحی آن به شکل مستقیم نمایانگر نقش و عملکرد ساختمان است. در ورودی نشانه گذر از فضای عمومی خارجی به فضای خصوصی داخلی و یکی از مهم ترین عناصری است که میتوان به عنوان نشانه ساختمان از آن نام برد.
لیکن بهدلیل اهمیت اقتصادی که سطوح ساخته شده داخلی برای سازندگان دارند، اغلب ورودیها به فضاهای کم اهمیتی تنزل یافته اند. سرمایه گذاران ساختمانی هم فقط به رعایت ضوابط ضروری طراحی ساختمان بسنده میکنند.
بیشترین مشکل زمانی است که ورودی وسایل نقلیه به حیاط پارکینگ با ورودی خود ساختمان یکی شود. در این حالت فرد وارد شونده به ساختمان فقط یک راه باریک کنار دیوار برایش باقی میماند. گاه نیز ورودی یک ساختمان مسکونی بیش از حد پرتجمل است، بهنحوی که عملکرد ساختمان را دگرگون میسازد. زمانی هم ورودی به یک بنای بزرگ تنها با روزنهای امکان پذیر میشود. تناسب ورودی و حجم ساختمان می تواند نقش مهمی در توجیه عملکرد و شکل ساختمان داشته باشد.
از آنجا که طبقه همکف ساختمان قسمت اتصال به زمین یا کف پیاده رو است، به صورت قابل توجهی در معرض دید قرار میگیرد. طبقه همکف اهمیت ویژه ای در زندگی شهری دارد، به این علت که عابران پیاده این قسمت را بهطور مستقیم میبینند. از این رو نمای این قسمت پر اهمیت است و مصالح مورد استفاده در این قسمت باید نسبت به بقیه ساختمان با دوامتر و مستحکم تر باشد تا عابر در نگاه به نمای ساختمان احساس ثبات کند. ساختمانهایی که طبقه همکف آنها عملکرد تجاری دارد، بهدلیل تغییر دکوراسیون واحدهای تجاری دایما دستخوش دگرگونی میشوند. همین موضوع موجب میشود که ساختمان مذکور شخصیت ثابت خود را از دست داده و دارای نمای شناخته شده ثابتی نباشد.
تراسها چشم اندازهای جدیدی نسبت به فضاهای بیرون برای ساختمان فراهم میآورند. بالکنها نباید حالت موقت و ناپایداری که در بیننده تصور بهراحتی جدا شدن از بدنه ساختمان القا شود را داشته باشند.
لبه بام حد و مرز ساختمان و آسمان است و از نظر بصری بام انتهای نماست. بام پوستهای است که بر سر ساختمان قرار دارد. بنابراین لبه بام نمیتواند بدون تفاوت با دیگر قسمت ها در آسمان رها شود.
صورت ظاهر ساختمان و آنچه که در برابر دید عموم قرار دارد، در واقع پر اهمیت ترین قسمت ساختمان در برابر عابران و سایر افراد غیر استفاده کننده از ساختمان است. همانطور که عنوان شد نمای ساختمانها، نمای شهری را ایجاد می کند، اما بهدلیل ضعف قوانین موظف کننده طراح و سازنده در این ارتباط، نمای ساختمان در کمترین اهمیت قرار گرفته است.
در بسیاری از شهر های بزرگ جهان، ضوابط و مقررات ویژهای در ارتباط با سیما و کالبد شهر وجود دارد و گروهی از برجستهترین افراد با تخصصهای مرتبط هنر زیبا سازی و زیبایی شناسی به کنترل طرح های بزرگ و کوچک معماری و شهری از نقطه نظر هماهنگی نمای بیرونی ساختمانها و محیط شهری یعنی از جنبه های رنگ، حجم، مصالح مناسب، فضای پر و خالی نما، رعایت اصول هماهنگی و تناسبات و... می پردازند.
آنچه برای علاقهمندان به این موضوع نگران کننده است، پاسخگویی با شتاب به نیازی کاملا محسوس است. در این ساخت و ساز پر شتاب نیاز به بررسی طرحهای ارایه شده توسط جمعی از صاحب نظران و مسوولان در مراکز تایید پروانههای ساختمانی ضروری به نظر میرسد. بررسی میدانی طرح ساختمانها با بناهای اطراف از لحاظ کیفیت طرح معماری، نمای ساختمان، تناسب حجم آن با ساختمانهای اطراف، زیبایی طرح و مصا لح مورد استفاده و... نیز گامی موثر در بالا بردن کیفیت نماهای شهری است. با در نظر گرفتن موارد ذکر شده و القا آن توسط شهرداری هر شهر، می توان شاهد ارتقا کیفیت شهرها و زیباسازی نمای شهرها بود.
● نمای ساختمان؛ اهداف و کارکردها، بایدها و نبایدها...
از زمانی که زیبایی ظاهری و آرامش، آسایش و ایمنی هر چه بیشتر محل زیست بشر و صد البته صرفه جویی در مصرف انرژی برای ساختمانها مد نظر قرار گرفت، ایجاد نماهای با مصالح و شیوه های اجرایی متفاوت و متنوع در دستور کار مالکان و سازندگان ساختمانها قرار گرفتهاست. البته از این نظر ایرانیان دارای سابقه طولانی و دیرینه در امر نما سازی برای ساختمانها هستند. و در طول تاریخ از گچبری و آهک بری برای نما سازی استفاده میکردهاند. نتیجه و حاصل کار هنرمندانه و در عین حال فنی و اصولی معماران و بناها و سازندگان ایرانی را میتوان در بناهای تاریخی مثل مساجد جامع بسیاری از شهرها از جمله شیراز، تبریز، اصفهان و بسیاری از عمارت ها، بقعه ها و مقبره ها و بسیاری دیگر از بناهای قدیمیو تاریخی در جای جای کشور، به عینه مشاهده کرد
دانستن اینکه در نظر گرفتن نما برای ساختمانها چه هدف یا اهدافی را دنبال میکند، و چه عواملی در نوع و شیوه اجرایی این قبیل نماها موثرند، لازم و ضروری است. اما نکتهای که در اینجا و قبل از پرداختن به بحث اهداف و انواع نماها باید به آن اشاره شود، اینکه هر نوع نمایی که با هر نوع مصالح ساختمانی و با هر هزینهای که ساخته شود، باید به طور کاملاً صحیح و اصولی نگهداری شوند و در صورت آسیب دیدگی نما، برای اجتناب از صدمات جدی تر و در نهایت تخریب کلی نما و ساختمان و نیز به منظور حفظ و احیای منظره و جلوه ساختمان، باید قسمتهای آسیب دیده کاملاً مرمت و تعمیر شوند
نما سازی ساختمان
موارد زیر را میتوان بعنوان دلایل واهداف اصلی نما سازی در ساختمانها نام برد:
زیبا و دلپذیر شدن جلوه ظاهری و بیرونی ساختمان و در نهایت دورنما و منظره (View) مناسب و قابل قبولِ شهر یا محلی که ساختمان در آن واقع شدهاست.
کاهش اتلاف انرژی در تمام فصول سال؛ چراکه نما در ساختمان نقش یک عایق حرارتی و برودتی را بازی میکند، که هم از هدر روی انرژی تولیدی سیستمهای گرمایشی و سرمایشی ساختمان ممانعت میکند و هم میتواند بر حسب جنس، رنگ و میزان سطحی که دارد، باعث دفع و انعکاس گرما در فصل تابستان خصوصاً در مناطق گرمسیری شود، وعکس همین عملکرد را در فصل زمستان برای جذب انرژی خورشیدی و گرم شدن ساختمانها درمناطق سرد سیری ایفا نماید.
نمای ساختمان بعنوان عایق صوتی ایدهال و مناسب؛ کاملاً واضح و روشن است که نمای ساختمان نقش بسیار مهمیدر کاهش ورود میزان آلودگی های صوتی و صداهای آزاردهنده محیط بیرون به فضای داخلی ساختمانهای اداری و مسکونی و ... است. که این مساله در ابر شهرهای با آلودگی های بالای صوتی بیشتر نمود پیدا میکند. در ساخت و سازهای عصر حاضر، این عایقکاری صوتی با استفاده از نماهای شیشهای و با بکار گیری شیشه های چند لایه که مابین آنها با گازهایی مثل آرگون پرشده یا خلاء میباشد، به نتایج بهتری (هم بهرهگیری از نور بیرون برای تامین روشنایی داخل ساختمان و هم ممانعت از ورود صداهای ناهنجار بهداخل) با بازده بالاتری رسیدهاست. نماهای با جنس سنگ، بتن و آجر نیز عایقهای خوبی از نظر صوتی هستند.
کمک به افزایش دوام و پایداری ساختمانها در برابر شرایط نا مساعد جوی و محیطی (زلزله، باد، باران اسیدی و رطوبتهای خورنده، یخبندان، گازهای اسیدی موجود در هوای آلوده شهرهای بزرگ، پرتوهای مضر خورشید مثل اشعه ماورائ بنفش، گرد و خاکها و دوده های حاوی مواد شیمیایی) و در نتیجه افزایش عمر مفید ساختمان.
نما سازی ساختمان
همانطور که همه ما میدانیم از مصالح مختلف مثل آجر، سنگ، بتن، شیشه و ... برای ایجاد نمای ساختمانها استفاده میشود. که در این مجال به بیان خصوصیات و ضوابط کلی لازم الرعایه در این قبیل نماها میپردازیم.
نماسازی شیشهای: استفاده از شیشه دارای قدمتی در حدود 6500 سال است. اولین بار در حدود 3500 سال پیش مصریان از شیشه برای ساخت ظروف استفاده کردند. بر اساس شواهد تاریخی، در قرن ششم میلادی برای نخستین بار در کلیسایی در قسطنطنیه از شیشه بعنوان یک مصالح ساختمانی استفاده شد. قصر کریستال لندن اولین ساختمان شیشهای بود که در سال 1851 احداث شد. البته در ابتدای امر استفاده از شیشه در کارهای ساختمانی با استقبال چندانی ربرو نشد، ولی با گذر زمان و با پیشرفتهای چشمگیری که در کار تولید انواع شیشه ها، از جمله شیشه های نشکن، دو یا چند جداره عایق صدا و حرارت، شیشه های رفلکسی و ... بوجود آمد، هر روز به میزان استفاده از اقسام مختلف شیشه بعنوان یک مصالح ساختمانی بسیار زیبا، عایق و در عین حال با صرفه اقتصادی افزوده میشود. علاوه بر مزایای فوق یکی دیگر از محاسن عمده استفاده از شیشه در ساختمان، فراهم شدن امکان دید وسیع و روشنایی کافی برای ساکنان است که در صورت استفاده از انواع خاص آن این دید میتواند فقط از داخل به خارج باشد و نوری هم که وارد فضای داخل میشود، عاری از هر گونه اشعه مضر خورشید باشد، چراکه تقریباً تمام اشعه های زیان آور آفتاب در برخورد با سطح شیشه ها، بازتاب پیدا کرده و نوری که از شیشه عبور میکند، هیچگونه ضرری برای اشخاص یا اشیائ منزل ندارد.
نما سازی به روش اندود کاری و با استفاده از ملاتها: در این شیوه بر حسب شرایط جوی و محیطی منطقه، جنس مصالح سطح زیر کار از نظر میزان جذب آب و رطوبت و میزان مقاومت و چسبندگی و ... از ملاتهای سیمانی، گچی، گلی، آهکی ویا ترکیبی از آنها استفاده میشود. بعنوان مثال از نظر مقاومت ملاتهای سیمانی دارای بیشترین مقاومت و ملاتهای گلی و گچی به ترتیب دارای کمترین مقاومت هستند. بنابراین در صورت نیاز به یک نمای با مقاومت بالا، هیچگاه نمیتوان از ملاتهای گچی یا گلی استفاده کرد. اما بر عکس شکل پذیری و گیرش نماهای گچی بیشتر و سریعتر از انواع سیمانی است.
نما سازی با استفاده از روکشهای خارجی: از دیگر متدهای نما سازی بکارگیری روکشهای خارجی مثل رنگهای لعابی، سنتی و ذیگر انواع رنگها و نیز استفاده از انواع روکشهای ساخته شده با مواد رزینی مثل رزینهای اکریلیک، الکید، پلی استر، فنولیک، نیتروسلولز و ... است.
عوامل موثر در نما سازی ساختمانهای مدرن :
-نحوه و میزان دسترسی سازندگان و مالکان ساختمانها به مصالح ساختمانی.
-نوع و شیوه اجرایی که در احداث ساختمان بکار گرفته میشود.
-نوع کاربری ساختمان یا فضای مورد نظر (اداری ، مسکونی ، آموزشی و ...).
-شرایط و وضعیت محل یا منطقه احداث ساختمان(آب و هوا، میزان رطوبت، زمین شناختی و ...).
-مسایل اقتصادی از نظر میزان بودجه و اعتبار اختصاص یافته برای احداث سازه مورد نظر (در پروژه های د-و-ل-تی) و میزان توان مالی افراد در ساخت منازل شخصی.
-رعایت اصول زیبایی شهری یا روستایی و مد نظر قرار دادن هماهنگی ظاهری و نمایی ساختمان با سازه و ساختمانهای مجاور.
-جهت وزش بادهای زمستانی و نیز جهت و نحوه تابش آفتاب بر سطح نما.
-و درنهایت گسترش علم و فناوری ارتباطات، برای بهره گیری از وسایل وتجهیزات مدرن و مصالح نوین و نیز ایده گرفتن از نماسازی سایر کشورهای دارای سبکهای خاص و پیشرفته در معماری ساختمان، البته متناسب با شرایط محیطی و اقلیمیمنطقه مشابه در کشور.
نکاتی که در نماسازی ساختمانهای با نمای سنگی، آجری، بتنی، شیشهای و ... باید رعایت کرد:
-تمیز کردن سطح زیرین نما قبل از نما کاری طوریکه از هر نوع آلودگی (گردو خاک، شوره زدگی، دوده گرفتگی، زنگ فلزات، باقی مانده های مصالح سطح زیرین و ...) کاملاً پاک شود.
-در صورت استفاده از نماهای آجری، برای جلوگیری از جذب آب ملات توسط آجرهای نما، زنجاب کردن آجرها و نیز بکارگیری ملات با نسبت آب و سیمان و ماسه و آهک مناسب با قدرت چسبندگی و مقاومت مناسب. در این نوع نما، چیدن آجرها بصورت کله وراسته برای مشارکت آجرهای نما در باربری سازه و همچنین به منظور پیوستگی آجر نما با آجرهای پشت ِکار لازم است. البته نباید فراموش کرد که انجام نماهای آجری باید در شرایط محیطی مناسب و با دما و میزان رطوبت استاندارد و بدون یخبندان صورت گیرد. ذکر این نکته هم لازم است که آجر مصرفی در نمای ساختمان با آجرهایی که در دیوارهای تیغهای یا باربر مصرف میشوند متفاوتند. علاوه بر این، این آجرها باید فاقد هرگونه ترک خوردگی، شوره زدگی و آلودگی های شیمیایی باشند و البته بایستی در برابر شرایط نامساعد محیطی از جمله یخبندان های شدید مقاومت بالایی داشته باشند.
-استفاده از سیمانهای ضد سولفات در نماهای بتنی، سیمانی و آجری برای مقابله با حمله سولفاتها و جلوگیری از آسیب دیدگی و تخریب نما و در کل تمام ساختمان لازم است.
-نصب آبچکانها و قرنیزهای شیبدار ( شیب به داخل) برای ممانعت از نفوذ آب و رطوبت بداخل ساختمان.
-اجرای همزمان و هماهنگ دیوار چینی در نما در تمام ارتفاع ساختمان و لابند کردن آجرها.
-بند کشی صحیح و اصولی با ملات ریزدانه و پرمایهء مناسب و متراکم برای زیبایی بیشتر و نیز ممانعت از نفوذ آب و رطوبت بداخل دیوارنما و دیوار زیرین.
-استفاده از سنگهای نمای پردوام و با مقاومت بالا در برابر یخ زدگی و شرایط نا مساعد جوی و محیطی ( نور خورشید، آب و رطوبت )، با بافت و شکل مطلوب، بدون ترک خوردگی و خلل و فرج و مهمتر اینکه از نظر قیمت دارای صرفه اقتصادی باشد.
-در صورت بکار گیری سنگهای رودخانهای و سنگهای ضخیم در نماهای سنگی باید تا گرفتن کامل ملات از قالبهای مناسب استفاده کرد.
-در صورت استفاده از سنگهای پلاک بایستی از این سنگها در برابر رطوبت یخبندان مراقبت نمود و مواد زاید را از سطح این سنگها پاک کرده و با استفاده از یکی از روشهای زیر سنگها را کاملاً به سطح زیرین محکم کرد: لقمه گذاری، پیچ و رولپلاک کردن، نصب سیم و اسکوپ یا قلاب برای اتصال بهتر و محکمتر.
-در نماهای بتنی، سیمانی که در تهیه این نوع بتنها مورد استفاده قرار میگیرد باید، در برابر حملات مواد شیمیایی و نیز تغییرات درجه حرارت و رطوبت دارای سرعت کسب مقاومت بالایی باشد. در تابستان باید از سیمان با گرمای هیدراته پایین و در زمستان بر عکس باید از سیمان با گرمای هیدراتاسیون بالا استفاده کرد. لازم به ذکر است که اختلاط بتن و حمل ونقل، قالب بندی، ریختن وتراکم آن نیز باید بطور کاملاً صحیح و اصولی و در شرایط محیطی مناسب و ایدهال هم از نظر دما و هم از نظر میزان رطوبت انجام شود.
-سنگدانه های و به طور کلی مواد اولیه مصرفی در تهیه مصالح و ترکیبات لازم برای کار نماسازی باید تمیز و عاری ازهر گونه نا خالصی اعم از خاک، گل و لای، ناخالصیهای معدنی و مواد زاید بوده و در عین حال دارای مقاومت بالا و شکل و بافت مطلوب و مناسب باشند. البته آب مصرفی در بتنها و ملاتها نیز باید عاری از انواع ناخالصی ها باشد (مثل آب آشامیدنی یا آبهای کاملاً تصفیه شده).
-رنگ آمیزی مجدد ساختمان در مواقع لزوم؛ چراکه چند سال پس از ساخت ساختمان، تحت تاثیر شرایط جوی و محیطی رنگ ساختمان دچار تغییرات فیزیکی و شیمیایی شده و کیفیت و حالت مطلوب اولیه خود را ازدست داده و نیاز به بازسازی (رنگ آمیزی مجدد) دارد.
-آماده سازی سطح زیر کار برای نما سازی: بسته به نمایی که قرار است استفاده شود سطح زیر کار باید قبل از احداث نما، بند کشی، کرم بندی، شمشه گیری، خراشیده یا آجدار شود و یا در صورت نیاز توری سیمیویا توری مرغی نصب شود و سطح آن هموار و شاید هم ناهموار شود( برای اتصال بهتر نما و سطح زیر کار)، تمیز کردن و پاک کردن سطح زیرین از هر گونه آلودگی مثل لکه ها، اضافه ها و باقی مانده مصالح، دوده ها و گرد و خاک و ... امری کاملاً ضروریست. و در صورت وجود خرابی و نقصان در سطح زیر کار باید آسیب دیدگی های آن به طور کامل بر طرف شود و بعد کار نما سازی روی آن صورت گیرد زیرا در غیر این صورت این خرابیها به مرور زمان به نما هم منتقل شده و باعث آسیب دیدگی آن میشود.
-در صورت نیاز استفاده از عایقهای رطوبتی و حرارتی در نما و ممانعت از نوسانات شدید دمایی در مصالح نما خصوصاً در زمان گیرش آنها امری کاملاً اجباری است.
-رنگ آمیزی و ضد زنگ کردن شبکه های فلزی که در ماتریسها و ملاتهای سیمانی یا آهکی و یا گلی قرار میگیرند، ضروری است.
-کاستن از فاصله زمانی و مکانی بین ساخت بتن و ریختن آن در قالب مورد نظر و متراکم کردن آن در نماهای بتنی لازم است.
-بتن ریزی در میزان رطوبت و دمای مناسب محیطی؛ بهترین دما برای بتن ریزی بین 20 تا 40 درجه سانتی گراد است، که این نوسان دما بستگی به دمای محیط موقع بتن ریزی دارد.
-باید سعی شود که دمای آب مصرفی برای ساخت بتن یا ملاتها، در مراحل مختلف یکنواخت باشد.
-همواره باید این نکته را مد نظر داشت که علل خرابی نماهای سنگی (سنگهای بادبر، مکعبی، لایهای، رودخانهای، سنگ پلاک (لوحه سنگ)، چند وجهیهای منظم و نا منظم و ...) یکی از عوامل زیر است: نصب کردن ناصحیح سنگهای نما - استفاده از مصالح غیر استاندارد - اتصال و پیوستگی نا مناسب بین سنگهای نما و سطح زیر کار. پس باید سعی شود که هیچکدام از کارهای غیر اصولی فوق انجام نگیرد که هم نما و هم مجموعه ساختمان دچار نقصان و خسارت جزیی یا کلی شوند. نا گفته نماند که نم و رطوبت یکی از دلایل پیوستگی ناقص بین سنگهای نما و سطح زیر کار است، بنابراین خشک نگه داشتن سطح تماس این دو چه در زمان اجرا و چه بعد از آن کاملاً ضروری است.
-در نما سازی های آجری بند کشی بین ردیفها به دو دلیل زیر باید به طرز کاملاً صحیح انجام شود: زیبایی هر چه بیشتر نمای ساختمان - ممانعت از نفوذ آب، رطوبت، تغییرات یکباره و شدید دما، بخارت و گازهای مخرب، و اسیدی موجود در هوای محیط بداخل سیستمهای پوششی محافظ و جدا کننده ساختمان خصوصاً دیوارها.
دلایل آسیب دیدگی نمای ساختمانها:
نمای ساختمانها در اثر عوامل زیر دچار خرابی هایی از قبیل طبله کردن، ترک خوردگی، شوره زدگی، آلوئک، لکه دارشدن، پوسته پوسته شدن، کنده شدن سنگها و آجرهای نما، تغییر رنگ و ظاهر اولیه نما و ... میشوند:
-نشست جزیی یا کلی ساختمان - یخبندان و انجماد آب یا رطوبت اضافی موجود در نما یا سطح زیرکار- انقباض و انبساط هاو یخ و آب شدنهای متوالی و با اختلاف دمای شدید - شوره زدگی یا سولفاته شدن نما در اثر استفاده از آب حاوی سولفاتهای محلول در آب مصرفی برای ساخت ملاتهای سیمانی و گچی و... و نیز بتن مصرفی در تولید نماهای بتنی، البته این مواد سولفاتی ممکن است در خود آجر یا ترکیبات دیگر ملاتها هم وجود داشته باشند - آتش سوزی خصوصاً در نماهای بتنی - ترک خوردگی و به طور کلی آسیب دیدگی سطح زیر کار - اختلاط نادرست ترکیبات و اجزا در نماهای بتنی و سیمانی و نیز ملاتهای مصرفی - استفاده از نوسان بالای دما برای گیرش سریع اندودها و ملاتهای بکار رفته در نما سازی بعنوان مثال استفاده از وسایل گرم کننده.
همانطور که در ابتدا بیان شد، یکی دیگر از اهداف نما سازی برای ساختمانها علاوه بر حفظ دوام و پایداری آن، زیبایی و جلوه ظاهری مناسب و مطلوب ساختمان است، که هم موجب دلپذیری و جذابیت بیشتر ساختمان میشود و هم در نهایت افزایش وزن بصری وزیبایی کلی منطقه محل ساخت آنرا در پی خواهد داشت. این چنین نمایی مسلماً اثر مطلوبتر و بهتری بر دید و روحیه ساکنان و بینندگانِ ساختمان خواهد داشت. بنابراین نکات بر شمرده فوق راهکارهایی هستند که بیشتر به منظور دوام، مقاومت و کارایی بیشتر و افزایش عمر مفید و پر بازده نما کارایی دارند و در زیبایی نما نقش کمرنگ تری را ایفا میکنند. بنابراین برای اینکه نمای ساختمان جلوه و دید بصری درخور توجهی داشته باشد، علاوه بر دستورالعملهای سازهای فوق، باید بارعایت ضوابط معماری و بکارگیری رهیافتهای مربوط به افزایش جذابیت و صمیمیت ساختمان در نما تلاش کرد تا حد امکان علاوه بر اینکه ساختمان از نظر سازه ای دارای مقاومت کافی در برابر نیروهای داخلی و خارجی است، با رعایت ضوابط فوق و صد البته با بکارگیری خلاقیت ها و نوآوری های فردی معمار و حتی بنا البته ضمن حرکت در چارچوب ضوابط معماری خارجی ساختمان و نما سازی، دارای ظاهری مطلوب و ایدهال باشد. از جمله؛ آرایه دادن به پنجره ها با بکار گیری میلگردها و چارچوبهای شکیل با رنگها و خم و راستهای زیبا و مناسب. - استفاده از روکشهای بازتابی و منعکس کننده خصوصاً در نمای ستونهایی که در کنار ورودی ها قرار میگیرند. چراکه این کار باعث کاهش حجم ظاهری ستون شده و از طرفی هم جنبه مانع بودن آنرا از بین میبرد. - ایجاد شیارهای تزیینی در سطح دیوارها، که نه تنها اثر منفی در خصوصیات عایق صوت و حرارت بودن ان ندارد، بلکه موجب کاهش ضخامت ظاهری دیوار و در نتیجه دید بصری بهتر آن ودر کل نمای زیباتر ساختمان میشود. - ایجاد انحنا در بالای ورودی ساختمان که ضمن تاکید بر وجود ورودی اهمیت، جذابیت و صمیمیت نما را بیشتر میکند. _ وجود اندود سفید در نما خصوصاً در قسمت ورودی ساختمان که در واقع نوعی نور-پردازی محسوب میشود، که باعث جلب توجه و زیبایی بیشتر نمای ساختمان میشود.- بکار گیری رنگ تیره تر و سنگین تر ( مثلاً استفاده از سنگهای گرانیتی ) در قسمت پایین و رنگهای روشنتر در بالای نما، موجب افزایش وزن بصری و جذابیت قامت سازه شده و هم به نوعی استقامت، پایداری و استحکام را در نما و خود ساختمان به بیننده القا میکند و همین باعث میشود که فرد احساس اطمینان و آرامش بیشتری بکند. در واقع این کار باعث میشود که سازه به دو قسمت بالا و پایین تقسیم شود که همین امر باعث میشود که ارتفاع و در کل حجم ظاهری ساختمان کمتر به نظر برسد. _ ترفند دیگری که در زیباتر شدن نما میتواند موثر باشد، بکار گیری خطوط سفید( چارچوب یا نمای سفید ) به دور پنجره ها خصوصاً پنجره های دایرهای شکل و یا با شکلهای نزدیک به آن است. زیرا این کار ترکیب بندی رسمیتر و اندازه ظاهری مناسبتری به آنها میدهد .
نما در واقع واسطه و بهتر بگوییم زبان گویای ساختمان با محیط اطراف آن محسوب میشود. بنابراین اجرای صحیح و اصولی آن یعنی تقویت و تحکیم ساختمان و قدرت بیان آن.
نتیجه گیری:
پذیرفتن این موضوع چندان سخت نیست که «نما» درمیان مفاهیم مختلف ساختمان سازی از اهمیت بصری اجتماعی تری برخوردار است. نمای یک ساختمان در حقیقت وجه اجتماعی آن ساختمان و زبان دیالوگ و تعامل آن با فضای اطرافش است. ایده های یک معمار، در طراحی یک بنا تنها در نمای آن بناست که رخ می نمایاند و اگر خوب طراحی شده باشد، ما را با زبان بصری خود به درون دعوت می کند. این بعد از معماری البته در طراحی شهری نیز اهمیت دو چندانی دارد؛ زیبا شدن جلوه ظاهری و بیرونی ساختمان و در نتیجه ایجاد دورنمای مناسب برای محلی که ساختمان در آن واقع شده است، یکی از این دلایل است. از طرفی می توان از نگاه مهندسی سازه هم دلایل قانع کننده ای برای توجه به نمای یک ساختمان عنوان کرد:
- کاهش اتلاف انرژی در تمام مدت سال، چرا که نما در ساختمان نقش یک عایق حرارتی و برودتی را ایفا می کند که از هدر رفتن انرژی تولیدی سیستم های گرمایشی و سرمایشی جلوگیری می کند، همچنین می تواند موجب دفع و انعکاس گرما در تابستان، خاصه در مناطق گرمسیری شود و عکس همین عملکرد را در فصل زمستان برای جذب انرژی خورشیدی و گرم شدن ساختمان ها در مناطق سردسیری ایفا کند.
- نمای ساختمان به عنوان یک عایق صوتی ایده آل و مناسب عمل می کند. کاملا واضح است که نمای ساختمان نقش بسیار مهمی در کاهش ورود آلودگی های صوتی و صداهای آزاردهنده محیط بیرون به فضای داخلی ساختمان ایفا می کند.این موضوع در ابرشهرهای با آلودگی صوتی بالا، بیشتر نمود پیدا می کنند.
در ساخت وسازهای عصر حاضر، این عایق کاری صوتی با استفاده از نماهای شیشه ای و با به کارگیری شیشه های چندلایه، به نتایج بهتر با بازده بیشتری رسیده است. زیرا هم بهره گیری از نور بیرون برای تامین روشنایی داخل ساختمان سهل تر است و هم از ورود صداهای ناهنجار به داخل جلوگیری می شود.
-کمک به افزایش دوام و پایداری ساختمان ها در برابر شرایط نامساعد جوی و محیطی و در نتیجه افزایش عمر مفید ساختمان
کلمات کلیدی : نمای کرتین وال, نمای شیشه ای, نمای فریم لس,اسپایدر
منبع : http://www.pjiran.ir
امروزه کمبود زمین و قیمت بالای آن در شهرهای بزرگ، ایجاد فضای سبز را با مشکلاتی مواجه کرده است. در این میان بام سبز یکی از رویکرد های نوین معماری و شهر سازی و برخاسته از مفاهیم توسعه ی پایدار است که از آن می توان در جهت افزایش سرانه فضای سبز، ارتقای کیفیت محیط زیست و توسعه پایدار شهری بهره برد. بام های سبز دامنه وسیعی از فواید اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی را در بر می گیرند. مزایای زیست محیطی انکار ناپذیر بام های سبز در زمینه ی کاهش آلودگی هوا، کاهش گازهای گلخانه ای، جذب آلاینده ها، کاهش دمای محیط پیرامون، و کاهش میزان مصرف انرژی بارها و بارها توسط متخصصین و پژوهشگران مورد سنجش قرار گرفته و نتایج آماری تمام این تحقیقات قابل دسترس بوده و روند تکمیلی تحقیقات کماکان ادامه دارد.
علاوه بر مزایای زیست محیطی از مزایای اقتصادی و اجتماعی این بام ها می توان به موارد زیر اشاره نمود:
پارک مینیاتوری بام فضای سبز طراحی شده در ابعاد کوچک باغ- پارک است که در فضاهای بلا استفاده ای از ساختمان نظیر پشت بام ها همسو با تکنولوژی مدرن و همخوان با ارزش های زیباشناسی، اجتماعی و فرهنگ ایرانی می تواند در شرایط زیست محیطی اکنون، فضای سبز از دست رفته شهری را زنده و موجبات پایداری محیط، بهبود سلامت روانی و جسمی ساکنین و افزایش کیفیت زندگی گردد.
در این راستا اهداف اصلی عبارتند از:
بهره بردن از تکنولوژی مدرن همسو با فرهنگ ایرانی
ارتقای فرهنگ حفظ و استفاده از فضای سبز در محیط زندگی و کار
گام برداشت در جهت معماری پایدار و همساز با محیط زیست
کمک به زیباسازی شهری و ارتقای ابعاد اقتصادی و اجتماعی
نقل از سایت شرکت چکاد نواندیشان
اخیرا تمایل خانمهای خانه به استفاده از کاغذ دیواری در ساختمان زیاد شده و با عنایت به مبحث هزینه و بودجه خانوار حتی اصرار به کاغذ کردن یک یا بخشی از دیوار را دارند ولی سوال اینست که رنگ بهتر است یا کاغذ دیواری؟
(جهت مشاهده موضوع لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید)
رنگهای آکریلیک پایه آبی نسل جدیدی از رنگ های ساختمانی می باشند که با تنوع فراوان در رنگ و عنایت ویژه به مسائل زیست محیطی و عدم نیاز به استفاده از حلال های آلی و سایر مواد مضر کاربردی، استقبال از مصرف این نوع رنگ ها روبه افزایش بوده به گونه ای که به تدریج استفاده از رنگهای روغنی آلکیدی در صنعت ساختمان را منسوخ خواهند کرد.
(جهت مطالعه بیشتر موضوع لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید)
در صنعت ساختمان استفاده از رنگهای روغنی بدلیل قابلیت شستشو و براقیت رنگ بسیار مرسوم است ولی آیا این رنگها بعنوان بهترین گزینه میباشند؟
در این مطلب به بررسی معایب و محاسن این نوع رنگ میپردازیم.
(جهت مشاهده موضوع لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید)
فنگ
شویی یا فانگ شویی (Fengshui) فلسفه و هنری باستانی است که سابقه آن به
۳۰۰۰ سال پیش در کشور چین باز می گردد. بر اساس آن هر فضایی دارای انرژی
است و با بکارگیری و حفظ تعادل بین اشیا و فضا، سلامتی و خوشبختی برای
انسان رقم می خورد.
فنگ به معنی باد و شویی آب است. در فرهنگ چینی باد و آب مظهر سلامتی و
پاکی است. در نتیجه فنگ شویی خوب، خوشبختی است و فنگ شویی بد، بدشانسی و
بدبختی است.
اساس فنگ شویی دیدگاهی است که فلسفه و فنون باستانی چین به جهان دارد. بر اساس این دیدگاه، زمین، زنده و منبع انرژی است.
یک روز بهاری را تجسم کنید. خورشید می درخشد و نسیم خنکی می وزد در حالیکه
شما بر امواج آرام دریا در حال استراحت هستید. اکنون احساس فوق العاده ای
دارید. چرا این احساس را داخل خانه خود نبرید؟ هدف فنگ شویی ایجاد اینگونه
تغییرات برای احساس کردن لطافت باد و آب است.
در ادامه مطلب به نکاتی برای طراحی دکوراسیون یک اتاق خواب آرامش بخش، بر اساس قواعد فنگ شویی اشاره می کنیم:
● اتاق خواب مکانی برای استراحت است
تلویزیون، کامپیوتر، وسایل ورزشی و هرگونه وسایلی که با استراحت منافات
دارند را از اتاق خواب خود بیرون ببرید، زیرا که وجود این وسایل در اتاق
خواب باعث از بین رفتن انرژی های مثبت و نهایتاً آرامش شما می شود.
● ریخت و پاشها را مرتب کنید
اتاقتان را مرتب کنید و از شر هر چیزی که دوست ندارید در اتاقتان باشد
خلاص شوید. جمع کردن ریخت و پاش ممکن است زمانبر و خسته کننده باشد، ولی
باعث می شود که احساس خوبی به شما دست دهد و بتوانید تغییرات را بر طبق
علاقه خود اعمال کنید. از این مرحله فرار نکنید، زیرا مهمترین مرحله هماهنگ
کردن انرژی ها، پاکیزگی و مرتب بودن است.
● بگذارید هوای تازه و نور کافی وارد اتاق شود
پنجره ها را باز کنید و هوای تازه و پاک را به اتاق خود راه دهید. گیاهان
خانگی نیز می توانند هوای اتاق را تصفیه کنند، به شرطی که اتاق بزرگ و
گیاهان دور از تخت خواب گذاشته شوند. اجازه دهید نور طبیعی و کافی در روز
به اتاق وارد شود.
● درجات مختلف نوری را در اتاق خوابتان ایجاد کنید
شبها درجات مختلف تیرگی و روشنی ایجاد کنید. می توانید ازلامپهایی که
دارای سوییچ های تنظیم شدت نور هستند و یا از شمع هایی که دارای کیفیت بالا
و فاقد مواد سمی می باشند، استفاده کنید. روشن کردن شمع حداقل ۱۵ دقیقه
قبل از خواب، باعث جذب انرژی و داشتن خوابی راحت می شود.
● دکوراسیون و رنگهای مناسب
رنگ، مهمترین بخش دکوراسیون است. رنگ های متناسب برای دکوراسیون، درجات
رنگی بین رنگ پوستی تا شکلاتی است. آبی روشن و سبز نیز مناسب می باشند.
باید دقت داشت که از رنگ های سرد به تنهایی استفاده نکرد زیرا مانع از
داشتن خوابی آرام می شود. بهتر است رنگ های سرد و گرم در کنار هم به کار
گرفته شوند.
دکوراسیون متناسب، می تواند انرژی های موجود در اتاق خواب را متعادل نگاه
دارد. برای مثال دو میز کوچک در دو طرف تخت خواب، محل مناسبی برای گذاشتن
چراغ خواب، کتاب، لیوان آب، ساعت و یا وسایل کوچک مورد نیاز قبل از خواب می
باشد. همچنین توصیه شده که آینه ای کوچک را به جای قرار دادن یک آینه بزرگ
در اتاق خواب، برگزیده و در گوشه اتاق خواب خود بگذارید.
● تابلو و تصاویر مناسب
تصاویر تابلوهای اتاق خواب خود را با دقت انتخاب کنید. تصاویر خشن با
رنگهای تند مناسب اتاق خواب و استراحت نمی باشد. می توانید تصاویر و یا
اتفاقاتی که دوست دارید در زندگیتان اتفاق افتد را انتخاب کنید.
● تمامی درها را ببندید
قبل از خواب درِ اتاق خواب و تمامی درهای مشرف به آن را ببندید. نظم حاکم در اتاق خواب، آرامش را به شما منتقل می کند.
پایه و اساسی که در زمان قدیم از مفهوم «فنگ شویی» برداشت می شده، هم
اکنون در چین هم در زمره خرافات قرار می گیرند. اما این عبارت، امروزه
بیشتر به عنوان اصطلاحی برای طراحی دکوراسیون (از مکان قرارگیری اشیا تا
نور محیط، رنگ دیوارها و نظم اتاق) و به منظور زیبایی و سادگی بیشتر در
مکان های مختلف منزل و محل کار به اجرا در می آید.
فنگ شویی اتاق خواب باعث هماهنگی انرژی های مقوی و نفسانی می شود. این
هماهنگی شما را به هیجان و آرامش همزمان دعوت می کند. می تواند چرتهای
نیمروز، خواب شبانه و عشق ورزیدن شما را مفرح و لذت بخش تر کند، پس چرا از
همین الان شروع نکنیم؟
پوششهاي كاذب
مهمترين پوششهاي كاذب عبارتند از:
ـ سقفهاي كاذب
ـ كفهاي كاذب
سقف كاذب
سقف كاذب سقفي است كه به اسكلت ساختمان متصل بوده و بار آن به سازه اصلي، ساختمان وارد ميشود. بدين ترتيب بين سقف مذكور و قسمت زيرين سازه اصلي، فضاي خالي به وجود ميآيد. اين سقفها ميتوانند، صاف و يا به شكلهاي ..........
گالری ها
گالری ها که برای نمایش آثار هنری و اشیاء فرهنگی و علمی مورد استفاده قرار می گیرند باید دارای شرایط زیر باشند:
- از نظر حفاظت در مقابل خرابی، دزدی، آتش سوزی، رطوبت، خشکی بیش از حد، نور شدید آفتاب و گرد و غبار مطمئن باشند.
-
در شرایط عادی، زاویه ی دید انسان (۵۴ یا ۲۴ درجه به بالای سطح تراز چشم)
در مورد تصویری که در فاصله ی ۱۰ متری قرار داشته و سطح آن کاملا روشن است
موقعی حاصل می شود که ارتفاع تصویر آویخته شده ۴۹۰۰ میلیمتر در بالای سطح
دید و ۷۰۰ میلیمتر به پایین سطح ادامه داشته باشد.
تنها در مورد تصاویر بزرگ چشم انسان مجبور است از پایین
تصویر تا به بالای زاویه ی دید حرکت کند. بهترین موقعیت برای نصب تصاویر
کوچک (نقطه تاکید: سطح افق در تصویر) عبارت از محلی هم تراز با دید تماشاگر
است.
-اشیاء مورد نمایش باید طوری قرار داده شوند که بدون زحمت در معرض دید مردم قرار بگیرند.
آمفی تئاتر
باید
توجه داشت که آمفی تئاتر جدا از مسیر عادی بازدیدکنندگان باشد، نزدیک به
سالن اصلی ورودی و یا مستقیماً بدان راه داشته باشد. کاملا مجهز به وسایل
ایمنی باشد. (درهای اضافی، سیستم مستقل برق، از نظر گرما و سر و صدا از
بقیه بخش های ساختمان جدا باشد و …)
گالری ها
گالری ها که برای نمایش آثار هنری و اشیاء فرهنگی و علمی مورد استفاده قرار می گیرند باید دارای شرایط زیر باشند:
- از نظر حفاظت در مقابل خرابی، دزدی، آتش سوزی، رطوبت، خشکی بیش از حد، نور شدید آفتاب و گرد و غبار مطمئن باشند.
-
در شرایط عادی، زاویه ی دید انسان (۵۴ یا ۲۴ درجه به بالای سطح تراز چشم)
در مورد تصویری که در فاصله ی ۱۰ متری قرار داشته و سطح آن کاملا روشن است
موقعی حاصل می شود که ارتفاع تصویر آویخته شده ۴۹۰۰ میلیمتر در بالای سطح
دید و ۷۰۰ میلیمتر به پایین سطح ادامه داشته باشد. تنها در مورد تصاویر
بزرگ چشم انسان مجبور است از پایین تصویر تا به بالای زاویه ی دید حرکت
کند. بهترین موقعیت برای نصب تصاویر کوچک (نقطه تاکید: سطح افق در تصویر)
عبارت از محلی هم تراز با دید تماشاگر است.
-اشیاء مورد نمایش باید طوری قرار داده شوند که بدون زحمت در معرض دید مردم قرار بگیرند.
آمفی تئاتر
باید
توجه داشت که آمفی تئاتر جدا از مسیر عادی بازدیدکنندگان باشد، نزدیک به
سالن اصلی ورودی و یا مستقیماً بدان راه داشته باشد. کاملا مجهز به وسایل
ایمنی باشد. (درهای اضافی، سیستم مستقل برق، از نظر گرما و سر و صدا از
بقیه بخش های ساختمان جدا باشد و …)
- طراحی فضای مناسب جهت دستگاه های نمایش فیلم، اسلاید و … از نیازهای این سالن است.
- خروجی ها باید به طرف بیرون باز شده و مطابق با تعداد افراد و طول مسیر حرکت آنها طراحی شوند.
- ارتفاع درها نباید از ۲۲۰ سانتیمتر کمتر باشد.
- عرض کریدورها ۱۱۰۰ میلیمتر برای تا ۱۰۰ نفر، ۱۶۰۰ میلیمتر برای تا ۲۵۰ نفر باید باشد.
- پلکان با عرض ۱۱۰۰ میلیمتر برای تا ۱۰۰ نفر، ۱۶۰۰ میلیمتر برای تا ۲۵۰ نفر باید باشد.
- حداقل ارتفاع پله ها ۱۴ سانتیمتر و حداکثر ۱۸ سانتیمتر باید در نظر گرفته شود.
- برای کوتاه کردن زمان انعکاس صوت، حجم محوطه به ازای هر صندلی ۱۴/ ۵/۷ مترمکعب می باشد.
- از طرح دیوارهای قوسی و سهمی و دیوارهایی به شکل مقعر خودداری شود.
- سرانه سالن نمایش بدون احتساب فضای صحنه ۱/۱ متر مربع برای هر نفر می باشد.
- اگر برای هر ۴-۳ راهرو یک در خروجی جانبی به عرض ۱ متر در نظر گرفته شود، به ازا هر راهرو ۲۵ صندلی مجاز است.
- خط دید هر تماشاچی بایستی ۱۲ سانتیمتر بالاتر از چشم تماشاچی ردیف جلو باشد.
- حداکثر فاصله آخرین ردیف از خط جلوی صحنه ۲۴ متر می باشد.
-
همچنین می بایست به گونه ای طراحی شود که بتوان صحنه را از هر جای سالن به
وضوح و به خوبی دید یعنی باید تطابقی بین عمق و عرض آن موجود باشد.
- صحنه های بدون بسط و گسترش مساحت کمتر از۱۰۰ ترمربع، سقف صحنه کمتر از ۱ متر بالاتر از قسمت فوقانی جلوی صحنه است.
-نسبت ارتفاع جلوی صحنه به عرض، باید ۶: ۱ باشد.
-
فاصله لبه نشیمن هر صندلی تا پشتی صندلی جلویی برای صندلی های ثابت حداقل
۶۰ سانتیمتر و برای صندلی های تاشو حداقل ۴۰ سانتیمتر باید باشد.
-
حداقل عرض صندلیها از محور تا محور دسته ی صندلی نباید از ۵۰ سانتیمتر کمتر
باشد و حداقل عمق نشیمن صندلیها نباید از ۴۰ سانتیمتر کمتر باشد.
- ارتفاع اتاق پروژکسیون نباید از ۵/۲ متر کمتر باشد.نمونه هایی از پلان آمفی تئاتر
کتابخانه
مهمترین
نکته ای که در طراحی اولیه ی کتابخانه باید مورد توجه قرار گیرد، آرامش و
سکوت و محیط مطبوع آن است که هم به محل استقرار آن در مجموعه و هم به مصالح
به کار رفته در آن مربوط می شود.
- تابش مستقیم نور خورشید از کتابخانه نامطلوب است. لذا حتی المقدور سعی شود نور کتابخانه از طریق جبهه ی شمالی تامین شود.
- از آشکارسازهای گرما و دود استفاد شود، از روش آب پاشیدن دوری کنید زیرا آسیب آن برای کتاب بیش از آتش است.
- در بخش کتب مرجع برای هر ۱۰۰۰ جلد کتاب مساحت ۱۰ متر مربع اختصاص داده می شود.
- در فضای دسترسی باز؛ ۱۵ متر مربع بر ۱۰۰۰ جلد کتاب (حداقل ۱۰۰ متر مربع) اختصاص داده می شود.
- میز مطالعه برای خواننده کتاب ۶۰۰×۹۰۰ میلیمتر مربع است و به ازا هر نفر ۲۵/۲ متر مربع فضا برای مطالعه اختصاص داده می شود.
- فضای میان قفسه ها باید حداقل ۴/۱ -۳/۱ متر عرض داشته باشند.
- راهرو میان قفسه ها نباید بیش از ۳ متر طول داشته باشند.
- همه ی کتابخانه ها به یک اتاق کار کوچک (۱۰ متر مربع) و انباری کتاب مجهز به قفسه بندی (۵ متر مربع) نیاز دارند.
اداری
جریان
کار در یک اداره مانند ماشین است که تمام اجزاء آن با هم کار می کنند.
منبع نیروی یک اداره اطلاعات آن است. بدین سبب طرح ریزی می باید طوری باشد
که اطلاعات بدون وقفه های بی مورد در هر قسمت جریان یابد. جهت دستیابی به
این هدف، بخشهای اصلی اداری با توجه به عملکردهای هر یک می باید در محل
مناسبی در نظر گرفته شود. به طور مثال افرادی که در رأس قسمت مدیریت قرار
دارند، معمولا در یک جا جمع می نمایند. یا قسمت مدیریت می تواند از محل
تردد عمومی اداری به دور باشد و قسمت های امور اداری و مالی، دبیرخانه و …
که دارای تماسی زیاد با مسئولین و کارمندان این قسمت هستند بهتر است در
ارتباط مستقیم با آن در نظر گرفته شود.
بخش اداری بهتر است از طریق سالن
اصلی ورودی در دسترس عموم باشد، لیکن در نظر گرفتن ورودی مجزا و مستقل به
منظور دستیابی کارکنان و افراد ویژه بسیار مناسب است.
پژوهشی
مساحت
آزمایشگاه ها باید متناسب با اندازه موزه باشد و فضایی که به این منظور
اختصاص می یابد باید وسیع بوده، از نور کافی و جریان هوای مناسب برخوردار
باشد. همچنین به تمامی امکانات پیشگیری در برابر دزدی و آتش سوزی مجهز بوده
و به آسانی از درون و برون موزه قابل دسترس باشد.
آموزشی
در فضاهای آموزشی مسئله ی نور همیشه حائز اهمیت است.
در
صورتی که عمق کلاس از ۵/۶ متر بیشتر باشد حداقل عرض پنجره باید ۲۰/۱ متر و
ارتفاع آن ۲ تا ۵/۲ متر باشد. ضمناً تابش نور باید از سمت چپ صورت گیرد.
انبار
-
بسیاری از موزه ها برای جلوگیری از مسائل ناشی از فشار و بار سنگین بر
ساختمان طبقه زیرین آن را بعنوان انبار مورد استفاده قرار می دهند.
- در
سیستم انبار و نگهداری متحرک بافته های تخت، فاصله عمودی بین دو میله افقی
موجود در هر واحد، باید به گونه ای در نظر گرفته شود که با اندازه بافته
هایی که بر روی آنها انداخته خواهد شد، متناسب باشد. فاصله بین ریلها در
سقف برای بافته های سبک، ۱۵ سانتیمتر و برای بافته های سنگین با حجم زیاد،
۲۰ سانتیمتر مناسب است. فاصله بین انتهای شی آویزان با کف اتاق برای گردش
هوا باید ۶۰ سانتیمتر در نظر گرفته شود. همچنین فضای پیش بینی شده در وسط
اتاق باید به اندازه ای باشد که بتوان هر واحد را به راحتی در معرض نمایش
گذاشت.
پارکینگ
- لازم است پارکینگ کارمندان از پارکینگ عمومی مجزا
گردد و حتی الامکان فضایی سرپوشیده و یا حداقل سایه افکن (خصوصا برای
پارکینگ کارمندان که ماشین مدت زیادی پارک می گردد) در نظر گرفته تا از
تابش آفتاب و نیز ریزش نزولات آسمانی محفوظ باشد.
- ورودی سواره حداقل ۱۵۰ متر از تقاطع خیابان فاصله داشته باشد، یا از لاین کند شونده برای دستیابی به ورودی استفاده شود.
تاسیسات
محل
ساختمان تاسیسات باید به گونه ای طراحی شود که امکان دسترسی سواره و پیاده
به آن مسیر باشد و دور از گالری ها و موزه باشد تا آلودگی های صوتی و
هوایی آن مزاحمت ایجاد نکند.
نکاتی در باب معماری موزه
۱) هر فعالیتی که مخاطب در موزه انجام می دهد نیاز به فضایی برای فعالیت متضاد آن دارد تا احساس خستگی در مخاطب از بین برود.
۲)
سلسله مراتب به جا و مناسب فضای استراحت کوتاه مدت، بازده موزه را بالا
برده و شوق بازدیدکننده را برای ماندن و دیدن افزایش می دهد.
۳) چون در
موزه دیدن از نزدیک اتفاق می افتد، برای رفع خستگی نیاز به دیدن دور دست
احساس می شود و به تبع آن توجه به چشم اندازهی اطراف، آزاد و بازگذاشتن
مسیر دید چشم اندازهای اطراف و ارتباط بصری این چشم اندازها با تالارهای
نمایش اشیاء از اهمیت خاصی برخوردار می شود.
۴) محل فعالیت انسان نیاز
به فضای باز و ارتباط مستقیم با نور طبیعی، و محل نمایش اشیاء نیاز به نور
مصنوعی و قابل کنترل دارد. معماری فضای نمایش باید پاسخی به همراهی این
فعالیت ها و نیازهای متضاد باشد.
۵) معماری موزه باید به گونه ای باشد
که هم رسالت اجتماعی آن – ارتباط مستقیم با مخاطب- لحاظ شود و هم مسائل
امنیتی و حفاظتی رعایت گردد.
۶) هنر طراح در طراحی موزه، همنشینی مناسب فعالیت های متضاد خواهد بود.
۷) باید توجه کرد که موزه و ساختمان آن وسیله نمایش اشیاء است و نه اشیاء وسیله نمایش ساختمان موزه.
۸) ویژگی های معماری موزه باید منطبق بر روابط هماهنگ فضا، نور و آثار باشد.
۹) معماری موزه باید قابل تطبیق با مساله غرفه بندی و دسته بندی اشیاء بوده و بر آن تاکید کند.
۱۰)
در عرصه نمایش، هیچ فضایی را نمی توان مطلقا ارتباطی دانست. کوچکترین سطح
موزه نیز باید در خدمت ارائه اطلاعات و نمایش آثار برای مخاطب باشد.
۱۱) در معماری موزه، مدار گردش بازدیدکننده و مسیر حرکت کارکنان و مسیرجابجایی آثار باید از همدیگر جدا شوند.
۱۲) ورودی باید به صورت یک عنصر معماری مستقل اما در رابطه تنگاتنگ با موزه طراحی شود.
۱۳) ورودی پلی است که مردم را با محتویات موزه پیوند می دهد.
۱۴)
تعبیه ورودی مستقل برای برخی فضاهای خدماتی (نظیر رستوران ها) موزه را در
معرض بازدید اتفاقی (کسانی که برای دیدن موزه نیامده اند) قرار داده و به
جذب مخاطب و فعال نگه داشتن مجموعه کمک می کند.
۱۵) شیرازه اولیه هر موزه ای رابطه شی و مخاطب است.
۱۶) هر بیننده ای به بهانه برقرار نمودن ارتباط فردی با شی به موزه می آید.
۱۷)
طراح، در ساماندهی فضایی موزه باید کوشش کند تا انتظامی را فراهم آورد که
بازدیدکننده به راحتی بتواند در فضاهای مختلف موزه سیر کند و سلسله مراتب
آن را به خوبی ادراک نماید.
۱۸) طراح باید کوشش نماید تا در فضای نمایش
انقطاع بازدید به وجود نیاید و حرکت عمودی مخاطب با حرکت افقی توام گردد.
در اینجا توجه به انتخاب مناسب عناصر کالبدی اهمیت می باید.
۱۹) رسالت
طراح در طرح موزه این است که فضا (برای بیان مطالب) به گونه ای تعریف و خلق
شود که مخاطب عمق مسائل را دریابد و نتایج و رفتار موردنظر حاصل شود.
برنامه عملکردی و فیزیکی
عرصه بندی کل مجموعه
برای
عرصه بندی موزه و تقسیم بندی عناصر نمایش باید بین مجموعه اشیاء به نمایش
درآمده، مدار بازدید یا محورهای هدایت و بخش های اطلاع رسانی هماهنگی به
وجود آورد. در هر موزه ای به اعتبار و ارتباط با بازدیدکننده، سه عرصه ی
مختلف وجود دارد:
عرصه عمومی: با دسترسی بی واسطه ی عموم مردم. شامل گالری ها، کتابخانه، آمفی تأتر و …
عرصه خصوصی: که میزان فضای ناچیزی نیاز دارد و شامل فضاهای اداری، انبارها، خدمات داخلی بنا و … می باشد.
عرصه عمومی- خصوصی: شامل فضاهای تحقیقاتی، آموزشی، رستوران ها، سرویس های بهداشتی و دیگر خدمات رفاهی می باشد.
می
توان به اعتبار عملکرد نیز به عرصه بندی موزه پرداخت یعنی عملکردهای همسو و
تقریبا مشابه را در عرصه ای واحد قرار داد. در این صورت موزه با عرصه های
زیر تعریف خواهد شد:
۱- معرفی
۲- اداری
۳- پژوهشی
۴- آموزشی
۵- خدمات رفاهی و عمومی
- خدمات پشتیبانی
در ذیل هر یک از عرصه های بالا به طور اجمال معرفی و مطالعات مربوط به آن ارائه می گردد.
عرصه معرفی
این
عرصه شامل قسمت هایی از موزه می شود که به معرفی و نمایش آثار اختصاص
دارد. در واقع مهمترین و اساسی ترین عرصه است که نقش آن مستقیما با استفاده
کنندگان و بازدیدکنندگان از موزه می باشد. گالری ها، آمفی تأتر و کتابخانه
از فضاهایی می باشند که این عرصه را تشکیل می دهند.
۱-گالری ها :گالری
ها قسمت مهم و نمایان عرصه معرفی می باشند. از آنجا که آثار به نمایش
گذاشته شده شامل آثار دائمی و موقت می باشند، گالری ها نیز دو قسمند: گالری
های دائمی؛ که در آن آثار دائمی (که عموماً تغییر نمی کنند) به نمایش
گذاشته می شوند، گالری های موقت که به طبع در آن آثار به صورت موقت و در
زمان برپایی نمایشگاه موقت و موسمی به نمایش گذاشته می شوند. در موزه فرش
نیز گالری های دائمی محلی برای نمایش حدود ۲۰۰ تخته فرش هنری- قدیمی- موزه
ای و نقوش فرش و حتی ابزار بافت و نگهداری فرش در نظر گرفته شده و گالری
های موقت برای برگزاری نمایشگاه های فصلی و موضوعی که در مناسبت های
گوناگون و با موضوعات مختلفی برای نمایش آثار و بالخصوص نمایش فرش های هنری
شخصی در نظر گرفته شده است که حتی ممکن است آثار گالری های موقت برای فروش
نیز عرضه شوند. لازم به ذکر است که فرشهای به نمایش گذاشته شده دارای
ابعاد مختلف و اندازه های گوناگون از تابلو فرش گرفته تا فرش هایی با ابعاد
و مساحت بزرگ می باشند، که این مسئله باید در طراحی لحاظ شود.
همچنین
بهتر آن است که برای آشنایی بیشتر بازدیدکنندگا از مسائل تخصصی فرش مانند
مرمت، کارگاه مرمت در مسیر گالری ها و به گونه ای جزو محل نمایش باشد. برای
مرمت و بازسازی فرش هایی که نیاز به تعمیر دارند فضایی (کارگاه مرمت) برای
انجام این کار در نظر گرفته شده است که استادکاران مرمت در آنجا به تعمیر و
مرمت فرشها مشغول می باشند. در کارگاه مرمت، آزمایشگاه کوچکی جهت تحقیقات
شیمیایی و فیزیکی مجهز به حداقل وسائل معمولی، مورد نیاز خواهد بود.
۲-آمفی
تاتر (سالن چند منظوره) : یکی از فضاهای مهم و با ارزش در هر موزه ای سالن
چند منظوره است که تاثیر بسزایی در رشد و بالندگی وجوه اجتماعی این بنا
دارد. بازده اجتماعی موزه رابطه نزدیکی با جذابیت آن دارد بدین معنا که از
نظر روانی بازدیدکنندگان را دعوت به گردش و لذت بردن از فضای خود بنماید
همچنین بر دامنه اطلاعات با بهره گیری مطلوب از تمهیدات بصری بیفزاید این
هدف با بنای سالن چند منظوره تامین می گردد که علاوه بر ارتباط نزدیک با
فضای نمایشی خود نیز به گونه ای مستقل در ارتباط با خارج بنا طرح شود. نوع
اجتماعاتی که در این سالن برگزار می شود عبارتند از: سمینار و کنگره و
جلسات، تأتر و کنسرت و نمایشهای سینمایی. فضاهای این سالن عبارتند از: فضای
اصلی تئاتر یا سالن اصلی، صحنه و قسمت نمایش، پشت صحنه، لابی و سرسرا.
۳-کتابخانه
: امروزه هیچ موسسه آموزشی و پژوهشی بی نیاز از کتابخانه نیست. موزه ها
نیز بنا به وظایف خاصی که بر عهده دارند (تهیه اشیاء تازه، نمایش و تحقیق
در مورد اشیاء موزه ای) نیازمند کتابخانه ای مجهزند که به نحوی متناسب با
نوع، اهداف و جامعه مراجعه کننده ی آن تشکیل شده، با زمان پیش رفته و
نیازهای تحقیقاتی کارشناسان و متخصصان موزه و پژوهشگران را برآورده سازد.
کتابخانه ها امروزه غیر از کتاب دارای مواد دیگری نیز می باشند. این مواد
عبارتند از فیلم، اسلاید، سی دی، عکس، روزنامه، مجله، کتاب، نسخ خطی و …
بدین ترتیب کتابخانه، در نظام اطلاع رسانی، وظایف متنوعی را بر عهده دارد.
هدف عمده این کتابخانه رساندن اطلاعات با اتکا بیشتر به نشریات ادواری به
استفاده کنندگان متخصص است. در هر موزه، هدف از ایجاد کتابخانه باید دقیقاً
متناسب با فضا و اثاثیه در معرض نمایش و قابل استفاده باشد. کتابخانه ی
موزه ی فرش فضایی است که پژوهشگران و حتی دانشجویان رشته فرش در آنجا می
توانند از کتب و نشریات تخصصی فرش استفاده نمایند و در فضای آرام آن به
مطالعه بپردازند. بنابراین پیش بینی فضایی مناسب جهت کتابخانه در موزه فرش
ضروری است. این کتابخانه گنجایش حدود ۸۰۰۰ جلد کتاب و بیش از ۱۰۰۰ جلد مجله
علمی، گزارش، بولتن و رساله را داشته و از مخزن کتب و مجلات با دسترسی باز
و بسته، قسمت مطالعه، اتاق کار و انبار تشکیل شده است.
عرصه اداری
این
عرصه شامل حوزه ریاست و قسمتهای اداری مختلف از قبیل معاونتهای گوناگون می
باشد، که به انجام کارهای اداری و مالی و برنامه ریزی و سیاست گذاری کلی
مجموعه می پردازد.
عرصه اداری شامل دو حوزه مختلف می باشد:
۱- حوزه
ریاست: از وظایف این حوزه می توان نظارت بر اجرای طرح های گوناگون بخشهای
مختلف، هماهنگی بین معاونتها و مدیریتها، تصویب نهایی طرحها و پروژه ها،
تهیه و تدوین خط مشی کلی در قالب اهداف مجموعه، نظارت بر عملکرد عرصه های
دیگر را نام برد. که این حوزه خود شامل ۳ قسمت ریاست، برنامه و بودجه و
تشکیلات، و حراست می باشد.
۲- حوزه معاونت اداری و مالی: از وظایف این
حوزه؛ تهیه و تدوین خط مشی واحدهای تابعه در قالب اهداف مجموعه و ابلاغ
مصوبات و مقررات جاری به واحدهای مربوطه، نظارت بر حسن اجرای امور اداری و
مالی و خدماتی مجموعه با رعایت مقررات مربوطه، نظارت بر تهیه و تدارک
احتیاجات مجموعه و امور تاسیساتی و تعمیراتی و بهداشت محیط و نظارت بر حسن
اجرای قراردادها می باشد. این حوزه دارای ۴ قسمت عمده؛ مدیریت مالی، مدیریت
کارگزینی، مدیریت فنی و تعمیرات و نگهداری و مدیریت عمومی می باشد.
عرصه پژوهشی
این
عرصه شامل فضاهایی می باشد که پژوهشگران علاقمند به موضوع فرش می توانند
به طور نظری یا عملی تحقیقاتی را انجام دهند و از امکانات فراهم آمده در
این بخش استفاده نمایند. نقش تحقیق و پژوهش در پیشرفتهای علمی و تکنولوژی
به هیچ وجه قابل اغماض و چشم پوشی نمی باشد. صنعت فرش ایران نیز از نظر
تحقیقات و پژوهش های علمی و هنری بسیار فقیر می باشد. در نتیجه لزوم وجود
بخش پژوهشی فرش در کنار موزه به خوبی محسوس است. عرصه پژوهشی شامل دو حوزه
عمده پژوهشی می شود:
۱- حوزه پژوهشی علمی: در این حوزه پژوهشگران در
کارگاه و آزمایشگاه به بررسی مسائل مربوط به ریسندگی و رنگرزی الیاف و فنون
فرش بافی (بافت) می پردازند.
۲- حوزه پژوهشی نظری: در این حوزه
پژوهشگران به بررسی و پژوهش نظری درباره تاریخ فرش و نقوش فرش، فرش از نظر
اقتصادی، به طور اعم و ریسندگی و بافندگی فرش به طور اخص و همچنین شیمی و
رنگرزی می پردازند.
برای نیل به اهداف پژوهشی در موزه، عرصه پژوهشی دارای فضاهایی از قبیل: دفتر مطالعاتی، آزمایشگاه ها و کارگاه های تخصصی می باشد.
عرصه آموزشی
آموزش
علمی فرش از ارکان مهم این موزه است که از طریق آن می توان این هنر را
بازشناسی کرده و ترویج داده و در اختیار همگان قرار داد. این مهم از طریق
بخش های آموزشی موزه انجام می شود که وظیفه این بخش عمدتاً دایر کردن
کلاسها و کارگاه های آموزشی در زمینه ی تاریخ، نقوش، بافت، رنگرزی و مرمت
فرش می باشد. این بخش با توجه به اهداف و وظایف آن از فضاهایی مانند کلاس و
کارگاه و آزمایشگاه تشکیل شده است.
عرصه خدمات رفاهی و عمومی
نیاز
بشر به خدمات در هر فضایی احساس می شود.گویی بشر نیازهای اصلی و حیاتی خود
را در کنار بسط سایر نیازهایش با خود به همه جا حمل می کند. این نیازها
سرشت کاملا محسوس و مادی دارند و با همین ویژگی از نیازهای متعالی تر و
غیرعینی و نامحسوس تر بشر متمایز می شود. نیاز به آسایش تن و برآوردن حوائج
بدن در هر فضایی که برای بشر ساخته می شود باید در نظر گرفته شود. برای
آنکه موزه ای برای بازدیدکننده از جذابیت خاص برخوردار باشد پاسخگوی
نیازهای جسمی او بوده و وی را در محیطی آشنا و راحت قرار دهد، بایستی بصورت
آمیزه ای از فضاهای عمومی و خصوصی طراحی گردد، تا بازدیدکننده، ضمن فراموش
کردن سردرگمی، در حالت تعادل قرار گرفته و با مردم و اشیاء در تماس بیشتری
باشد. این کارکردها را فضای استراحت کوتاه مدت و مکانهای تفریح و تفرج
تامین می نماید. از خدمات رفاهی و عمومی موزه فرش می توان از رستوران یا
چایخانه، فروشگاه صنایع دستی و … نام برد.
۱- رستوران یا چایخانه : برای
یک موزه کوچک تنها کافی است که در یک نقطه مرکزی، یک بوفه سرپایی و یا یک
چایخانه سنتی و یک محل پذیرایی یا ساندویچی و آشامیدنی تعبیه گردد. این فضا
جهت استراحت کارکنان، پژوهشگران و بازدیدکنندگان از موزه پیشنهاد می گردد.
در صورت امکان بوفه باید مشرف به باغ سرسبز و یا راهروی بیرونی باشد تا
چشم انداز خوشایندی را دارا باشد. و بخاطر عدم مزاحمت ناشی از سر و صدا می
بایست جدا از بقیه فضاهای موزه مطرح گردد تا مزاحم دیگر بخشهای موزه نباشد.
۲-
فروشگاه صنایع دستی : از آنجا که موزه می کوشد تا به نوعی روح هنر میراثی
ما را حفظ و احیا کند، وجود فروشگاه یا دکه ای کوچک جهت فروش آثار دستی
هنرمندان امروزی در کنار موزه می تواند باعث هرچه بیشتر بازدیدکنندگان گردد
و هم به نوعی حقایق و روح جاری ای که در موزه به نمایش گذاشته شده را در
آثار زمان معاصر متحقق سازد.
عرصه خدمات پشتیبانی
ساختمان نیازمند
فضاهایی جانبی است که هرچند مورد استفاده مستقیم قرار نمی گیرند اما در
بالا بردن کیفیت زیستی فضاهای اصلی نقش مهمی بازی می کنند، این عرصه شامل
این فضاها می باشد که می توان از نگهبانی، انبار، تاسیسات، خدمه، پارکینگ و
فضای سبز نام برد.
۱- انبار : تا سالها قبل انبار کردن در موزه ها به
این صورت بوده است که تنها اشیایی را که می توانند در گالریها به نمایش
بگذارند قرار می دادند و سایر اشیاء را که امکان نمایش نداشت در انبار
نگهداری می کردند، در جایی که هیچکس نمی توانست وارد شود، حالا به این
نتیجه رسیده اند که انبار راکد نداشته باشند و تمام مواد اهمیت بخصوصی برای
استفاده دارند. به طور کلی، تنها سه دسته از اشیاء و مواد احتیاج به انبار
شدن دارند- موارد مورد مطالعه- موارد امانتی برای امانت کردن (به مدارس و
دانشگاه ها)- اشیاء عبوری موزه ها که احتیاج به انبار موقت دارند برای وقتی
که اشیاء یک نمایشگاه جدید را جمع آوری و نگهداری می کنند و یا اینکه
نمایشگاه قبلی را جمع می کنند.
بعضی از موزه های مدرن، اتاقهای انبار
تابلوهای خود را با چهار چوبهای فلزی عمودی مجهز کرده اند که با صفحه ای
مشبک سیمی یا تخته های منفذدار پوشیده شده اند و می توان تعداد زیادی
تابلوهای نقاشی را با قلاب روی آنها نصب کرد. این چهارچوبها دارای چرخهایی
هستند که روی ریل هایی تعبیه شده در کف و سقف اتاق حرکت می کنند، به گونه
ای که هر چهارچوب را می توان به راحتی بیرون کشید و تابلوهای روی آن را
مورد بررسی قرار داد (انبار تابلوهای نقاشی موزه هیروشهورن واشنگتن).
منسوجات را می توان دور استوانه هایی پیچید و روی چارچوبهای عمودی که روی
چرخ حرکت می کنند قرار دارد. دو انتهای استوانه باید از طرفین پارچه بیرون
بزند تا لبه های پارچه از پوسیدگی و کهنگی حفاظت شود. یا از سیستم نگهداری
متحرک بافته های تخت استفاده کرد که با ایجاد ریل در سقف، فرش ها را به
گونه ای که دسترسی به میله های افقی حامل بافته ها را آسان سازد، آویزان
کرد.
۲- نگهبانی : موزه ها و گالری های هنری حاوی اشیاء با ارزش هستند.
حتی بعضی از آنها دارای اشیاء بی قیمت هستند و باید از بالاترین سطح امنیت
ممکن برخوردار باشند. به طور سنتی این کار به نگهبانان و سرپرستان محول شده
است. در این حالت مهم است که گالری ها طوری طراحی شوند که شخص نگهبان از
مکان خود بیشترین دید را داشته باشد. در روشهای مدرن، شخص هنوز مهمی است
ولی توسط وسایل مکانیکی و الکتریکی مجهز می شود.
۳- پارکینگ : یکی از
اساسی ترین مسائل پشتیبانی در موزه ها پارکینگ است که باید به آن توجه کامل
نمود. پارکینگ در موزه از سه قسمت تشکیل می شود: پارکینگ کارمندان،
پارکینگ برای اتوبوسهای سیاحان و مدارس، پارکینگ برای اتومبیل های شخصی.
۴-
تاسیسات : از فضاهای جانبی که در کیفیت بخشی به فضاهای مورد استفاده نقش
مهمی بازی می کند فضای تاسیساتی است. موتورخانه مرکز تاسیسات گرمایی و
تهویه مطبوع موزه می باشد. دستگاه های موتورخانه احتیاجات گرمایی و سرمایی و
آب گرم و آب گرم لازم برای تاسیسات بهداشتی را تامین می کند.
۵- فضای
سبز : زیبایی یک موزه چنانچه با باغ و چمن احاطه شده باشد، دو چندان خواهد
شد و اگر آب و هوای مساعدی را در اختیار داشته باشیم، می توانیم از این
امتیاز جهت ارائه پاره ای از نمای نمایشگاه ها استفاده نماییم. شاخه درختان
در اطراف موزه به عنوان صافی موثر طبیعی گرد و غبار و مواد شیمیایی که سبب
آلودگی می شوند، بکار می رود و همچنین در تنظیم رطوبت هوا موثر است.
همچنین
زمین اطراف موزه می تواند به عنوان یک بخش زمینه بکار گرفته شود و در
فاصله مناسبی از موزه، بخشهای تجهیزات و خدماتی را که بدلایل بسیار وجودشان
در ساختمان اصلی موزه نامطلوب و خطرناک است بنا نمود. چنانچه موزه در
خیابانی پر رفت و آمد واقع شود همواره مصلحت آن است که موزه با ردیفی از
درختان انبوه، از وسائط نقلیه جدا شده و در دنج ترین گوشه بستر تعبیه گردد.
اصولا
در طرح فضاهایی باز، باید به امکان استفاده از آنها در همه اوقات روز و
فصول سال توجه کرد. در طرح مراکز تفریحی- گردشگری فضاهای باز همواره در
مرکز میان حوزه های مختلف می نشینند، فضاهای سبز و حیاط های متعدد، عناصر
اصلی هستند که انتظام مجموعه را تشکیل می دهند و در واقع داستان طرح به کمک
آنها نقل می شود. اهمیت فضای باز تا بدانجاست که هر فضایی به قدر پیوند
خود با فضای باز اعتبار می یابد و شرافت هر بخشی به میزانی است که فضای باز
از آن دستگیری می کند. فضاهای باز مجموعه بایستی به صورت صحن هایی زیبا و
پرکار مرکز توجه و اهتمام دیگر عناصر طرح قرار گیرند. در مرکز و نقاط مهم و
پرحادثه آنها آب نماها قرار می گیرند تا حرکت آب، صدا و طراوات آن همه جا
را آغشته کند. پوشش گیاهی در طراحی فضای باز به عنوان ابزار طراحی باید
توجه قرار گیرد. تنوع شکل، حجم و ترکیب گیاهان می تواند آنها را به عنوان
عناصری معماری مطرح کند. درختان برگ، درختچه ها و بوته ها می توانند ترکیب
های متنوعی در طرح فضای باز بوجود آورند. ایجاد فضاهای محدود و محصور و
شکستن زوایای دید، از کیفیت هایی هستند که بوسیله پوشش گیاهی می تواند
ایجاد شود. درختان چتری می توانند مانند سقف یا سایه بان باشند. فضای مسقف
سبز را می توان با داربست ها و گیاهان رونده ایجاد کرد. با کاشتن گیاهان
حصاری پایه بلند در طرفین معابر می توان حدود گذرگاه و مسیرها را تعریف و
تعیین کرد و در مقابل، گیاهان حصاری پاکوتاه می توانند علاوه بر تاثیر فوق
امکان دید به اطراف را نیز بوجود آورند. در همین راستا استفاده از گیاهان
بومی منطقه ای، بسیار حائز اهمیت است چرا که هم براحتی در دسترس هستند و هم
در مصرف آب و زحمت زیاد در نگاهداری آنان صرفه جویی می شود. علاوه بر آن
رشد سریع تر و بهتر گیاهان بومی، تضمین شده تر است. بدیهی است که در طراحی
فضای باز می باید از آن نوع درختان، درختچه ها و کلا گیاهانی استفاده کرد
که با شرایط اقلیم منطقه مطابقت داشته باشند. در طراحی فضای باز، به هنگام
انتخاب گیاهان مناسب می توان از درختان همیشه سبز و همچنین درختانی که در
فصول مختلف چهره های گوناگون می یابند (درختان خزان دار) استفاده کرد.
درختان همیشه سبز، منظره سرسبز باغها و فضاهای باز را در همه اوقات سال حفظ
می کنند. اما درختان خزان دار در روزها و ماههای مختلف چهره های متنوع
پیدا می کنند و همین امر به زیبایی فضاهای سبز می افزاید. در عین اینکه
تفاوت این دو نوع از درختان، مقابله ای ظریف بوجود می آورد و کیفیت هر یک
را پر رنگ تر می کند.
به دلیل استفاده کودکان از این حوزه طرح ضروری است
که از کاشتن درختان و درختچه های سمی و یا خاردار پرهیز شود. درختان و
گیاهان می توانند به صورت نشانه هایی که هویت یک حیاط را مشخص می کنند، در
طرح مجموعه استفاده شوند. فضاهای باز محصوری که در گوشه های مختلف طرح به
تبعیت از طرح مجموعه بوجود می آیند، می توانند بواسطه یک یا چند درخت یا
درختچه اهمیت یابند. پوششهای گیاهی انبوه یا حصارهایی که از ردیف درختان
بوجود می آیند، با شکستن زوایای دید، پهنه وسیع فضای باز را خرد کرده
فضاهای کوچک و دنجی ایجاد می کنند. در مقابل درختان کوتاه به همراه سطوح
چمن کاری شده می توانند صحنه وسیعی از فضای باز را در مقابل دید مخاطب قرار
دهد. تجمع درختان در قسمتی از فضای باز می تواند آن نقطه را از نقاط
همجوار خود متمایز کند و معبر و مسیرها هم در طرح فضاهای باز می توانند به
صورت متنوع و متعدد و جدای از یکدیگر طراحی گردند. مسیرهای دوچرخه سواری،
مسیر سواره ی عمومی، مسیر سواره ی تاسیساتی، خدماتی و … را می توان به
عنوان نمونه هایی از انواع مسیرها برشمرد. نکته ی مهم این است که این
مسیرها باید با توجه به فکر کلی مجموعه طراحی شوند.
مسیرهای پیاده که مسیرهای اصلی و مهم فضای باز مجموعه را تشکیل می دهند با اتفاقات متنوعی که در کنارشان رخ می دهد می توانند جذاب و پرکشش گردند. در طرح این مسیرها توجه به این مسئله ضروری است که هنگام رفت و آمد مردم در فصول مختلف امکان استراحت کردن و پناه گرفتن آنها در مسیر وجود داشته باشد مسیرهای تابستانی و سرویس مجموعه نیز اهمیت بسیار دارند، با توجه به اینکه این مسیرها در نقاط دور از دید و خلوت واقع خواهند شد و ماشین های سرویس تنها در برخی مواقع از آنها استفاده خواهند کرد می توان بمنظور کاهش سطوح مسیرهای سواره با کمی تغییر در بعضی مسیرهای پیاده از آنها به منظور برخی دسترسی ها هم استفاده کرد. بهر حال ابعاد و مشخصات مسیرها با توجه به اصلی و فرعی بودن آنها و نوع استفاده ای که از آنها می شود، تعیین می گردد.
منبع:http://www.naghsh-negar.ir
توجه به فضای داخلی و نحوه تقسم بندی پلانها نقش مهمی را در ساختار معماری یک بنا برعهده دارد طراحی فضایی با انعطاف پذیری بالا و تنوع پذیر از لحاظ چیدمان و ارایش سطوح میتواند کارکردهایمختلفی را بپذیرد و این در حالی است که مخاطب احساس رضایت بیشتری از فضا خواهد داشت..(مقاله ایی جالب با حجمی حدود۲۶۰کیلوبایت با فرمت پی دی اف)
اقليم سرد:
هوا در زمستان سرد يا بسيار سرد و در تابستان مناسب است. عمدهترين نياز حرارتي اين اقليم ، گرمايش ساختمانها ميباشد. بهترين جهت استقرار ساختمان جنوب تا 30 درجه جنوب شرقي ميباشد به شرطي كه در حوزه بادهاي سرد زمستاني نباشد. كلاسهاي يكطرفه به طوريكه كلاسها در سمت جنوب و راهروي محصور در شمال قرار گيرند ، مناسب اين اقليم ميباشد. پنجرههاي كلاس حدود 30% مساحت نماي خارجي يا 15% مساحت كلاس در نظر گرفته شود. وظيفه سايبان حفاظت پنجرهها در مقابل بارندگي ميباشد.
براي ديوارهاي خارجي از مصالح سنگين مانند سنگ ، آجر ، بتن به همراه عايق حرارتي استفاده شود. ضخامت ديوارهاي آجري خارجي در حدود 22 تا 35 سانتيمتر و ديوارهاي داخلي حدود 22 سانتيمتر در نظر گرفته شود. رنگ سطوح خارجي بايد تيره انتخاب شود.
اقليم گرم و خشك :
هوا در تابستان گرم يا بسيار گرم و در زمستان مناسب ميباشد . عمدهترين نياز حرارتي اين اقليم ، سرمايش ساختمانها ميباشد. بهترين جهت استقرار جهتهاي مشرف به شمال ميباشند و جهات مشرف به جنوب نيز درصورت ايجاد سايه كامل بر روي پنجرهها ، مناسب ميباشند جهتي انتخاب شود كه حوزه بادهاي غبارآلود نباشد. با توجه به مقدار گرماي منطقه كلاسهاي دوطرفه يا يكطرفه مناسب هستند. در كلاسهاي يكطرفه ، كلاسها در سمت شمال و راهروي دسترسي به صورت غيرمحصور در جنوب در نظر گرفته شود.
وظيفه سايبان ايجاد سايه بر روي پنجره در ماههاي مهر و آبان ميباشد. براي ديوارهاي خارجي تركيبي از مصالح ساختماني سنگين از قبيل آجر ، سنگ ، بتن به همراه عايق حرارتي استفاده شود. ضخامت ديوارهاي خارجي حدود 22 تا 35 سانتيمتر و براي ديوارهاي داخلي حدود 22 سانتيمتر ميباشد. رنگ سطوح خارجي بايد روشن انتخاب شود.
اقليم گرم و مرطوب :
مهمترين ويژگي اين اقليم ، هواي بسيار گرم و مرطوب در فصل تابستان ميباشد. عمدهترين نياز حرارتي اين اقليم سرمايش و رطوبتزدايي فضاهاي آموزشي در 5 تا 8 ماه از سال تحصيلي ميباشد.
جهت شمالي بهترين جهت به شمار ميرود درصورت پيشيني سايه كامل براي پنجرهها ، جهتهاي مشرف به جنوب نيز قابل قبول هستند. البته بايد جهتي انتخاب شود كه در حوزه مؤثر بادهاي مطلوب منطقه باشد. ساختمانهاي يكطرفه الگوي مناسبي هستند بدين صورت كه كلاسها در سمت شمال پلان و راهروي دسترسي بصورت غيرمحصور در سمت جنوب پلان پيشبيني شود. پنجرههاي كلاس از 45% مساحت نما يا 24% مساحت كلاس تجاوز نكند. وظيفه سايبان در اين اقليم ، ايجاد سايه بر روي پنجره در اغلب ماههاي سال تحصيلي ميباشد. جدارهاي خارجي ساختمان حتماً بايد داراي عايق حرارتي باشند كه سطوح خارجي اين عايقهاي حرارتي بايد داراي بخاربند باشد. رنگ سطوح خارجي بايد روشن انتخاب شود.
اقليم باراني :
اين اقليم داراي آب و هواي معتدل و مرطوب ميباشد. عمدهترين نياز حرارتي اين اقليم گرمايش فضاها در فصل زمستان و ايجاد كوران براي تهويه طبيعي در ماههاي گرم سال تحصيلي ميباشد. بهترين جهت براي استفاده از انرژي خورشيد 15 درجه غربي تا 30 درجه شرقي ميباشد كه از بين اين جهتها ، گزينهاي انتخاب شود كه در حوزه مؤثر بادهاي مطلوب منطقه قرار گيرد. ساختمانهاي يكطرفهاي كه كلاسها در سمت جنوب و راهروي غيرمحصور (براي استفاده از جريان هوا) در سمت شمال قرار گيرد ، الگوي مناسبي به شمار ميرود.
1– پهنه بندي اقليمي ايران – ساختمانهاي آموزشي تأليف مرتضي كسمائي
ضوابط و استانداردهاي كلي فضاها آيين كار ايمني درهاي مدارس
1ـ درهاي فضاهاي آموزشي بايد طوري نصب شوند كه جهت بازشوي آنها به طرف خارج باشد. 2ـ در فضاي پلكانها حداقل به اندازه يك پاگرد محل نصب در بايد تا اولين پله فاصله داشته باشد.( حداقل به اندازه پاگرد ) 3ـ در سالنها بهتر است در خروجي وسط ديوار نصب شود . 4ـ در راهروها محل اتصال در بايد عقبتر از محل عبور باشد تا مانع عبور و مرور نگردد. 5ـ در فضاي پلكان جهت بازشوي در به سمت ديوار باشد نه پله ، به صورتي كه مانع عبور و مرور نشده و از عرض پاگرد كاسته نشود . 6ـ درها نبايد در محلي نصب شوند كه در حالت باز مانع و يا مزاحم باشند. 7ـ در مدارس بايد حتي المقدور از كاربرد درهاي شيشهاي اجتناب شود و در صورت استفاده از اين نوع درها در فضاي غير آموزشي بايد با نصب علائم روي آن با مشخص نمودن حاشيه در شيشهاي از طريق نصب نوارهايي در پيرامون شيشه با آگاهي دادن به افراد از بروز حوادث جلوگيري شود . 8ـ اگر در فضاهاي غير آموزشي مدرسه از درهاي بادبزني كه در دو جهت قابل بازشدن هستند ، استفاده شود بايد قسمتي از آن داراي شيشه باشد تا افرادي كه در دو طرف آن در رفت و آمد هستند يكديگر را رويت و از برخورد جلوگيري شود . ارتفاع شيشه خور از كف براي كودكان 75 سانتيمتر و براي بزرگسالان 75/1 متر ميباشد. 9ـ در مدارس نبايد از درهاي بادبزني دو لنگه مخصوصاً نوع سنگين آن استفاده شود . 10ـ براي جلوگيري از گير كردن لبه آستين و يا بند كيف به دستگيره در، دستگيره بايد خم شده باشد و يا فاصله آن از سطح از 3 ميليمتر بيشتر نباشد. 11ـ فاصله دستگيره تا لبه در نبايد كمتر از 5/7 ميليمتر باشد . 12ـ درهاي قاب فولادي مورد استفاده براي محلهايي كه بيش از 100 نفر متصرف دارد بايد فقط داراي يك قفل باشد . 13ـ درهاي كشويي فقط براي فضاهايي مجاز است كه متصرفين آن كمتر از 50 نفر باشد و نيروي بازكردن اين نوع درها نبايد بيش از 67 نيوتن ( 7/6 كيلوگرم ) باشد . 14ـ در رختكن مدارس شبانهروزي بايد به گونهاي باشد كه براي كودكان از سمت داخل به راحتي قابل بازشدن باشد . 15ـ هر اطاق يا فضايي كه ظرفيت متصرفين آن بيش از 50 نفر بوده و يا مساحت آن بيش از 93 متر مربع باشد بايستي حداقل داراي دو در خروجي جداگانه باشد كه عملاً مجاور يكديگر قرار ميگيرند. 16ـ عرض مفيد بازشوي درها نبايد كمتر از 81 سانتيمتر باشد. اگر از درهاي دو لنگه استفاده شده است عرض مفيد بازشوي يك لنگه از آنها نبايد كمتر از 81 سانتيمتر باشد . 17ـ عرض مفيد درهاي تك لنگهاي در معابر خروجي نبايستي بيش از 122 سانتيمتر باشد . 18ـ سطح كف دو طرف در بايد در يك سطح باشد و اين يكساني سطوح بايد حداقل به اندازه عرض لنگه بزرگتر در ادامه داشته باشد . 19ـ هنگام چرخش در به سمت مسير خروجي بايد اجازه دهد كه حتي المقدور 2/1 عرض خروجي مورد نياز راهرو يا كريدور باز و بدون مانع باشد . وقتي در كاملاً باز ميشود برآمدگي و جلو آمدگي در نبايد بيش از 18 سانتيمتر از عرض راهرو يا كريدور را مسدود نمايد. 20ـ درهاي دوار نبايد براي فضاهايي كه بيش از 50 نفر بوده تعبيه گردد. £ آيين كار ايمني پنجرههاي مدارس[1] 1ـ طرح و ابعاد پنجره نبايد طوري باشد كه شيشه خور آن داراي سطح بزرگي باشد . 2ـ بر حسب طرح در بعضي موارد ميتوان با رعايت مسائل ايمني در جلوي پنجرهها بالكن و يا تراس كم عرض در نظر گرفت . 3ـ جهت جلوگيري از سقوط كودكان در طبقات بالاتر ميتوان از حفاظ استفاده نمود. 4ـ هر نوع كلاس يا فضاي آموزشي با مساحت بيش از 23 متر مربع بايستي حداقل داراي يك پنجره جهت خروج اضطراري يا تهويه باشد . 5ـ پنجرهها بايستي از داخل و بدون استفاده از وسايل و ابزار قابل بازشدن باشد و حداقل ابعاد بازشوي پنجره بايستي به ترتيب ( 50 سانتيمتر عرض و 60 سانتيمتر ارتفاع ) بوده و سطح بازشوي آن از 53/0 متر مربع كمتر نباشد. 6ـ ارتفاع لبه پايين بازشوي پنجره از كف تمام شده نبايد بيش از 112 سانتيمتر باشد . 7ـ فاصله قفل يا وسيله بازكردن پنجره از كف تمام شده نبايد بيش از 137 سانتيمتر باشد . 8ـ در صورتيكه كلاس يا فضاي آموزشي داراي يك در باشد كه مستقيماً به يك فضاي باز ارتباط دارد ميتوان از تعبيه پنجره براي آن صرفنظر نمود. 9ـ محل نصب پنجره نبايد طوري باشد كه در موقع بازشدن ايجاد برخورد مزاحمت نمايد. 10ـ پنجرههايي كه در انتهاي راهروها و كريدور و پاگرد پلكانها نصب ميگردند بايد از كف داراي ارتفاع 80 سانتيمتر باشد و در غير اينصورت تا اين ارتفاع ( 80 سانتيمتر ) داراي نرده چوبي و يا فلزي مناسب باشند . آيين كار ايمني كريدورها و راهروهاي مدارس [2] 1ـ عرض راهروها در مدارس چهار كلاسه بايد 4/2 متر باشد و به ازاء هر كلاس بيشتر 20 سانتيمتر به عرض آن اضافه شود . 2ـ سطح راهروها براي 8 تا 15 كلاس 10% تا 27 كلاس 12% و تا 36 كلاس 14% و بيشتر از آن 15% كل سطح زير بنا . 3ـ سطح راهروها براي دورههاي دبيرستان تا 12 كلاس 12% و بيشتر از 12 كلاس 15% كل سطح زيربنا . 4ـ راهروهاي ارتباطي ساختمانها كه در فضاي آزاد قرار گرفتهاند بايد سرپوشيده باشند ، از اين راهروهاي سر پوشيده ميتوان در فصول سرد و در مواقع بارندگي به عنوان فضاي تفريح استفاده ميشود. 5ـ چنانچه از بالكن و يا پل ارتباطي بين دو ساختمان به عنوان راهرو استفاده شود ، جهت جلوگيري از سقوط بايد نرده حفاظتي به ارتفاع حداقل 80/1 متر از كف راهرو داشته باشد . 6ـ فاصله ميان نردههاي موازي نبايد بيشتر از 10 سانتيمتر باشد . ضوابط طراحي ايمني پلكان [3] 1ـ تعداد پلهها در هر پلكان از سه پله كمتر نباشد .( وجود يك يا دو پله باعث بهم خوردن تعادل حركتي دانشآموزان ميشود. ) 2ـ براي پلكانهاي با تعداد بيش از سه پله بايد داراي نرده محافظ باشد . 3ـ در صورتيكه عرض يكسر پلكان بيش از 3 متر باشد در اين صورت بهتر است در وسط نيز داراي نرده باشد . 4ـ پلكانهاي رابط مانند پلكان محوطه باز بايد داراي نرده حفاظتي باشند. 5ـ ارتفاع نرده براي بزرگسالان بايد cm90 و براي خردسالان 75 ـ 80 سانتيمتر باشد. 6ـ قطر پروفيل دستگيره پلكان 35 ميليمتر و فاصله آن از ديوار مجاوز حداقل 70 ميليمتر ميباشد. 7ـ شيب كف پله نبايد از 2% درصد بيشتر باشد . 8ـ در هر پلكان عرض كفهاي پله با هم برابر و نيز ارتفاع سينههاي پله با هم مساوي باشند. 9ـ شيارهاي لبه پله در جهت طول پلكان باشد تا باعث خطاي چشم نشود . 10ـ فاصله ميان پله و سقف بالاي آن نبايد از 2 متر كمتر باشد. ( اين فاصله به طور عمودي اندازهگيري ميشود. ) 11ـ براي تعيين اندازه كف پله و ارتفاع سينه پله از فرمول زير استفاده شود . 63 تا 2h + t = 61 كف پله = t و ارتفاع پله = h £ اصول طراحي ايمني مدارس در برابر آتش (مبحث فرار ) [4] 1ـ اصطلاحات ـ تخليه خروج : بخشي از راه خروج كه بين خروج و معبر عمومي قرار گرفته است . ـ حريق بند : قسمتهايي از بنا شامل ديوار ، سقف و كف مقاوم حريق كه بتواند در مقابل سوختن تمام بار حريق واقع در فضاي مربوط به خود ايستايي و مقاومت كند . ـ در خودكار بسته شونده : اين اصطلاح به درهاي حريق يا ساير بازشوها گفته ميشود كه به منظور بسته شدن در يا باز شدن آن به هنگام حريق در اثر واكنش به برخي از محصولات احتراق يا از طريق گرفتن فرمان از محل ديگر است . ـ ديواردود بند : ديوار يا ديوارهاي است كه راهروي خروج را قطع ميكند و به يك يا چند در مجهز است. اين ديوار بايد مانع گسترش آتش و دود باشد . ـ سطح مخاطره آميز : فضاهايي از ساختمان كه عملكردهايي شامل نگهداري ، تهيه و يا كاربرد مواد بسيار قابل احتراق ، مواد منفجره ، مواد توليد كننده دود و يا گازهاي سمي ، مواد شيميايي مضر و مهلك كه امكان توليد شعله ، انفجار ، مسلم يا ايجاد حساسيت داشته باشد را سطوح مخاطره آميز گويند. ـ ظرفيت راه خروج : مجموع مقدار عرضي كه مجموع راه خروج در تمام طول مسيرها با توجه به بار تصرف با آن اندازه ميشود در شرايط معمولي حداقل مقدار اين عرض 76 سانتيمتر است . 2ـ طراحي كليه راههاي خروج در ساختمان مدارس ميبايست به گونهاي باشد كه اولاً به وضوح قابل رؤيت متصرفان باشد و ثانياً به طرز آشكاري علامت گذاري شده باشد به طوريكه راه منجر به مكان امن به روشني قابل دسترسي باشد . 3ـ طول مسير دسترسي به خروجيها بايد در روي كف و در طول محور مركزي راه عبور معمول و از فاصله 30 متر مانده به دورترين نقطه هر فضا تا وسط در خروج اندازهگيري شود . 4ـ تمام راهروهايي كه به عنوان دسترسي خروجي براي تخليه بيش از 30 نفر در نظر گرفته ميشوند با كاربرد اجزاي سازهاي مقاوم باشند و حداقل يك ساعت در مقابل حريق از ديگر بخشهاي ساختمان مجزا باشند و درهايي كه به آنها باز ميشوند حداقل به مدت 30 دقيقه در برابر حريق مقاوم باشند . طرح و نصب اين درها بايد به گونهاي باشد كه احتمال نشت دود از آنها به حداقل ممكن كاهش يابد . 5ـ راهروهاي دسترسي خروجي بايد داراي حداقل 250 سانتمتر عرض مفيد باشد. 6ـ استقرار هر نوع تأسيسات و تجهيزات از قبيل آبخوري ، جالباسي و غيره چه به صورت ثابت و چه قابل انتقال در راهروهاي دسترسي خروج به شرطي مجاز خواهد بود كه عرض مفيد راه به كمتر از 183 سانتيمتر كاهش نيابد . 7ـ در راهروهاي دسترسي خروج ، هيچ بن بستي نبايد داراي طول بيش از 6 متر باشد . 8ـ راهروهاي دسترسي به رديفهاي صندلي بايد حداقل 107 سانتيمتر عرض مفيد داشته باشند مگر آنكه راهرو از يك طرف با ديوار مجاور باشد كه در آن صورت عرض مفيد آن ميتواند به حداقل 91 سانتيمتر كاهش يابد . راهروهايي كه براي دسترسي به حداكثر 60 صندلي در نظر گرفته شوند استثنائاً ميتوانند حداقل 76 سانتيمتر عرض مفيد داشته باشند . آرايش و موقعيت راهروها و صندليها در هر حال بايد به گونهاي باشد كه بين هر صندلي و راه حداكثر 6 صندلي وجود داشته باشد . 9ـ طول دسترسيهاي خروج در ساختمان مدارس از هر نقطه بنا نبايد از 45 متر بيشتر شود مگر آنكه تمام بنا با شبكه با رنده خودكار تأييد شده محافظت شده باشدكه در آن صورت استثنائاً اين طول به 60 متر افزايش مييابد. £ آتش (1) : [5] 10ـ در ساختمانهاي آموزشي كه در طبقات بالاي همكف بيش از 75 نفر و يا در زير همكف بيش از 40 نفر باشند ، پلكانها ، راهها و مسيرهاي خروج ( اعم از وروديها ، هالها ، پاگردها و غيره ) بايد با ديوارهاي غير قابل احتراق حداقل 2 ساعت مقاوم حريق به طور كامل درزبندي و مجزا شوند .
11ـ محافظت بازشوها توسط درها و پنجرههاي حريق بر حسب محافظت و رعايت حداكثر سطح مجاز شيشه خور در آنها به شرح زير ميباشد : محل قرارگيري بازشوها وسيله محافظت ساعت محافظت سطح شيشه خور مجاز حداكثر مساحت به متر مربع حداكثر اندازه هر بعد به متر ديوارهاي حريق و ديوارهاي تفكيك مالكيت با 3 يا 4 ساعت مقاومت در حريق 3 سطح شيشه خور مجاز نيست ديوارهاي دوربند معابر قائم حريق با 2 يا 1 ساعت مقاومت در حريق 2/1 1 يا 1 065/0 3/0 ديوار تقسيم راهروها و ساير اتاقها با 1 ساعت مقاومت در يا پنجره حريق 4/3 84/0 35/1 ديوارهاي خارجي در معرض حريقهاي برخوردي شديد در حريق 2/1 1 سطح شيشه خور مجاز نيست ديوارهاي خارجي در معرض حريقهاي برخوردي متوسط در يا پنجره حريق 4/3 47/0 35/1 ديوارهاي خارجي در معرض حريقهاي برخوردي شديد در يا پنجره حريق 4/3 84/0 35/1 12ـ ايجاد هرگونه روزنه نفوذي در دور بندهاي خروج مجاز نميباشد مگر در موارد زير : ـ عبور داكتها و ديگر تجهيزات لازم در مواردي كه تراكم هوا و ايجاد فشار مثبت در درون دوربند خروج ، ضروري اعلام شود . ـ عبور لولههاي مربوط به شبكههاي آتش نشاني . ـ عبور لولههاي هادي برق ويژه فضاي خروج . 13ـ فقط آن دسته از پلكانهاي خارجي بنا ميتوانند به عنوان خروج محسوب شوند كه داراي مشخصات زير باشند : ـ ساختار آنها توسط ديوار با نرخ حداقل 2 ساعت مقاوم حريق در فضاهاي داخلي جدا باشد و از نزديكترين بازشو دست كم 3 متر فاصله داشته باشد. ـ به بام بخش ديگري از بنا يا 6 بام بناي مجاور كه ساخته مقاوم حريق و راه خروج ايمن و پيوستهاي دارد ارتباط داشته باشد. ـ داراي جان پناه باشد . 14ـ درهاي مقاوم در برابر آتش بايستي خودكار باشند و خود به خود بسته شوند و بر روي آن علايم هشدار دهنده نصب شود و به جز در مواقع اضطراري بايستي بسته باشند . در نزديكي راه پله قرار گيرند و تا مدت زمان 2/1 ساعت در مقابل آتش مقاوم باشند. 15ـ درهاي بازشو به قفسههاي پلكان ، وقتي كه كاملاً باز هستند نبايستي از ميزان عرض گذر عبور مؤثر بكاهند و نبايستي كمتر از عرض پاگرد در نظر گرفته شوند و عرض گذر نبايد كاهش پيدا كند به طوري كه عرض آن كمتر از پهناي راه پله نباشد . عرض دري كه به داخل پاگرد راه پله باز ميشود نبايستي بيشتر از 900 ميليمتر باشد . 16ـ مساحت فضاي پناهدهي در هر يك از دو طرف خروجيهاي افقي بايد براي تمام متصرفان هر دو طرف تكافو نمايد . به اين منظور در هر طرف بايد به ازاي هر نفر حداقل 28/0 متر مربع مساحت خالص در نظر گرفته شود . 17ـ در مدارس سه طبقه و بيشتر دو راه پله لازم است اما در اين حالت تعداد بيشتري لازم است : الف) فاصله تا نزديكترين راه پله بيشتر از 30 متر باشد ( براي انتهاي بن بست بيشتر از 18 متر باشد ) ب) تعداد ساكنين طبقه بالاتر بيش از 120 نفر باشد . ج) براي رعايت توصيههايي كه در جداول عرض راه پلهها با تعداد كودكان داده شده است . د) براي انطباق با توصيههاي جداول 1 در مورد خروجي از سالنهاي مرتبط با ساختمان در طبقات بالاتر از همكف . 18ـ در مدارس دو طبقه يك راه پله كافي است مشروط بر اينكه : الف) تعداد ساكنين طبقه اول كمتر از 120 نفر باشد . ب) در صورتي كه فاصله هر دو تا پله كمتر از 18 متر باشد و يا توسط ديوارهاي جداكننده متحرك كمتر از 12 متر شود . ج) هيچ قسمتي از راه پلهها از لحاظ آتش سوزي مخاطره آميز نباشد . 19ـ حداقل عرض راه پله بايد 110 سانتيمتر باشد . 20ـ اگر عرض راه پله مساوي و يا بيش از 220 سانتيمتر باشد بايد به وسيله ميله دستگيره به دو قسمت تقسيم گردد كه هر كدام مساوي يا بيش از 110 سانتيمتر باشد . 21ـ حداقل بايد جعبه پله در طرفين ساختمانهاي آموزشي قرار گرفته باشد اگر طراحي يا ابعاد ساختمان امكان چنين وضعي را ندهد ، بيش از 60 شاگرد ( دو كلاس 30 نفره ) بعد از محدوده پلكان وجود داشته باشند در غير اينصورت بايد در منطقه بن بست پله فرار پيش بيني نمود . 22ـ پلكان بايد به طريقي طراحي شود كه راه تخليه افقي ( راهروها ) آن را قطع نكند تا تمام دانشآموزان كلاسها به طرف پله و در جهت خروج ساختمان هدايت شوند . قفس پله با ديوارهاي پر يا پنجرههاي رو به خارج ساختمان محصور گردد تا در مواقع حريق از شعه و دود محفوظ بماند . 23ـ ابعاد پله : الف) h : ارتفاع پله كمتر يا مساوي 163 ميلي متر باشد . ب) w : كف پله كمتر يا مساوي 280 ميلي متر باشد و هرگز كمتر از 250 ميلي متر نشود . 24ـ تعداد پلههاي يك رشته پله بايد حداقل بيشتر يا مساوي 3 عدد باشد و حداكثر كمتر يا مساوي 15 عدد باشد . تغيير سطح بايد قابل رؤيت بوده و فرد بايد متوجه اين تغيير و اختلاف سطح شود . 25ـ زمانيكه ساختمان دچار حريق ميشود بلافاصله احتمال دارد كه اطراف پله فرار را شعلههاي آتش و دود فرا گيرد لذا توصيه ميشود در ساختمانهاي بيش از 4 طبقه پله فرار به وسيله كانال عمودي محافظت شود . 26ـ حداكثر شيب مسير نبايد از 1 به 8 و حداكثر ارتفاع آن از 7/3 متر بيشتر باشد البته در مواردي كه شيب از 1 به 15 بيشتر نيست نيازي به پاگرد نخواهد بود . شيب بايد از تراز پايين تا بالا كاملاً يكنواخت باشد . 27ـ هر شيب راه بايد حداقل 12 سانتيمتر عرض مفيد داشته باشد . 28ـ سرانه دانشآموزان به فضاهاي آموزشي : انواع استفاده در كاربري آموزشي و فرهنگي واحد تصرف به ازاي هر نفر كلاسهاي درس 9/1 متر مربع سطح خالص كارگاهها ، آزمايشگاهها و ساير فضاهاي آموزشي علمي 6/4 متر مربع خالص مراكز آموزشي و مراقبتي غير شبانهروزي 3/3 متر مربع خالص سالنهاي مطالعه در كتابخانهها 3/9 متر مربع نا خالص 29ـ عرض هر يك از قسمتها و اجزاي مختلف راه خروج به ازاي هر نفر 8/0 سانتيمتر و عرض ساير خروجها با مسير افقي با شيبدار به ازاي هر نفر 5/0 سانتيمتر در نظر گرفته شود . 30ـ عرض هيچيك از دسترسهاي خروج نبايد از 91 سانتيمتر كمتر شود . 31- در هر طبقه ساختمان آموزشي حداقل دو راه مجزا و دور از هم لازم است . اما چنانچه بار متصرف تمام طبقات يا بخشهايي از آنها بين 500 تا 1000 نفر باشد حداقل 3 راه خروج مجزا و دور از هم لازم است و براي بيش از 1000 نفر حداقل 4 راه خروج مستقل لازم است . £ آيين كار اصول طراحي ايمني مدارس در برابر آتش : [6] 1ـ زماني كه ساختمان آموزشي از خيابانهاي اصلي و جاده دور ميباشد مسير دسترسي جهت خودروهاي آتش نشاني مورد نياز است و عرض هر مسير دسترسي كه امكان عبور خودروهاي آتش نشاني از آن باشد بايستي حداقل داراي 3 متر پهنا باشد . 2ـ جهت مانور خودروهاي آتش نشاني و عمليات نجاب بايستي در مقابل ورودي اصلي ساختمان تا فاصله 6 متري از آن هيچگونه مانعي وجود نداشته باشد . 3ـ ميبايست يك منبع آب قابل دسترسي در فضاهاي باز اماكن آموزشي تعبيه شود و علاوه بر اين وجود يك يا دو شير آب آتش نشاني در نزديكي و مجاور مراكز آموزشي ضروري است بويژه اگر اين اماكن دور از معابر اصلي باشند . 4ـ مأموران آتش نشاني نيز به طور معمول نبايستي جهت اطفاء آتش سوزيهاي احتمالي بيش از 100 متر لوله كشي نمايند به همين دليل فاصله دورترين نقطه همكف ساختمان از نزديكترين شير آب آتش نشاني بايستي اجازه اين عمل را بدهد . 5ـ لولههاي خشك و تر آب آتش نشاني داخلي معمولاً در مدارس مورد نياز نخواهند بود مگر آنكه ساختمان مدرسه بيش از 4 طبقه ارتفاع داشته و يا دور از معابر اصلي عبود خودروهاي آتش نشاني قرار داشته باشد . 6ـ علاوه بر خاموش كنندههاي آبي و كف ، تجهيزاتي از نوع آبي بايستي در سرتاسر ساختمان نصب شود و فاصله بين خاموش كننده تا نقاط دور دست ساختمان در زمان بروز حريق نبايستي از 30 متر تجاوز كند . 7ـ براي هر خاموش كننده بايد قفسه يا طاقچهاي در نظر گرفته شود كه كف اين قفسه حداكثر 4/1 متر بالاتر از سطح زمين يا كف طبقه قرار گيرد. 8ـ در صورتيكه طبقهاي از ساختمان مدرسه در زير طبقه همكف و يا خروجي ساختمان قرار داشته باشد ، بايد هر كدام از كلاسها و اطاقهاي اين طبقه مجهز به پنجرهاي مشرف به بيرون باشند كه تخليه اضطراري افراد از آن امكان پذير باشد. ² مقررات كلي مبحث سوم ( مقررات ملي ساختمان ) 1ـ بر اساس ضوابط مبحث سوم مقررات ملي ساختمان ، هر بنا بايد به راههاي خروج اصلي و بدون مانع مجهز گردد تا در صورت بروز حريق در آن ، خروج به موقع يا فرار به هنگام همه متصرفان به راحتي ميسر باشد . به اين منظور بايد نوع ، تعداد ، موقعيت و ظرفيت راههاي خروج در هر بنا با توجه به وسعت و ارتفاع همان بنا ،متناسب با ويژگيهاي ساختمان و مصرف كنندهگان طراحي شده باشد . 2ـ هيچ بنايي نبايد به گونهاي به تصرف جديد تغيير داده شود كه تعداد ، عرض ، كارآيي يا ايمني خروجهاي آن به مقدار كمتر از آنچه كه قبلاً بوده است يا در اين مقررات براي تصرف جديد تصريح شده است كاهش يابد . 3ـ تمامي اقدامات و شرايطي كه كارآيي درست راههاي خروج را كنترل و تضمين ميكنند بايد به نحوي طراحي و به كار گرفته شوند كه هر جا لازم شود با تدابير لازم در صورت قابل استفاده نبودن يكي از راههاي خروج راه ديگري به كار گرفته شود . 4ـ در هر بنا ، خروجها بايد در مكانهايي طراحي و ساخته شوند كه در تمام اوقات تصرف ازتمام نقاط بنا راه خروج آزاد و بدون مانعي در دسترس باشد. 5ـ در هر بنا ، خروجها تا حد امكان در مكانهايي طرح شوند كه متصرفان بتوانند به وضوح آنها را ببينند در غير اينصورت هر راه منتهي به خروج بايد آنچنان كه هر متصرف از هر نقطه بنا بتواند به سرعت راه فرار را پيدا كند به طرزي آشكار و مشخص علامتگذاري شود . 6ـ استفاده از هر گونه قفل يا وسيله سد كننده در مسيرهاي خروج كه احياناً فرار به موقع را مانع شود ممنوع است . 7ـ در طراحي بنا ، هر بخش از يك بنا يا هر ساختمان چنانچه به عنوان تنها راه خروج در نظر گرفته شده باشد و به علت ويژگي ابعاد ، نوع تصرف يا چگونگي طرح و تنظيم راه خروج اين احتمال وجود داشته باشد كه در صورت بروز حريق آن راه با آتش و دود مسدود گردد ، تأمين راه خروج ديگري به صورت مجزار و دور از مسير خروج اول الزامي است . 8ـ فضاهاي مورد استفاده كودكان پيش از دبستان و دانشآموزان سال اول دبستان بايد فقط در تراز تخليه و اتاقهاي مورد استفاده دانش آموزان سال دوم دبستان حداكثر يك طبقه بالاتر از تخليه خروج واقع شوند . 9ـ راهروهاي دسترسي خروج بايد دست كم 185 سانتيمتر عرض مفيد داشته باشند . استقرار هر نوع آبخوري يا تجهيزات ديگر در راهروهاي دسترس خروج به شرطي مجاز خواهد بود كه عرض مفيد راه به كمتر از 185 سانتيمتر كاهش نيابد . 10ـ در هر طبقه بايد حداقل دو خروجي دور از هم تعبيه شده باشند همچنين هر اتاق يا فضا با ظرفيت بيش از 50 نفر يا سطحي بيش از 95 متر مربع بايد حداقل از طريق دو در دور از هم به راهروهاي دسترس خروج منتهي به خروجهاي دور از هم مربوط شود . 11ـ در راهروهاي دسترس خروج هيچ بن بستي نبايد طولي بيش از 6 متر داشته باشد. 12ـ درهاي لولايي اگر به راهروهاي دسترس خروج باز شوند بايد عقب تر از ديوار راهرو قرار گيرند كه با ترافيك راهرو برخورد نكنند در غير اينصورت لازم است با 180 درجه چرخش بتوانند بر روي ديوار راهرو مستقر شوند. بازشدن درها در هر حالتي نبايد عرض براي راهروها را به كمتر از نصف كاهش دهد . 13ـ راهروهاي دسترسي به رديفهاي صندلي بايد حداقل 110 سانتيمتر عرض مفيد داشته باشند مگر آنكه راهرو از يك طرف با ديوار مجاور باشد كه در آن صورت عرض مفيد آن ميتواند به حداقل 90 سانتيمتر كاهش يابد . راهروهايي كه براي دسترسي به حداكثر 60 صندلي در نظر گرفته شوند استثنائاً ميتوانند حداقل 75 سانتيمتر عرض مفيد داشته باشند . آرايش و موقعيت راهروها و صندليها در هر حال بايد به گونهاي باشد كه بين صندلي و راهرو حداكثر 6 صندلي وجود داشته باشد . 14ـ در موارديكه راهروها يا بالكنهاي بيروني به عنوان راه خروج استفاده شوند فقط دست انداز يا جانپناه مناسب ميتواند ارتباط آنها را با هواي آزاد جدا كند . بالكنهايي كه با شيشه و مصالح مشابه آن دوربندي شوند از لحاظ ضوابط راه خروج راهروهاي داخلي محسوب شده و تابع مقررات راههاي داخلي خواهند بود . 15ـ راهروها و بالكنهاي بيروني و پلكانهاي خروج بايد ساختار مقاوم حريق و با مقاومتي حداقل معادل ساختار خود بنا داشته باشند و همچنين كف اين فضاها بايد صلب و بدون سوراخ باشد . پلكانهاي خارجي چنانچه دست كم برابر عرض راهرو يا بالكن بيروني منتهي به خود از ديوارهاي بنا فاصله داشته باشد نيازي به محافظت در برابر حريقهاي ناشي از دورن بنا نخواهند داشت . 16ـ در تصرفهاي آموزشي ـ فرهنگي طول دسترسهاي خروج از هر نقطه بنا نبايد از 45 متر بيشتر شود مگر آنكه تمام بنا با شبكه بارنده خودكار تأييد شده محافظت شود كه در آن صورت اين طول ميتواند به حداكثر 60 متر افزايش يابد. 17ـ هر اتاق درس و هر فضا واقع در طبقهاي پايينتر از تراز تخليه خروج كه به قصد آموزش مورد استفاده قرار گيرد ، بايد دست كم به يك خروج كه مستقيماً به بيرون بنا منجر ميشود دسترسي داشته باشد . 18ـ در تصرفهاي آموزشي ـ فرهنگي درهاي واقع در راههاي خروج الزامي و همچنين درهاي واقع در فضاهاي تجمعي با 100 متصرف و بيشتر نبايد داراي قفل باشند . 19ـ در تصرفهاي آموزشي ـ فرهنگي هر فضاي آموزشي به منظور اجراي عمليات اضطراري نجات و ايجاد تهويه بايد داراي پنجره باشد و چفت و بستهاي آن پنجره بايد حداكثر در ارتفاع 135 سانتيمتري از كف تمام شده نصب شود . بناهايي كه تماماً با شبكه بارنده خودكار تأييد شده محافظت شوند و نيز اتاقها و فضاهايي كه داراي دست كم يك درگاه خروج در سطح زمين و به بيرون بنا باشند از اين قاعده مستثنا خواهند بود . £ كلاس مدارس ابتدايي : [7] 1ـ به منظور تأمين ديد لازم دانش آموزان و نيز برقراري كلاس هيچگونه ستون يا پايه ساختماني در فضاي كلاس نبايد وجود داشته باشد. 2ـ در صورت دو يا چند طبقه بودن ساختمان حتي الامكان كلاسهاي اول و دوم در طبقه همكف يا طبقه اول ساختمان و بقيه كلاسها به ترتيب در طبقات بالايي مستقر شوند . 3ـ ارتفاع مناسب كلاس با توجه به وضعيت اقليمي محيط و مسايل تهويه و نور 4 متر ميباشد در مناطق مرتفع و سردسير ميتوان تا 3 متر اين ارتفاع را كاهش داد . 4ـ ابعاد در كاسها به شرح زير ميباشد : ـ عرض در يك لنگه به طرف داخل 90 الي 100 سانتيمتر . ـ عرض در دو لنگه به طرف داخل 160 سانتيمتر . ـ عرض در يك لنگه به طرف خارج 90 سانتيمتر . ـ عرض در دو لنگه به طرف خارج 160 الي 170 سانتيمتر . ـ ارتفاع كليه درها 200 سانتيمتر با رواداري 5+ سانتيمتر . 5ـ كليه شيشهها بايد نشكن باشد . 6ـ سطح پنجرههاي كلاس بسته به وضعيت اقليمي محل از 125/0 تا 2/0 برابر كلاس ميتواند متغير باشد . پنجرهها درارتفاع 1 الي 20/1 متر زير سقف نصب شوند. 7ـ پنجرهها نبايد در سمت شرق و غرب كلاس وجود داشته باشند. 8ـ در صورتي كه در كلاس سكوي تدريس در نظر گرفته شود ارتفاع آن 25 سانتيمتر است كه بايد موازي ديوار جلويي باشد عرض آن نيز 1 متر است . 9ـ فاصله بين ميزهاي دانش آموزان مدارس ابتدايي بايد 45 سانتيمتر باشد . 10ـ ابعاد ميز و صندلي مدرس 75 و 60 سانتيمتر و موقعيت آن به فاصله 100 سانتيمتر از تخته سياه ميباشد. 11ـ فاصله اولين رديف دانش آموزان تا تخته سياه بايد حداقل 2 متر باشد . ارتفاع نصب آن بايد به نحوي باشد كه لبه پايين آن 50 سانتيمتر بالاتر از سطح متوسط ارتفاع شانه دانش آموزان در حالت نشسته باشد . 12ـ ساعت بايد در ديوار پشت سر دانش آموزان و جلوي ديد مدرس نصب شود . 13ـ انتخاب رنگ براي كلاسهاي ابتدايي بسيار مهم است .نگ سقف بايد روشن و مات باشد .نگهاي سطوح جانبي روشن و مات و حتيالامكان آبي روشن ، كرم ، بژ يا سبز نيلي كم رنگ باشد . استفاده از رنگ سفيد يكدست يا سياه توصيه نميشود. 14ـ بهترين رنگ گچ مورد استفاده براي تخته سياه سبز مات يا زرد است . £ كلاس مدارس راهنمايي : [8] 1ـ طول كلاس راهنمايي نبايد از عرض كلاس به علاوه 50% آن بيشتر باشد . 2ـ ارتفاع مناسب كلاس راهنمايي با توجه به وضعيت اقليمي محيط و مسائل نور و تهويه 4 متر ميباشد .درمناطق مرتفع و سردسير ميتوان ارتفاع را تا 2/3 متر كاهش داد. 3ـ ابعاد درهاي كلاس راهنمايي : 1ـ3ـ در يك لنگه به طرف داخل 90 الي 100 سانتيمتر عرض . 2ـ3ـ در دو لنگه به طرف داخل 160 سانتيمتر عرض . 3ـ3ـ ارتفاع كليه درها 200 سانتيمتر با رواداري 5+ سانتيمتر . 4ـ شيشههاي پنجرههاي كلاس از جنس نشكن باشد و مساحت آن از 625 سانتيمتر مربع تجاوز نكند. 5ـ سطح پنجرههاي كلاس بسته به وضعيت اقليمي محل ميتواند از 125/0 تا 2/0 برابر سطح كلاس متغير باشد . پنجرهها در ارتفاع 1 الي 2/1 متر از سطح كلاس تا 2/0 متر زير سقف بايد نصب شوند. 6ـ پنجرهها نبايد در سمت شرق و غرب كلاس باشند . 7ـ فرم پنجرهها بهتر است كشويي باشد و در طول دو قسمت باشد كه قسمت پاييني آن ثابت و بالايي آن بر اساس عمل تهويه بازشو باشد. 8ـ فاصله بين ميز ، صندلي يا نيمكت در مدارس راهنمايي بايد 55 سانتيمتر باشد . 9ـ رنگ كلاس راهنمايي در سقف بايد روشن و مات و ديوارها نيز روشن و مات و حتي الامكان آبي روشن ، كرم ، بژ يا سبز خيلي روشن باشد . o آيين كار اصول جانمايي , طراحي و بهداشتي در توالت , دستشويي و آبخوري مدارس : [9] 1 – در طراحي سرويسهاي بهداشتي , نكات زير بايد مد نظر قرار گيرد : الف ) موجب آلودگي خاكهاي سطحي نشود . ب ) موجب آلودگي آبهاي سطحي و زيرزميني نشود . ج ) در معرض باد غالب قرار نگيرد . د ) در معرض ديد مستقيم مسؤولان قرار داشته باشد . ﻫ ) مكان احداث اين سرويسها حتيالامكان در سطح زمين و در فضاي باز انتخاب شود . و ) استقرار آبخوري در محل فضاي سرويسهاي بهداشتي ممنوع است . 2 – در صورتي كه تعداد سرويسهاي توالت بيش از 4 چشمه باشد , تعبيه در ورودي لازم است . عرض ورودي نبايد كمتر از 20/1 متر باشد . 3 – چون سرويس بهداشتي معمولاً روي كرسي چيني احداث ميشود , تعبيه حداقل 3 پله الزامي است . 4 – از اشتراك فضاي چشمههاي توالت و دستشويي در يك مسير اجتناب شود . 5 – شيرهاي آب مورد استفاده در كاسههاي دستشوئي آبخوري جهت تامين آب گرم به صورت مخلوط باشد . 6 – دسشتوئيها در ارتفاع 60 تا 75 سانتي متري نصب شوند . 7 – به ازاي هر 60 نفر دانش آموز وجود يك كاسه دستشوئي لازم است . 8 – استفاده از شيرهاي آب از نوع برنجي بدون واشر ارجح است . 9 – از يكسره كردن سيستم شستشو و وصل آن به شبكة آب رساني براي جلوگيري از آلودگي احتمال ثانوي شبكه آب رساني اكيداً خودداري شود . بدين معني كه در حد فاصل شبكه آب رساني و سيستم شستشوي كاسة توالت از فلاش تانك با استفاده شود . 10 – ارتفاع ديوارهاي جداكننده توالتها , در صورتي كه باربر نباشد , از كف تمام شده تا 210 سانتيمتر مناسب ميباشد . فضاي مشترك باقي مانده بالاي ديوارههاي جداكننده ميتواند به انجام تهويه طبيعي يا مصنوعي كمك نمايد . 11 – حداقل ابعاد تمام شده داخلي توالتها 110 * 140 سانتي متر باشد . 12 – به ازاي هر 45 دانش آموز يك چشمه توالت لازم است . 13 – در طراحي چشمههاي توالت , بهتر است هر دو چشمه به صورت قرينه در نظر گرفته شود تا از نظر تخليه فضولات و لولهكشي آب شستشو مناسبترين روش تأسيسات بكار گرفته شود . 14 – ايجاد حداقل يك چشمه توالت براي معلولين در طبقة همكف الزامي است . 15 – اتاقكي در ابعاد 110 * 140 سانتيمتر براي نگهداري و انبار كردن وسايل نظافت , شستشو , ضد عفوني و لوازم مصرفي مورد استفاده روزانه در نظر گرفته شود اين فضا بايد مجهز به حوضچة تي شويي و شلنگ باشد . 16 – براي هر 75 نفر دانش آموز يك شيرآبخوري لازم است ارتفاع شيرها نسبت به سن استفاده كنندگان از 75 تا 100 سانتيمتر باشد . 17 – استفاده از نوع تهويه طبيعي و مصنوعي براي سرويسها الزامي است . 18 – بهترين جبهه و نور براي توالتهاي عمومي , شمال است . 19 – كليه لولهكشيهاي آب ميبايست روكار و با استفاده از لوله گالوانيزه رنگ شده باشد كه به صورت دو طرفه به لوله اصلي آب شير متصل است . 20 – حجم چاه فاضلاب و توالت به ازاي 20 ليتر براي هر نفر در سال محاسبه شود . 21 – به منظور جلوگيري از آلودگي احتمالي آبهاي زير زميني فاصلة عمودي چاه توالت از سطح آبهاي زير زميني حداقل 3 متر و فاصلة افقي آن تا چاه آب حداقل 15 متر در نظر گرفته شود . 22 – حداقل قطر لولههاي مصرفي در سيستم دفع فاضلاب سنگين 4 اينچ در نظر گرفته شود كه در مورد چشمههاي توالت پس از آن كه و زير هر يك از كاسههاي توالت , سيفون بلند 4 اينچي نصب ميگردد , ادامه كار با استفاده از لوله 4 اينچ و كاملاً مستقيم با تيپ 1 % به لوله يا كانال اصلي جمعآوري فاضلاب از ساير چشمههاي توالتها توالتها متصل ميگردد . لوله يا كانال اصلي جمعآوري فاضلاب هم بايستي حداقل با قطر 6 اينچ در نظر گرفته شود ( به ازاي تا 8 چشمه توالت ) و به ازاي اتصال هر 4 لوله فرعي اضافي يك اينچ بزرگتر انتخاب گردد . اين لوله نيز بايستي داراي شيپ 1% به سمت محل دفع فاضلاب باشد و در جهت مقابل شيب قبل از اولين انشعاب مصرفي به ميزاني كه بتوان يك دريچه بازديد در كف را نصب نمود , بلندتر انتخاب گردد . در طول لوله اصلي فاضلاب در هر 6 متر يك دريچه بازديد در كف در نظر گرفته شود و كليه لولههاي فاضلاب چشمههاي توالت با Vent تهويه گردد . 23 – لازم است توالتها هفتهاي دو بار ضد عفوني شوند هر روز شسته شوند . o فضاي كارگاهي – آزمايشگاهي دانشآموزان استثنائي : 1 – حداقل فضاي لازم براي كارگاهي – آزمايشگاه ويژه دانشآموزان استثنائي به ازاي هر دانشآموز با توجّه به شرايط خاص معلولين و نوع كارگاه – آزمايشگاه بشرح زير است : 1-1- هركارگاه براي تعداد 10 الي 20 دانش آموز پيشبيني شده است . لذا فضاي مورد نياز بايستي از كلاس معمولي بزرگتر باشد و باتوجّه به ميزان تجهيزات داخل آن بسته به نوع فعاليت و كار در نظر گرفته شده , تعيين گردد . 2-1- براي كارگاه آزمايشگاههاي مثل رياضي , ادبيات و هنر به ازاي هر دانش آموز 6/2 متر مربع يعني براي هر 12 نفر حدود 36 متر مربع مساحت برآورد ميشود . 3-1- براي كارگاه – آزمايشگاههاي آشپزي , تغذيه , خانهداري , آرايش منزل و پرستاري از كودكان , با توجّه به ضرورت وجود آشپزخانه باز و نصب دستگاهها و تجهيزاتي مثل اجاق گاز , يخچال , ميزكار مجهز به آينه مورب براي آموزش , مبلمان و وسائل آرايش منزل و غيره به فضاي بيشتري به ازاي هر دانشآموز 6/3 متر مربع نياز ميباشد . 2 – ارتفاع كارگاه – آزمايشگاه حدود 3 متر در نظر گرفته شود . 3 – ديوار كارگاه – آزمايشگاه تا ارتفاع يك متر سنگ نصب گردد . 4 – در اكثر موارد در قسمتي از كارگاه – آزمايشگاه محلي براي نصب يك عدد دستشويي و سينك آن و مجراي فاضلاب , به خصوص در مورد كارگاه – آزمايشگاه هنر و نقاشي در نظر گرفته شود . 5 – در طراحي محيط كارگاه – آزمايشگاه , جهت نگهداري و استفاده مناسب و بهينه از تجهيزات كارگاه محلي جهت قراردادن چند كمد و ترجيحاً كمد يا قفسه شيشهاي كه در آن وسايل مربوط به هر درس , به دور از محل رفت و آمد دانشآموزان گذارده شود , پيشبيني گردد . 6 – پيشبيني بخشي از نماي داخلي كارگاه – آزمايشگاه به صورت محلي براي نمايش كارهاي گروهي دانشآموزان و يا اطلاع رساني موارد ضروري الزامي است . 7 – در ورودي – خروجي كارگاه – آزمايشگاه بايد به طرف بيرون باز شود . o استاندارد فضاهاي آموزشي كودكان و دانشآموزان استثنائي : [10] 1 – حداقل حريم بخش صنايع از كاربريهاي آموزشي به صورت ذيل ميباشد : - صنايع با آلودگي زياد : 500 تا 1000 متر فاصله از مناطق مسكوني و آموزشي . - صنايع با آلودگي متوسط : 300 تا 500 متر فاصله از مناطق مسكوني و آموزشي . - صنايع با آلودگي كم : حداقل 50 متر فاصله از مناطق مسكوني و آموزشي . 2 – بهتر است در نواحي سرويس اصولاً از سايه در محيط آموزشگاه پرهيز كرد و بالعكس در نواحي گرمسير , وجود سايه در فضاي باز نيز مطلوب است . 3 – مكانهاي آموزشي نيازمند استفاده از انواع مختلف دسترسيها به صورت سوار و پياده ميباشد و چنانچه مكان آموزشي بدون در نظر گرفتن نحوة دسترسي احداث گردد , نه تنها از جنبه ايمني كه مهمترين جنبه آن محسوب ميشود , آسيبپذير بوده و سلامت دانشآموزان استثنائي را در آمد و شد مورد تهديد قرار ميدهد , بلكه از نظر كاهش مسائل شهري همچون ترافيك نيز موفق نخواهد بود . لذا شعاع دسترسي مناسب به مدرسه در هر منطقه آموزش وپرورش به صورتي است كه سرويسدهي دانشآموزان استثنائي در حداقل زمان ممكن صورت پذيرد . سربالاييهاي تند و خسته كننده بر ميزان شعاع دسترسي تأثير خواهد داشت و نكته بسيار مهم اينكه دانشآموزان استثنائي نبايد مجبور به گذر از خطوط آهن , بزرگراه و مسيل بدون وجود پل عبور پياده باشد . 4 – در دسترسي پياده بايستي موارد ذيل در نظر گرفته شود : 1-4- عدم ارتباط مستقيم ورود و خروج با خيابانهاي اصلي , چهار راهها و ميدانها وتأمين ارتباط از طريق ايجاد فضاي باز در قسمت ورودي و خروجي مدارس . 2-4- انتخاب عرض مناسب پياده رو به ترتيبي كه در شرايط عادي هيچ دانشآموزي پس از خروج از آموزشگاه , مجبور به استفاده از دسترسي سواره به جاي پياده نباشد . 3-4- وجود يك مسير پياده منتهي به واحد آموزشي به صورتي كه در مواقع ضروري بر روي وسايل نقليه مورد نياز باز باشد . 4-4- وسايل نقليه در صورت لزوم امكان دسترسي مستقيم به مدرسه را داشته باشند . 5 – به منظور مكانيابي فضاي آموزشي در ارتباط با فرم و شكل زمين بايد دقت نمود كه زمين داراي زواياي كوچكتر از 70 درجه نباشد . ضمناً بهتر است تناسب ابعاد زمين از نسبت 5/3 : 1 تجاوز ننمايد . 6 – مدارس استثنائي حتماً يك طبقه است . 7 – ارتفاع كلاسها و قسمت اداري در مناطق معتدل 20 / 3 متر و در نواحي سردسير اين مقدار 3 متر است حداقل ارتفاع آزمايشگاه و كارگاه بايستي بين 40/3 و 20/4 متر باشد . 8 – ارتفاع اتاقهاي چند منظوره بايد از 40/3 تا 20/4 متر متناسب با ساير ابعاد باشد . 9 – با توجّه به جمعيت دانش آموزي مدارس استثنائي براي اين گونه مدارس 30 واحد در ورودي – خروجي مورد نياز است . 10 - حداكثر 8 كلاس ميتوانند از يك مسير خروجي استفاده كنند مشروط بر اينكه حداكثر فاصله طي شده براي رسيدن به پله توسط يك دانشآموز از 20 متر تجاوز نكند . 11 – استفاده از سايبان به عمق حداقل 140 سانتيمتر براي جلوي در ورودي – خروجي ضروري است . 12 – در صورت استفاده از درهاي گردشي وكشويي و پيشبيني يك لنگه در معمولي با عرض مفيد حداقل 90 سانتي متر و در دو لنگه با عرض 160 تا 170 سانتيمتر الزامي است . 13 – حداقل عمق فضاي جلوي در ورودي 140 سانتيمتر انتخاب گردد . 14 – ارتفاع دستگيره پنجره از كف حداكثر 75 تا 95 سانتيمتر باشد . 15 – عرض راهروها بايستي حداقل 240 و حداكثر 340 سانتي متر باشد . در صورتي كه تعداد كلاسها از چهار كلاس تجاوز نمايد , به ازاي هر كلاس اضافي بايد 20 سانتيمتر به عرض راهرو افزود . حداقل عرض راهر براي مدارسي كه در دو قسمت داراي كلاس ميباشند 3 متر است حداقل عرض راهرو در قسمتهاي اداري 5/1 متر باشد . 16 – نصب ميلههاي موازي ديوار از در ورودي حياط مدرسه تا در ورودي سالنها و داخل راهروهاي مدرسه ضروري است . 17 – ميلههاي موازي ديوار در ارتفاع 65 يا 85 سانتي متر از كف , به قطر 5/2 تا 5 سانتيمتر و به فاصلة 12-10 سانتيمتر از ديوار باشند . 18 – حداقل فضاي توالتها نبايد كمتر از 180 * 180 سانتيمترمربع با قابليت چرخش صندلي چرخدار باشد . 19 – در سرويسهاي بهداشتي بايد به بيرون باز شود . 20 – نصب كاسه توالت به ارتفاع 45 سانتيمتراز كف الزامي است . 21 – نصب دستگيرههاي كمكي افقي در طرفين كاسه توالت به ارتفاع 70 سانتيمتر از كف و 20 سانتيمتر جلويي از بعد جلويي كاسه , الزامي است 22 – نصب دستگيرههاي كمكي عمودي به فاصلة 30 سانتيمتر از جلوي كاسه و 40 سانتيمتر بالاتر از نشيمنگاه توالت بر روي ديوار مجاور الزامي است . 23 – دستشويي سرويسهاي بهداشتي بايد به نوعي نصب گردد كه بدون جابجايي دانشآموز از روي توالت توسط وي قابل استفاده باشد . 24 – ارتفاع مناسب دستشويي از كف براي دانش آموزان معلول بايد 75 تا 80 سانتيمتر باشد . 25 – فاصلة بعد از دستشويي از ديوار مقابل بايستي حداكثر 45 سانتي متر باشد . 26 – ارتفاع لبه پاييني آينه و دستشويي از كف بايستي حداكثر 90 سانتيمتر باشد . 27 – حداكثر ارتفاع آويز حوله و جاي صابون از كف بايستي 80 سانتيمتر باشد . 28 – به ازاي هر 12 دانش آموز يك توالت و دستشويي در نظر گرفته شود و بايد در كنار دستشوييها حداقل يك حمام براي دانش آموزان معلول با ابعاد 180 * 180 سانتي متر در نظر گرفته شود . 29 – حداقل ابعاد زير دوشيها نبايد كمتر از 70 * 70 سانتيمترو عمق آن بيشتر از 10 سانتيمترباشد . 30 – سردوشي را ميتوان در ارتفاع 80 سانتيمتري قرار داد به طوري كه ارتفاع آن قابل تنظيم باشد . 31 – حداقل فضاي لازم براي هر دانشآموز معلول در كلاس 2 متر مربع در نظر گرفته شده . 32 – در جلوي تخته سياه كلاسها نبايد سكو باشد . 33- ديوارهاي كلاس به ارتفاع يك متر بايد سنگ باشد . 34 – براي تأمين نور كافي كلاس نصب پنجرهها به ارتفاع يك متري در نظر گرفته شود . 35 – در كليه كلاسها بايد كمد يا قفسه باشد . 36 – براي كنترل مداوم دانشآموزان , بايد اتاقي مشرف به حياط و سالن رفت و آمد باشد . 37 – حداقل فضاي اتاق سرپرست آموزشي و كتابدار 28 متر مربع است . 38 – لازم است در مدارس استثنائي اين گونه تأسيسات باشد : - تعبيه سيستم اطفاي حريق مناسب . - تعبيه سيستم صوتي مركزي . - تعبيه سيستم تأسيسات مدرسه در داخل ديوارها . - استفاده از تجهيزات صوتي و تصويري در اتاقهاي بازي و مشاوره فضاي مورد نياز . - نصب دوربينهاي مدار بسته در درهاي ورودي وخروجي ساختمان , راهروها وسرويسهاي بهداشتي كه از اتاق معاون كنترل ميشود . 39 – ساختمان مدرسه بايد طوري ساخته شود كه از طرف شمال داراي حياط خلوت باشد و نور مناسب از هر جهت تأمين شود . 40 – براي هر 30 دانش آموز يك شير آبخوري لازم است . o آيين كار اصول شناخت , مكان يابي و طراحي فضاهاي باز براي بازي كودكان ( 1 تا 6 سال) : [11] 1 – فضاهاي بازي كودكان را ميتوان در مراكزي بشرح ذيل مستقر نمود : 1 ) عمومي : - پاركها - مراكز خريد - ميادين - مراكز فرهنگي – مذهبي - مراكز تفريحي – توريستي 2-1- مراكز نيمه عمومي : - مهد كودكها و آمادگيها - مراكز بهداشتي – درماني - پرورشگاهها - آسايشگاهها - مراكز نگهداري كودكان معلول يا عقب ماندة ذهني 3-1- مراكز خصوصي : - واحدهاي همسايگي و مجتمعهاي آپارتمان . 2 – مكان در نظر گرفته شده براي بازي كودكان بايد ضمن تأمين مسائل ايمني , بهداشتي , سلامت و آسايش كودكان از مكانهايي نظير خيابانهاي اصلي , پاركينگهاي عمومي و ترمينالها , خطوط راهآهن و فرودگاهها , توالتهاي عمومي , مسيلها و .. دور باشد و حتيالمقدور در مجاورت فضاهاي سبز استقرار يابند . 3 – سرانه حداقل فضاي بازي براي كودكان 1 تا 6 سال به ميزان 6 متر مربع براي هر كودك ميباشد كه در اين صورت سرانه زمينهاي بازي كودكان به ازاي هر يك از ساكنين واحدهاي همسايگي به حدود 18 /0 متر مربع خواهد رسيد . 4 – مشخصات زمين بازي كودكان : 1-4- ابعادش قابل كنترل باشد . 2-4- حفظ تپههاي طبيعي و ايجاد تپههاي مصنوعي . 3-4- ميزان شيب تپههاي مصنوعي بايد كمتر از 35 درجه ( يا 70 % ) باشد . 4-4- جنس پوشش زمين بايد در برابر فرسودگي مقاوم باشد و نبايد عامل جذب حشرات و آلودگي باشد . 5-4- محصور باشد . 5 – عناصر تشكيل دهندة فضاي بازي كودكان : 1-5- فضاهاي محصور قرارگيري وسايل بازي ثابت , تپههاي شني و استخر كوچك . 2-5- فضاهاي آزاد مانند فضاي چمن كاري شده براي بازيهاي پرتحرك . 3-5- فضاهاي سايه دار جهت نصب نيمكت و استراحت . 6 – اصول طراحي زمينهاي بازي كودكان : 1-6- بين وسايل بازي حريمي باشد . 2-6- محلهاي شن بازي , قايم باشك , خانههاي بازي و مجسمه سازي , ديوار آزاد نقاشي بايد دور از وسايلي چون تاب و سرسره باشد . 3-6- وجود سايه در روزهاي گرم . 4-6- آبخوريها و توالتها در دسترس باشند . 5-6- بازيها نوعاً حس رقابت را بين كودكان تحريك كند . o آيين كار مكانيابي , ساختمان , تجهيزات و بهداشت بوفه مدارس : [12] 1 – اصول مكانيابي بوفه در مدارس : الف – در مناطق پر باران ويا بسيار گرم , بوفه را ترجيحاً در فضاي بسته مراكز آموزشي و در مناطق با آب و هواي معتدل , بوفه را در فضاي باز مستقر نمايند . ب- داراي دسترسي ايمن , راحت و مناسب باشد . ج – از مراكز جمعآوري زباله و سرويسهاي بهداشتي فاصله مناسبي داشته باشد . د – قرار داشتن در معرض ديد و كنترل مسوولان . 2 – عناصر متشكله بوفه جهت توزيع و فروش مواد غذايي آماده : الف – يخچال ويتريني . ب – دستشوئي براي استفاده كاركنان . ج – قفسههاي ديواري . د – قفسههاي زميني در دار جهت ذخيره و انبار مواد خوراكي . ﻫ - ظروف زباله دردار و قابل شستشو . و – صندلي و ميز كارفرما فروشنده . ز – صندوق يا ماشين حساب . ح – قفسه و رختكن . ط – كپسول آتش نشاني . ي – وسايل گرمايشي . 3 – براي تأسيس يك بوفه ( بدون امكان تهيه غذاي گرم ) حداقل مساحتي برابر با 9 متر مربع لازم است . 4 – بوفههايي كه علاوه بر تهيه و فروش مواد خوردني و آشاميدني بسته بندي شده و آماده , مواد غذايي گرم و طبخ شده را نيز عرضه مينمايند , علاوه بر فضاهاي ذكر شده به فضاهاي زير نيز احتياج دارند : الف – اجاق گاز . ب – ظرفشويي دو لگنه مجهز به آب گرم و سرد . ج – قفسه جهت نگهداري ظروف شسته شده . د – ميز كار جهت آماده سازي مواد خوراكي . ﻫ - قفسه يا كمد جهت ذخيره وانبار مواد غذايي اوليه مثل : پياز و سيب زميني و روغن و ... . 5 – براي بوفه با الگوي فروش غذاي گرم حداقل 15 متر مربع فضا لازم است . 6 – اشخاصي كه در محل بوفه كار ميكنند ميبايست ملبس به كلاه و روپوش سفيد باشند و موظف به استفاده از وسايل بهداشتي شخصي مثل حوله و صابون ميباشند . اين پرسنل ملزم به رعايت نكات بهداشتي هستند از جملة كوتاه نگهداشتن ناخن و شستن دستها با آب و صابون بعد از هر بار توالت كردن . 7 – مسئول دريافت وجه در تهيه و توزيع مواد غذايي دخالتي نداشته باشد . o بهداشت مدارس : [13] 1 – اتاق بهداشت ميبايست تميز باشد و نور كافي داشته باشد و مخصوص معاينه باشد و از آن استفاده ديگري نشود . توصيه ميشود طول اين اتاق بيشتر از 6 متر باشد تا بتوان از تابلوي تعيين ميزان ديد استفاده نمود . 2 – ارزيابي سلامت دانشآموزان كه حداقل سالي يك بار است شامل اقدامات زير است : الف ) ارزيابي سلامت دانش آموزان , كنترل بهداشت فردي و انجام كمكهاي اوليه , بيماريابي , كنترل, پيگيري بيماريها و غيبت دانشآموزان . ب ) همكاري در غربالگري با پزشك , شنوايي سنج و بينايي سنج و روان شناسي باليني , تربيت بدني و دندانپزشكي و ساير موارد . ج ) كامل نمودن شناسنامة سلامت . 3 – در هر مدرسه به ازاي هر 750 نفر دانش آموزي ميبايست يك مربي بهداشت حضور داشته باشد . 4 – تابلو بايد در ارتفاع مناسبي قرار يگرد به نحوي كه فاصلة آن از اولين رديف دانشآموزان حداقل 20/2 متر باشد . 5 – طول و عرض تابلو با توجّه به مقطع تحصيلي : طول تابلو ارتفاع تخته سياه از روي سكو ابتدايي 270 70 راهنمايي 300 80 متوسطه 300 85 6 – براي مدارس ابتدايي حداقل دو هزار متر مربع به ازاي هر صد دانش آموز به اضافه هزار متر مربع براي هر صد نفر اضافي فضا لازم است . 7 – براي مدارس راهنمايي و متوسطه , حداقل چهار هزار متر مربع براي هر صد نفر دانشآموز به اضافه هزار متر مربع براي هر صد نفر محصل اضافي لازم است . 8 – بر اساس معيارهاي فوق حداقل متراژ لازم به ازاي هر دانشآموز در مدرسه 6 تا 8 متر مربع خواهد بود . 9 – تعداد طبقات مدارس در دوره ابتدايي و راهنمايي حتيالامكان در دو طبقه و در صورت خاص حداكثر سه طبقه و براي دبيرستانها و هنرستانهاي فني و حرفهاي و كار و دانش حداكثر چهار طبقة مجاز است . 10 – زمين بازي با سرانه مساحت 10 متر مربع براي هر دانشآموز است . 11 – پوشش حياط مدرسه و كف كلاسها بايد غير قابل نفوذ , غير لغزان , بدون سنگ ريزه ,غير براق و آسان براي شستشو و نظافت باشد . پوشش كف براي كلاسها و راهروها از جنس موزاييك و مكالئوم و براي حياط مدرسه آسفالت و ورقهاي سيماني باشد . 12 – ايجاد هر گونه تراس و بالكن مرتبط باكلاس ممنوع است . 13 – ديوارهاي كلاس بايد تا ارتفاع 5/1 متر سنگ باشد و الباقي آن از رنگهاي روشن و شفاف و غير براق پوشيده شده باشد و عايق صوتي باشد . 14 – مطلوب است كلاسها دو در داشته باشد كه براي مواقع اضطراري مشكل نباشد . 15 – سطح لازم براي تهويه در مدارس ابتدايي 5/1 متر مربع و حجم هواي لازم 5/4 متر مكعب است . 16 – حداكثر ابعاد قابل قبول بر كلاس درس 7 متر عرض و 8 متر طول است . 17 – پنجره كلاسها به منظور استفاده از تهويه و برخورداري از نور طبيعي بايد به نحو زير باشد : الف ) در يك سمت حتيالامكان باشد و در روبروي تخته سياه نباشد . ب ) بايد در يك سمت شمال يا جنوب باشد . ج ) فضاي بين پنجرهها بايد حداقل ممكن باشد تا از ايجاد سايه در وسط كلاس ممانعت كند . د ) بايد در ارتفاع 120 از كف و تا 20 سانتيمتر نرسيده به سقف قرار گيرند . ﻫ ) داراي كركره مناسب باشد . و ) قسمت مياني آن ثابت و دو قسمت پايين و بالاي آن متحرك باشد . 18 – رنگ كلية سقفها سفيد باشد . 19 – ظرفيت كلاسهاي ابتدايي بيش از 30 نفر نباشد . 20 – وجود اتاق ناهارخوري ,كتابخانه , اتاق كارهاي هنري , آزمايشگاه و اتاق مشاوره از جمله نيازهاي يك مدرسه است . o آيين كار اصول كلي مكانيابي و تأمين بهداشت ساختمانهاي آموزشي : [14] 1 – منظور از بهداشت در ساختمانهاي آموزشي , تبيين ويژگيهاي ساخت و ساز مطلوب مدارس از نظر مكانيابي و طراحي به لحاظ تأمين شرايط كامل آسايش در آنها ميباشد . 2 – معيارهاي مناسب در تعيين همجواري مراكز آموزشي با ساير كاربريها عبارتند از : الف ) اجتناب از آلودگيها . ب ) اجتناب از آلودگي صوتي . ج ) اجتناب از آلودگيهاي محيطي . 3 – حداكثر ميزان صداي قابل قبول براي كلاس درس 45 دسي بل (db ) است . در صورتي كه ميزان ارتعاشات از 80 دسي بل بيشتر شود , بعنوان كاربريهاي نامناسب تلقي خواهد شد . 4 – مكان فضاي آموزشي بايد در جايي باشد كه از تهوية طبيعي مطلوب و نور مناسب برخوردار باشند . 5 – جدول شعاع دسترسي دانشآموزان به مدرسه : شرح مقطع تحصيلي دبستان راهنمايي دبيرستان حداكثر فاصله از مسكن تا مدرسه دانشآموز 500 1000 2000 پياده 15 20 30 وسيله نقليه 10 20 30 o روشنايي مدارس : [15] 1 – به منظور ايجاد نور كافي در مدارس در صورتيكه پنجرههاي نور گير در يك سمت واقع شده باشد , سطح كل پنجرهها نبايد از 5 /1 الي 7/1 سطوح جانبي ديوارههاي كلاس كمتر باشد . 2 – توصيه ميشود كه سطوح ديوارهاي كلاس درس از رنگ مات انتخاب شود تا از خيرگي حاصل از انعكاس نور جلوگيري به عمل آيد و رنگها نيز محيط دلپذيري براي دانشآموزان بوجود آورند . براي اين منظور رنگهاي زير پيشنهاد ميشود : آبي كمرنگ , كرم, سبز خيلي كمرنگ , سفيد و بژ . 3 – سطح كف كلاس ميتواند داراي رنگهاي سفيد , خاكستري و يا رنگهاي روشن چوب باشد . 4 – رنگ سقف كلاس بايد رنگ سفيد و يا رنگ روشن باشد . 5 – رنگ ميز و صندلي شاگردان بايد مات باشد . 6 – رنگ سطح تخته سياه كلاس درسي بايد سياه و يا سبز باشد . 7 – در صورت استفاده از لامپهاي فلورسنت در مدارس , انواع زير پيشنهاد ميشود : 1-White de Luxe2 2- UniversaI White 3- WarmTone de LuAez
تکهتکه کردن فضای مطب
پیش از اینکه برای سروسامان دادن به محیط
داخلی مطبتان دست به کار شوید، نخست لازم است تعیین کنید از هر فضایی در
مطب خود قرار است برای چه کاری استفاده شود. مثلاً بخشی از فضای مطب به
عنوان اتاق انتظار، بخشی برای نصب یونیتها و بخشی برای اتاق کار شما در
نظر گرفته میشود. شما باید هر یک از این فضاها را مطابق با استفادهای که
قرار است از آن بشود، طراحی کنید.
اگر مطب شما به شکل یک کلینیک است که
همزمان چند دندانپزشک در آن مشغول به کارند، باید به حفظ آرامش محیط و
پرهیز از شلوغی توجه کنید. در حقیقت به دلیل اینکه رفت و آمد بیماران در
این فضا زیاد است و ممکن است روی هر یونیت عمل دندانپزشکی خاصی انجام شود،
لازم است این فضا به نحو مناسبی از یکدیگر جدا شوند.
یکی از مواردی که
به حفظ آرامش شما در چنین محیطی کمک میکند آن است که مساحت فضا را نسبت
به تعداد دندانپزشکانی که همزمان مشغول به کارند در نظر بگیرید و فضای
کافی را برای نصب هر یونیت، نشستن و حرکت کردن هر دندانپزشک و دستیار او
در نظر داشته باشید. شما میتوانید حتی از پارتیشنبندی برای جدا کردن این
فضاها از یکدیگر استفاده کنید.
اگر قرار است در بخشی از مطب کارهای
دندانپزشکی اطفال صورت گیرد و یونیت خاصی برای کودکان در نظر گرفته شده
است، تلاش کنید این بخش از بخشهای دیگر مطب که مخصوص کارهایی مانند کشیدن و
جراحی دندان برای بزرگسالان است، جدا باشد تا دیدن مناظر ترس و اضطراب یا
احیاناً صدای وسایل و بیماران، موجب ترس و نگرانی کودک نشود.
تزریق آرامش به یونیت دندانپزشکی
یونیت
دندانپزشکی محلی است که بیمار تمام زمان درمان خود را روی آن میگذراند و
در عین حال تمام ترس و اضطراب خود از کارهای دندانپزشکی را در این محل
تحمل میکند. یونیت دندانپزشکی با انواع وسایل مانند توربین، آنگل، ساکشن،
چراغ و ... ممکن است برای کودکان یا بزرگسالانی که برای نخستینبار به مطب
دندانپزشکی پا میگذارد، دلهرهآور باشد.
بنابراین باید به نحوی
طراحی و نصب شود که بیمار در آن احساس آرامش و راحتی کند. شما میتوانید
صندلی دندانپزشکی را مقابل پنجره مطب خود قرار دهید. اگر اتاق مطب شما در
طبقه همکف و مجاور حیاط است میتوانید از شیشههای قوی استفاده کنید و در
باغچه روبهروی این پنجرههای قدی، انواع و اقسام گیاهان سبز و گلها را
بکارید.
اگر اتاق شما در طبقهای از ساختمان است که پنجره آن به برگهای
درختان باز میشود نیز میتوانید منظرهای سرسبز و آرامشبخش را در برابر
چشمان بیمارتان روی یونیت دندانپزشکی بگشایید. ولی ممکن است در مواردی مطب
شما در زیرزمین یک ساختمان باشد و اتاقی که قرار است یونیت در آن نصب شود،
پنجرهای نداشته باشد؛ در این صورت هم میتوانید در مقابل صندلی
دندانپزشکی یک تابلو زیبا و آرامشبخش آویزان کنید.
شما حتی میتوانید
آکواریومی با ماهیهای مختلف در مقابل یونیت خود تدارک ببینید. تحقیقات
مختلف نشان دادهاند آب و حرکت آرام ماهیها در آن میتواند در کاهش
اضطراب و نگرانی بیماران مؤثر باشد.
به عنوان اقدامی دیگر میتوانید
هدفونهایی را در اختیار بیمارانتان روی یونیت قرار دهید و در آن موسیقی
آرامبخشی را پخش کنید یا اجازه دهید این موسیقی آرام از طریق بلندگوهایی
با صدای ملایم در فضای مطبتان پخش شود.
گاهی نصب یک تلویزیون در مقابل
یونیت هم میتواند مؤثر باشد، چون گاهی بیماران ذهنشان به برنامهها و
تصاویر مشغول و خودبهخود ذهنشان از درد و ترس محیط دندانپزشکی به سوی
مسائلی دیگر منحرف میشود.
لیلا موسوینسب در روزنامه قانون نوشت: اکنون که ثبت نام نامزدها برای انتخابات شوراهای اسلامی شهرها انجام شده است، این انتظار میرود تا به مشکلات و معضلاتی که شهرهای کشور با آن روبهرو هستند، بیش از پیش توجه شود. اما هم اکنون و هم روزها و ماههای دیگر سال این مشکلات شهرنشینی هستند که سیاست، حجابی برای توجه به آنها میشود. «نمای ساختمانها» که با منظر شهری و نیز هویت شهرها ارتباط مستقیم دارد، از جمله این مشکلات است. اکنون نمای ساختمانها در همه شهرهای کشور شبیه هم هستند و نمیتوان از این طریق به هویت و تاریخ شهرها پی برد.اينكه علت این امر چیست و چرا نه مسئولان و نه شهروندان، هیچ کدام به نمای ساختمانها اهمیتی نمیدهد، موضوعی است که در گفتوگو با محمد مطلبی، عضو مجمع جهاني فدراسيون بينالمللي معماران و عضو هيات مديره انجمن متخصصان فضاي سبز و منظر ايران درباره آن بحث شد. این گفتوگو را بخوانید.
دلایل بیتوجهی به نمای ساختمان در شهرهای ما چیست؟
این امر به
موضوعهای فرهنگی بر میگردد که اتفاقا بسیار هم پیچیده است. ایرانیها
درونگرا هستند و این امر به مرور منجر به بروز نوعی احساس بیتعلقی به
فضای شهر شده است. در نهایت به ضربالمثلهایی مانند «چهار دیواری اختیاری»
رسیدهاند و به این توجه ندارند که شهر مجموعهای از خانههایی است که به
نمای ساختمانشان بیتوجه بودهاند. مردم میگویند که این قیمت را براي زمین
و خانه هزینه کردهام، پس همانطور که دوست دارم نما را میسازم. از سوی
دیگر ارتباط انسان ایرانی با محیط پیرامونی که یا عشایر بوده است یا
روستایی، بر پایه منفعت شخصی است. بهعبارت دیگر روستایی، روستا را در
مکانی بنا میکرده است که آب باشد و خطرات پیرامونی او را کمتر تهدید کند.
اما در هر صورت به خود فکر میکردهاست. به عنوان مثال در آفریقا و میان
سرخپوستها پیش از حضور ادیان به پرستش مادر زمین میپرداختند. یعنی زمین
مادر آنان بودهاست. اما در فرهنگ ایرانی چنین چیزی نبوده است. علت انتخاب
مکانهای روستایی در ایران، سهولت، امنیت و راحتی بوده است نه احترام به
زمین. آنچه که برای ما همواره اهمیت داشته است، عالم بالاست و بحثهای
ماورايی. قرار هم نیست که همه فرهنگها هم مانند یکدیگر باشند. موضوع دیگر
اقلیم است. اقلیم ما اقلیم خشنی است. اقلیم خشن باعث پناهبردن به سرپناه
ميشود. این امر به مرور دغدغه درون را ایجاد میکردهاست. از سوی دیگر در
دین بر فضای درونی اندرونی و ایجاد فضای محرمیت تاکید شده است. همه این
موارد فرهنگ درونگرایی را برای ما ایجاد کردهاست. زیرا بیرون همواره برای
ما تهدید محسوب میشدهاست.
این عوامل را میتوان برای وضع امروز نیز یک علت دانست؟ چه رابطهای میتوان میان اینها و نمای ساختمان جست؟
آنچه گفته شد با دیدی که نسبت به طبقات اجتماعی در ایران وجود داشتهاست، یعنی طبقه حاکم و محکوم و ترس همیشگی طبقه محکوم از طبقه حاکم تشدید میشدهاست. زیرا حاکم محکومان را زیر دست و مایملک خود میدانستند. بنابراین انسان ایرانی به این نتیجه رسید که من تنها در چهارچوب خانه اختیار دارم. در سالهای اخیر با ساختوسازهای انبوه و قیمت بالای مسکن، فرد به رسیدن به پول در مدت زمان کوتاه فکر میکردهاست. بنابراین برای ظاهر ساختمان با هدف فروش سریعتر هزینه میکرده است. این امر عاملی شدهاست که قضیه درونگرایی تا حدی کمتر شود. اما باز هدف منفعتطلبانه است و فرد برای شهر این اقدام را انجام نمیدهد. برای منفعت خود است که به این کار دست میزند. کسی برای شهر اهمیتی قائل نیست.این یک نکته مهم است که نگاه مردم به شهر منفعتطلبانه است. یک تحقیق دانشگاهی صورت گرفته است که در آن از مردم پرسیدهاند شهر به چه کسی متعلق است. اکثریت گفتهاند که شهر متعلق به خداست یا متعلق به دولت. کسی نگفته است که شهر متعلق به شهروندان است. زمانی که این دید حاکم است، نمیتوان انتظار داشت که شخص به این فکر کند که نمای ساختمانش جزيی از شهر است و باید به آن دقت کرد. اقلیم سخت همواره شخص را به زیر سایه میبرد. با نگاه ماورايی که ایرانیها دارند فرهنگ آنان به این گونه شکل میگیرد که همواره سایهای در بالادست است که باید در ذیل آن فعالیت داشته باشند و آن سایه خیلی بالا ست و به شخص ربطی ندارد. این امر به تضاد دولت- ملت میانجامد. در برخی دورهها این تضاد کمرنگ و در برخی دورهها پررنگ بوده است اما همواره وجود داشتهاست.
پس چه چیزی از شهر برای شهروندان ما اهمیت دارد؟
زمانی که شما میگویید شهر مربوط به دولت است، دولت بالا ست و دست نیافتنی، در واقع میگویید که شهر به شخص من ربطی ندارد. چیزی که به من مربوط است، مبلمان درون خانه است، نه نمای ساختمان و تطابقش با سایر ساختمانها. در حالی که اگر شهر متعلق به دولت و خدا باشد، به این معنی نیست که به شهروند تعلق ندارد. اما احساس مردم از جدایی شهر از آنان سخن میگوید. به این ترتیب نمای ساختمان هیچ اهمیتی برای شهروندان نخواهد داشت.در کل نمای ساختمان برای ما اهمیت ندارد، مگر اینکه بخواهیم چشم همسایه را در بیاوریم یا منفعت کسب کنیم. کسی برای خود شهر و تعلق به شهر این کار را انجام نمیدهد. توجهی نمیکند که این نما چه تاثیری بر عابران پیاده دارد و حتی میتواند شوک روانی برای شهروندان ایجاد کند.حتی در جامعه حرفهای ما نیز همین دید حاکم است. معماری که طراحی میکند به اصول کاری ندارد. او تنها به رضایت کارفرما و پول فکر میکند.
راه حل چیست؟ چه بکنیم که مردم به نمای ساختمان و در نهایت به شهر اهمیت بدهند و خود را در سرنوشت آن سهیم بدانند؟
زمانی میشود جلوی این موارد گرفته شود که نظام مدیریت شهری نظارت کامل و کافی داشته باشد و برای ارائه مجوز ساخت شرایط خاصی را در نظر بگیرد. نقش مدیریت شهری با نظارت و ضوابط سخت در این موارد مشخص میشود. در غیر اینصورت هر کسی به هر صورتی که میخواهد و به نفعش است، عمل خواهد کرد.
اکنون مردم مدیریت شهری را یک ساختار سختگیرانه میدانند. این سختگیری همان نظارت است؟
ضعف مدیریت شهری در ضوابط اینجا خود را نشان میدهد که این ضوابط در نهایت به ممنوعیت استفاده از برخی مصالح در نما محدود میشود. این درحالی است که اینگونه اقدامات چارهساز نیست و بهجا باید به سمت فرهنگسازی رفت. باید شهروندان را تشویق کرد که استفاده از چه چیزهایی در نمای ساختمانها هم برای شخص و هم برای شهروندان خوب و به صرفه است تا در نهایت 20 سال دیگر بتوانیم به فرهنگی در این زمینه دست پیدا کنیم. مدیریت شهری نیز تنها زمانی می تواند نظارت قوی داشته باشد که قوانین نوشته شده از سوی متخصصان را داشته باشد.
برچسبها: لیلا موسوینسب
معماری بیمارستان(1)
در حالی که بیمارستانها در گذشته آگاهانه جهت مصارف پزشکی، جراحی طراحی میشدند امروزه میتوان شاهد تغییر جهت به سوی انسانگرایی در امکانات بیمارستانی بود. بیمارستانهای امروزی بیشتر به هتل شبیه هستند. وجود فضای اقامتی دارای اهمیت بیشتری نسبت به طرحهای سرد بهداشتی در بیمارستانهای گذشته است. مدت زمان بستری و اقامت بیمار به طور پیوسته کوتاهتر میشود و علاقه به اتاقهای یک تختی یا دو تختی (در خصوص بیمارهای خصوصی) بیشتر شده است.
فهرست مندرجات
1 قسمت بندی و تعین محدوده
2 انواع بیمارستانها
2.1 بیمارستانهای دانشگاهی
3 مفهوم طرح ریزی
4 مسیریابی
5 اتاقهای جراحی اصلی
5.1 اتاق بیهوشی
6 داروخانه
7 آبریزگاه
8 رعایت نکات ایمنی در جراحی
9 استریلسازی مرکزی
10 بخش مراقبتهای ویژه
11 بخشهای مراقبت
12 دپارتمانهای مراقبت
قسمت بندی و تعین محدوده
یک بیمارستان عمومی به بخشهای مراقبت، معاینه و درمان، انبار و محل نگهداری موقت زباله، اداری و فن آوری تقسیم میشود. قسمتهای اقامتی و احتمالا بخشهای آموزشی و پژوهشی و همچنین بخشهای حمایتی برای عملیاتهای خدماتی نیز در یک بیمارستان عمومی وجود دارند.
انواع بیمارستانها
بیمارستانها را میشود به گروههای زیر تقسیم کرد: کوچکترین (تا 50 تخت)، کوچک (تا 150 تخت) استاندارد (تا 600 تخت) و بزرگ. حمایت کنندگان مالی بیمارستانها ممکن است دولت، بنیادهای نیکوکاری یا خصوصی یا ترکیبی از اینها باشند. بیمارستانها را میتوان از جهت نوع فعالیت به بیمارستانهای عمومی، تخصصی و دانشگاهی تقسیم کرد.
بیمارستانهای دانشگاهی
بیمارستانهای دانشگاهی با بیشترین ظرفیت خدماتی را میتوان برابر با دانشکدههای پزشکی و بیمارستانهای عمومی بزرگ دانست. آنها امکانات تشخیص و درمانی گستردهای دارند و به طور اصولی پژوهش و آموزش را به پیش میبرند.سالنهای سخنرانی و اتاقهای تشریح بایستی طوری گنجانده شوند که فعالیت بیمارستان توسط ناظرین مختل نشوند. بخشها باید بزرگ باشند تا هم ملاقات کنندگان و هم ناظران را در خود جای دهند. امکانات و نیازهای ویژه بیمارستانهای پزشکی ایجاب میکند اتاقها به صورت ویژهای طراحی شوند.
مفهوم طرح ریزی
موقعیت: محل پروژه باید دارای فضای کافی برای بخشهای اقامتی مستقل و دپارتمانهای مختلف بیمارستان باشد. بایستی در منطقه آرام باشد و در آینده نیز احتمال ساخت و ساز در اطراف آن وجود نداشته باشد مگر اینکه توسط محلهای مجاور تفکیک و مستثنی شده باشد. تجهیزات نبایستی بر اثر مه گرفتگی، باد شدید، گرد و غبار، دود، بو و حشرات آسیب ببیند. زمین نباید آلوده باشد و برای گسترش فضا، زمینهای آزاد اطراف نیز در نظر گرفته شوند.
جهت:
بهترین جهت برای اتاق درمان و جراحی بین شمال غربی و شمال شرقی است. نمای بخش پرستاری در جهت جنوب به جنوب شرقی مناسب است آفتاب صبحگاهی دلپذیر، گرمای کم، مزاحمت کم نور آفتاب (احتیاج به تاریک کردن اتاق نیست)، هوای ملایم در عصر ها، اتاقهایی که رو به شرق و غرب هستند به نسبت دارای آفتاب گیری بیشتر هستند اگر چه از آفتاب زمستانی بهره کمتری میبرند. جهت بخشهای بیمارستان که دارای اقامت متوسط کوتاهی هستند مهم نیست برخی مقررات انظباطی تخصصی حکم میکنند که بیماران در معرض نور مستقیم خورشید قرار نگیرند که اتاقهای رو به شمال برای آنها مناسب است.
تصویر:
یک بیمارستان قرار است گسترش یابد، طراحی آن شامل چهار فاز سازندگی میشوند یک محیط بسته بزرگ که شامل یک پارک ساخته خواهد شد که پنجرهها بتوانند رو به آن باز شوند بدون آنکه صدا مزاحمت ایجاد کند.
اشکال ساختمانی درمانگاه بیماران سرپایی:
محل درمان بیماران سرپایی دارای اهمیت ویژهای است. جداسازی مسیر بیماران سرپایی و بیماران بستری شونده باید در اوائل برنامه ریزی مد نظر قرار گیرد.با این حال راه دسترسی به دپارتمانهای پرتو ایکس و جراحی بایستی نزدیک باشد. امور مربوط به بیماران سرپایی هر روز مهمتر میشوند. بنابراین به اتاقهای انتظار بزرگتر و اتاقهای درمان بیشتری نیاز است.
راهروها:
راهروها باید برای بیشترین جریان گردشی طراحی شوند. در کل، راهروهای دسترسی بایستی حداقل دارای 50/1 متر پهنا داشته باشند. راهروهایی که بیماران را با تخت متحرک جابجا میکنند باید حداقل دارای پهنای موثر 25/2 متر باشند. سقف معلق در راهروها میتوانند تا 40/2 متر ارتفاع داشته باشند. پنجرههای نورگیر و هواگیر نبایستی بیش از 25 متر از یکدیگر فاصله داشته باشند. پهنای مفدار راهروها نباید توسط برآمدگیهای دیوار، ستونها و عناصر دیگر ساختمان مختل و محدود شود. در را هروهای بخش باید با توجه به مقررات داخلی در برای خروج دود سیگار تعبیه شود.
درها:
در طراحی درها بهداشت باید در نظر گرفته شود. لایه سطحی در بایستی دارای مقاومت بلند مدت در برابر نظافت مداوم توسط تمیزکنندهها و میکروب کشها باشد و بایستی طوری طراحی شود که مانع انتقال صدا، بوهای نا مطبوع و جریان هوا باشند. درها نیز بایستی دارای همان استاندارد عایق بندی در برابر صدا باشد که دیوارهای اطراف از آن برخوردارند. چوب دوروکشه در باید حداقل توانایی کاهش صدا تا25 دسی بل را داشته باشد. ارتفاع دقیق دربها به نوع و عمل آنها بستگی دارد.
درهای معمولی m 20/2 -10/2
دروازههای عبور وسایل نقلیه m 50/2
ورودی انتقالات m 80/2- 70/2
حداقل ارتفاع در جادههای ورودی m 50/3
پله ها:
به خاطر دلایل سلامتی، پلهها بایستی طوری طراحی شوند که در مواقع لزوم ظرفیت تمام گردش عمومی را داشته باشند البته مقررات ساختمان سازی ملی نیز بایددر نظر گرفته شوند. پلکانها باید در هر دو طرف نرده داشته باشند و بدون بر آمدگی پیشبن باشند(بدون لبه برآمده) پلههای پیچ دار (حلزونی) نمیتوانند در مقررات مربوط به پلهها گنجانده شوند.پهنای موثر عرض پلهها و پاگردها باید حداقل دارای 50/1 متر باشند واز50/2 متر تجاوز نکنند. درها نباید پهنای مفید پاگردها را اشغال ومحدود کنند و با توجه به مقررات بیمارستان، درهای رو به راهپله باید به طرف خروجی باز شوند. میتوان پلههایی با ارتفاع m m170 داشت و حداقل عمق پاگذار آن mm280 باشد. بهتر است نسبت ارتفاع/ عمق پاگذار 300تا150 میلی متر باشد.
آسانسور ها:
آسانسورها انسانها، دارو ها، ملحفهها و تختهای بیمارستانی را بین طبقات جابجا میکنند و به خاطر مسائل بهداشتی و زیبایی بهتر است آسانسورهای جداگانهای را برای هر کدام این اهداف در نظر گرفت. در ساختمانهایی که مراقبت، معاینه و درمان در طبقات بالایی انجام میگیرند حداقل دو آسانسور برای انتقال تخت لازم است. اتاقک آسانسور باید به اندازهای باشد که جا برای یک تخت ودو همراه وجود داشته باشد. سطوح داخلی کابین باید صاف، قابل شستشو و به راحتی قابل ضد عفونی باشد. کف آن نباید سر باشد چاه آسانسور باید ضد آتش باشد. برای هر صد تخت یک آسانسور چند منظوره باید تعبیه شود و تعداد این آسانسورها در بیمارستانهای کوچکتر حداقل دو دستگاه باید باشد، بعلاوه حداقل بایستی دو آسانسور کوچکتر برای تجهیزات قابل حمل، کارکنان وملاقات کنندگان وجود داشته باشد:
ابعاد دقیق آسانسور: m 20/1 × 90
ابعاد دقیق چاه آسانسور: m 50/1 × 25/1
مسیریابی
برای جلوگیری از انتقال میکروب بر اثر تماس، فعالیتهای مختلف جداگانهای میبایست صورت گیرد. سیستم تک راهرویی که در آن بیماران جراحی شده و بیماران آماده جراحی، کارکنان آماده جراحی و کارکنان پس از انجام عمل و حمل وسایل تمیز و کثیف از یک راهرو استفاده میکنند دیگر استاندارد نیست. بهتر است سامانه دو راهروی داشته باشیم که در آن بیماران و کارکنان یا بیماران و وسایل غیر تمیز از یکدیگر جدا باشند. هنوز بهترین نوع این موارد مشخص نشده است و بنابراین به صورت جداگانه در نظر گرفته میشوند. یک راهبرد موثر، جدا کردن جریان بیماران از محل کار مورد استفاده کارکنان گروه جراحی است.
اتاقهای جراحی اصلی
تعدادی اتاق ملزومات و کار در مجاورت مستقیم اتاق جراحی هستند. اتاق جراحی باید به گونهای طراحی شود تا هر چه بیشتر به شکل مربع شباهت داشته باشد تا کار در هر جهت از تخت جراحی به راحتی انجام گیرد. اندازه مناسب میتواند 50/6 × 50/6 متر با ارتفاع 3 متر و اضافه ارتفاع 70/0 m برای تهویه و خدمات دیگر باشد. اتاقهای جراحی بهتر است یکسان باشد تا حداکثر انعطاف پذیری را داشته باشند و عملها روی میز قابل حملی صورت گیرد که بر روی پایهای ثابت در وسط اتاق سوار شده باشد. نور طبیعی از نظر روانشناختی دارای امتیاز خاصی است که جلوگیری از آن تقریبا غیر ممکن مینماید. واگر هم امکان آن وجود داشته باشد باید سیستمی وجود داشته باشدکه به طور کامل جلوی نفوذ این نور را بگیرد(برای مثال عملهای جراحی چشم در فضای خیلی تاریک انجام میگیرد) امروزه اتصالات خدماتی و وسایل فنی معمولا از طریق تجهیزات بیهوشی معلق تأمین میشود. در غیر این صورت ،اتصالات خطوط خلاء، اکسید نیتروس و برق اضطراری بایستی حداقل 20/1 متر بالاتر از سطح کف اتاق قرار گیرند. جدا کردن بخشهایی که در حد بالای میکروب زدایی شده اند(استریل) و وسایل استریل نیز به آنجا ارسال میشود بسیار مهم است. تقسیم اتاق عمل به دو قسمت عفونی و غیر عفونی یک بحث پزشکی است اما عمل هوشیارانه و منطقی است. کف اتاق و سطح دیوارها باید بسیار صاف و قابل شستشو باشند از نصف برآمدگیهای تزئینی و سازهای باید جلوگیری کرد.
اتاق بیهوشی
اندازه اتاق بیهوشی باید تقریبا 80/3×80/3 متر باشد و درهای آن نیز کشویی و برقی باشد و به اتاق عمل باز شوند(پهنای 40/1 متر)این درها باید دارای دریچه و شیشهای باشند تا بتوان با اتاق جراحی ارتباط تصویری داشت. اتاق بایستی مجهز به یخچال ،سینک آب ،لوله دستشویی و آبکشی، کابینت جهت نگهداری لوله هلی جراحی ،اتصالات تجهیزات بیهوشی. برق اضطراری باشد
. اتاق ترخیص بیهوشی:
این اتاق به اتاق بیهوشی شباهت دارد در ورودی به راهروی کاری باید لولایی و بدون چفت با عرض 25/1 متر باشد
اتاق شستشو:
تقسیم اتاق شستشو به بهداشتی ومعمولی ایده ال است اما از نقطه نظر بهداشت یک اتاق تکی کافی است. حداقل پهنای اتاق باید80/1 متر باشد. برای هر اتاق جراحی بایستی سه دست و صورت شویی (سینک) که آب را به اطراف نمیپاشد وجود داشته باشدکه از طریق پدالهای پایی کنترل شوند .بایستی دارای دریچه دید باشند و اگر هم برقی هستند بایستی با پدالهای پایی باز شوند. اگر صرفه جویی در الویت دارد میتوان از درهای لولایی چرخش استفاده کرد.
نمای هر ساختمان در شکلدهی به مجموعه شهری که در آن حضور دارد، موثر است. اگر به نمای یک ساختمان بدون در نظر گرفتن نمای دیگر ساختمانهای شهر توجه شود، همگونی نمای شهری در مجموع از بین میرود.
نتیجه و حاصل کار هنرمندانه و در عین حال فنی و اصولی معماران و بناها و سازندگان ایرانی را میتوان در بناهای تاریخی مثل مساجد جامع بسیاری از شهرها از جمله شیراز، تبریز، اصفهان و بسیاری از عمارت ها، بقعه ها و مقبره ها و بسیاری دیگر از بناهای قدیمیو تاریخی در جای جای کشور، به عینه مشاهده کرد دانستن اینکه در نظر گرفتن نما برای ساختمانها چه هدف یا اهدافی را دنبال میکند، و چه عواملی در نوع و شیوه اجرایی این قبیل نماها موثرند، لازم و ضروری است.
اما نکتهای که در اینجا و قبل از پرداختن به بحث اهداف و انواع نماها باید به آن اشاره شود، اینکه هر نوع نمایی
که با هر نوع مصالح ساختمانی و با هر هزینهای که ساخته شود، باید به طور
کاملاً صحیح و اصولی نگهداری شوند و در صورت آسیب دیدگی نما، برای اجتناب
از صدمات جدی تر و در نهایت تخریب کلی نما و ساختمان و نیز به منظور حفظ و
احیای منظره و جلوه ساختمان، باید قسمتهای آسیب دیده کاملاً مرمت و تعمیر
شوند نما سازی ساختمان موارد زیر را میتوان بعنوان دلایل واهداف اصلی نما
سازی در ساختمانها نام برد:
۱-زیبا و دلپذیر شدن جلوه ظاهری و بیرونی ساختمان و در نهایت دورنما و منظره (View) مناسب و قابل قبولِ شهر یا محلی که ساختمان در آن واقع شدهاست.
۲-کاهش اتلاف انرژی در تمام فصول سال؛ چراکه نما در ساختمان نقش یک عایق حرارتی و برودتی را بازی میکند، که هم از هدر روی انرژی تولیدی سیستمهای گرمایشی و سرمایشی ساختمان ممانعت میکند و هم میتواند بر حسب جنس، رنگ و میزان سطحی که دارد، باعث دفع و انعکاس گرما در فصل تابستان خصوصاً در مناطق گرمسیری شود، وعکس همین عملکرد را در فصل زمستان برای جذب انرژی خورشیدی و گرم شدن ساختمانها درمناطق سرد سیری ایفا نماید.
۳-نمای ساختمان بعنوان عایق صوتی ایدهال و مناسب؛ کاملاً واضح و روشن است که نمای ساختمان نقش بسیار مهمیدر کاهش ورود میزان آلودگی های صوتی و صداهای آزاردهنده محیط بیرون به فضای داخلی ساختمانهای اداری و مسکونی و … است. که این مساله در ابر شهرهای با آلودگی های بالای صوتی بیشتر نمود پیدا میکند. در ساخت و سازهای عصر حاضر، این عایقکاری صوتی با استفاده از نماهای شیشهای و با بکار گیری شیشه های چند لایه که مابین آنها با گازهایی مثل آرگون پرشده یا خلاء میباشد، به نتایج بهتری (هم بهرهگیری از نور بیرون برای تامین روشنایی داخل ساختمان و هم ممانعت از ورود صداهای ناهنجار بهداخل) با بازده بالاتری رسیدهاست. نماهای با جنس سنگ، بتن و آجر نیز عایقهای خوبی از نظر صوتی هستند.
۴-کمک به افزایش دوام و پایداری ساختمانها در برابر شرایط نا مساعد جوی و محیطی (زلزله، باد، باران اسیدی و رطوبتهای خورنده، یخبندان، گازهای اسیدی موجود در هوای آلوده شهرهای بزرگ، پرتوهای مضر خورشید مثل اشعه ماورائ بنفش، گرد و خاکها و دوده های حاوی مواد شیمیایی) و در نتیجه افزایش عمر مفید ساختمان. نما سازی ساختمان۱ همانطور که همه ما میدانیم از مصالح مختلف مثل آجر، سنگ، بتن، شیشه و … برای ایجاد نمای ساختمانها استفاده میشود. که در این مجال به بیان خصوصیات و ضوابط کلی لازم الرعایه در این قبیل نماها میپردازیم. نماسازی شیشهای: استفاده از شیشه دارای قدمتی در حدود ۶۵۰۰ سال است. اولین بار در حدود ۳۵۰۰ سال پیش مصریان از شیشه برای ساخت ظروف استفاده کردند. بر اساس شواهد تاریخی، در قرن ششم میلادی برای نخستین بار در کلیسایی در قسطنطنیه از شیشه بعنوان یک مصالح ساختمانی استفاده شد.قصر کریستال لندن اولین ساختمان شیشهای بود که در سال ۱۸۵۱ احداث شد. البته در ابتدای امر استفاده از شیشه در کارهای ساختمانی با استقبال چندانی ربرو نشد، ولی با گذر زمان و با پیشرفتهای چشمگیری که در کار تولید انواع شیشه ها، از جمله شیشه های نشکن، دو یا چند جداره عایق صدا و حرارت، شیشه های رفلکسی و … بوجود آمد، هر روز به میزان استفاده از اقسام مختلف شیشه بعنوان یک مصالح ساختمانی بسیار زیبا، عایق و در عین حال با صرفه اقتصادی افزوده میشود.
علاوه بر مزایای فوق یکی دیگر از محاسن عمده استفاده از شیشه در ساختمان، فراهم شدن امکان دید وسیع و روشنایی کافی برای ساکنان است که در صورت استفاده از انواع خاص آن این دید میتواند فقط از داخل به خارج باشد و نوری هم که وارد فضای داخل میشود، عاری از هر گونه اشعه مضر خورشید باشد، چراکه تقریباً تمام اشعه های زیان آور آفتاب در برخورد با سطح شیشه ها، بازتاب پیدا کرده و نوری که از شیشه عبور میکند، هیچگونه ضرری برای اشخاص یا اشیائ منزل ندارد. نما سازی به روش اندود کاری و با استفاده از ملاتها: در این شیوه بر حسب شرایط جوی و محیطی منطقه، جنس مصالح سطح زیر کار از نظر میزان جذب آب و رطوبت و میزان مقاومت و چسبندگی و … از ملاتهای سیمانی، گچی، گلی، آهکی ویا ترکیبی از آنها استفاده میشود. بعنوان مثال از نظر مقاومت ملاتهای سیمانی دارای بیشترین مقاومت و ملاتهای گلی و گچی به ترتیب دارای کمترین مقاومت هستند. بنابراین در صورت نیاز به یک نمای با مقاومت بالا، هیچگاه نمیتوان از ملاتهای گچی یا گلی استفاده کرد. اما بر عکس شکل پذیری و گیرش نماهای گچی بیشتر و سریعتر از انواع سیمانی است.
نماسازی با استفاده از روکشهای خارجی:
از دیگر متدهای نما سازی بکارگیری روکشهای خارجی مثل رنگهای لعابی، سنتی و ذیگر انواع رنگها و نیز استفاده از انواع روکشهای ساخته شده با مواد رزینی مثل رزینهای اکریلیک، الکید، پلی استر، فنولیک، نیتروسلولز و … است.
عوامل موثر در نما سازی ساختمانهای مدرن:
نحوه و میزان دسترسی سازندگان و مالکان ساختمانها به مصالح ساختمانی.
نوع و شیوه اجرایی که در احداث ساختمان بکار گرفته میشود. -نوع کاربری ساختمان یا فضای مورد نظر (اداری ، مسکونی ، آموزشی و …).
شرایط و وضعیت محل یا منطقه احداث ساختمان(آب و هوا، میزان رطوبت، زمین شناختی و …).
مسایل اقتصادی از نظر میزان بودجه و اعتبار اختصاص یافته برای احداث سازه مورد نظر (در پروژه های د-و-ل-تی) و میزان توان مالی افراد در ساخت منازل شخصی.
رعایت اصول زیبایی شهری یا روستایی و مد نظر قرار دادن هماهنگی ظاهری و نمایی ساختمان با سازه و ساختمانهای مجاور. -جهت وزش بادهای زمستانی و نیز جهت و نحوه تابش آفتاب بر سطح نما.
و درنهایت گسترش علم و فناوری ارتباطات، برای بهره گیری از وسایل وتجهیزات مدرن و مصالح نوین و نیز ایده گرفتن از نماسازی سایر کشورهای دارای سبکهای خاص و پیشرفته در معماری ساختمان، البته متناسب با شرایط محیطی و اقلیمیمنطقه مشابه در کشور.
نکاتی که در نماسازی ساختمان های با نمای سنگی، آجری، بتنی، شیشهای و … باید رعایت کرد:
تمیز کردن سطح زیرین نما قبل از نما کاری طوریکه از هر نوع آلودگی (گردو خاک، شوره زدگی، دوده گرفتگی، زنگ فلزات، باقی مانده های مصالح سطح زیرین و …) کاملاً پاک شود.
در صورت استفاده از نماهای آجری، برای جلوگیری از جذب آب ملات توسط آجرهای نما، زنجاب کردن آجرها و نیز بکارگیری ملات با نسبت آب و سیمان و ماسه و آهک مناسب با قدرت چسبندگی و مقاومت مناسب. در این نوع نما، چیدن آجرها بصورت کله وراسته برای مشارکت آجرهای نما در باربری سازه و همچنین به منظور پیوستگی آجر نما با آجرهای پشت ِکار لازم است. البته نباید فراموش کرد که انجام نماهای آجری باید در شرایط محیطی مناسب و با دما و میزان رطوبت استاندارد و بدون یخبندان صورت گیرد.
ذکر این نکته هم لازم است که آجر مصرفی در نمای ساختمان با آجرهایی که در دیوارهای تیغهای یا باربر مصرف میشوند متفاوتند. علاوه بر این، این آجرها باید فاقد هرگونه ترک خوردگی، شوره زدگی و آلودگی های شیمیایی باشند و البته بایستی در برابر شرایط نامساعد محیطی از جمله یخبندان های شدید مقاومت بالایی داشته باشند.
استفاده از سیمانهای ضد سولفات در نماهای بتنی، سیمانی و آجری برای مقابله با حمله سولفاتها و جلوگیری از آسیب دیدگی و تخریب نما و در کل تمام ساختمان لازم است.
نصب آبچکانها و قرنیزهای شیبدار ( شیب به داخل) برای ممانعت از نفوذ آب و رطوبت بداخل ساختمان.
اجرای همزمان و هماهنگ دیوار چینی در نما در تمام ارتفاع ساختمان و لابند کردن آجرها.
بند کشی صحیح و اصولی با ملات ریزدانه و پرمایهء مناسب و متراکم برای زیبایی بیشتر و نیز ممانعت از نفوذ آب و رطوبت بداخل دیوارنما و دیوار زیرین.
استفاده از سنگهای نمای پردوام و با مقاومت بالا در برابر یخ زدگی و شرایط نا مساعد جوی و محیطی ( نور خورشید، آب و رطوبت )، با بافت و شکل مطلوب، بدون ترک خوردگی و خلل و فرج و مهمتر اینکه از نظر قیمت دارای صرفه اقتصادی باشد.
در صورت بکار گیری سنگهای رودخانهای و سنگهای ضخیم در نماهای سنگی باید تا گرفتن کامل ملات از قالبهای مناسب استفاده کرد.
در صورت استفاده از سنگهای پلاک بایستی از این سنگها در برابر رطوبت یخبندان مراقبت نمود و مواد زاید را از سطح این سنگها پاک کرده و با استفاده از یکی از روشهای زیر سنگها را کاملاً به سطح زیرین محکم کرد: لقمه گذاری، پیچ و رولپلاک کردن، نصب سیم و اسکوپ یا قلاب برای اتصال بهتر و محکمتر.
در نماهای بتنی، سیمانی که در تهیه این نوع بتنها مورد استفاده قرار میگیرد باید، در برابر حملات مواد شیمیایی و نیز تغییرات درجه حرارت و رطوبت دارای سرعت کسب مقاومت بالایی باشد. در تابستان باید از سیمان با گرمای هیدراته پایین و در زمستان بر عکس باید از سیمان با گرمای هیدراتاسیون بالا استفاده کرد. لازم به ذکر است که اختلاط بتن و حمل ونقل، قالب بندی، ریختن وتراکم آن نیز باید بطور کاملاً صحیح و اصولی و در شرایط محیطی مناسب و ایدهال هم از نظر دما و هم از نظر میزان رطوبت انجام شود.
سنگدانه های و به طور کلی مواد اولیه مصرفی در تهیه مصالح و ترکیبات لازم برای کار نماسازی باید تمیز و عاری ازهر گونه نا خالصی اعم از خاک، گل و لای، ناخالصیهای معدنی و مواد زاید بوده و در عین حال دارای مقاومت بالا و شکل و بافت مطلوب و مناسب باشند. البته آب مصرفی در بتنها و ملاتها نیز باید عاری از انواع ناخالصی ها باشد (مثل آب آشامیدنی یا آبهای کاملاً تصفیه شده).
رنگ آمیزی مجدد ساختمان در مواقع لزوم؛ چراکه چند سال پس از ساخت ساختمان، تحت تاثیر شرایط جوی و محیطی رنگ ساختمان دچار تغییرات فیزیکی و شیمیایی شده و کیفیت و حالت مطلوب اولیه خود را ازدست داده و نیاز به بازسازی (رنگ آمیزی مجدد) دارد.
آماده سازی سطح زیر کار برای نما سازی: بسته به نمایی که قرار است استفاده شود سطح زیر کار باید قبل از احداث نما، بند کشی، کرم بندی، شمشه گیری، خراشیده یا آجدار شود و یا در صورت نیاز توری سیمیویا توری مرغی نصب شود و سطح آن هموار و شاید هم ناهموار شود( برای اتصال بهتر نما و سطح زیر کار)، تمیز کردن و پاک کردن سطح زیرین از هر گونه آلودگی مثل لکه ها، اضافه ها و باقی مانده مصالح، دوده ها و گرد و خاک و … امری کاملاً ضروریست. و در صورت وجود خرابی و نقصان در سطح زیر کار باید آسیب دیدگی های آن به طور کامل بر طرف شود و بعد کار نما سازی روی آن صورت گیرد زیرا در غیر این صورت این خرابیها به مرور زمان به نما هم منتقل شده و باعث آسیب دیدگی آن میشود.
در صورت نیاز استفاده از عایقهای رطوبتی و حرارتی در نما و ممانعت از نوسانات شدید دمایی در مصالح نما خصوصاً در زمان گیرش آنها امری کاملاً اجباری است.
رنگ آمیزی و ضد زنگ کردن شبکه های فلزی که در ماتریسها و ملاتهای سیمانی یا آهکی و یا گلی قرار میگیرند، ضروری است.
کاستن از فاصله زمانی و مکانی بین ساخت بتن و ریختن آن در قالب مورد نظر و متراکم کردن آن در نماهای بتنی لازم است.
بتن ریزی در میزان رطوبت و دمای مناسب محیطی؛ بهترین دما برای بتن ریزی بین ۲۰ تا ۴۰ درجه سانتی گراد است، که این نوسان دما بستگی به دمای محیط موقع بتن ریزی دارد.
باید سعی شود که دمای آب مصرفی برای ساخت بتن یا ملاتها، در مراحل مختلف یکنواخت باشد.
همواره باید این نکته را مد نظر داشت که علل خرابی نماهای سنگی (سنگهای بادبر، مکعبی، لایهای، رودخانهای، سنگ پلاک (لوحه سنگ)، چند وجهیهای منظم و نا منظم و …) یکی از عوامل زیر است: نصب کردن ناصحیح سنگهای نما
استفاده از مصالح غیر استاندارد
اتصال و پیوستگی نا مناسب بین سنگهای نما و سطح زیر کار. پس باید سعی شود که هیچکدام از کارهای غیر اصولی فوق انجام نگیرد که هم نما و هم مجموعه ساختمان دچار نقصان و خسارت جزیی یا کلی شوند. نا گفته نماند که نم و رطوبت یکی از دلایل پیوستگی ناقص بین سنگهای نما و سطح زیر کار است، بنابراین خشک نگه داشتن سطح تماس این دو چه در زمان اجرا و چه بعد از آن کاملاً ضروری است.
در نما سازی های آجری بند کشی بین ردیفها به دو دلیل زیر باید به طرز کاملاً صحیح انجام شود: زیبایی هر چه بیشتر نمای ساختمان -ممانعت از نفوذ آب، رطوبت، تغییرات یکباره و شدید دما، بخارت و گازهای مخرب، و اسیدی موجود در هوای محیط بداخل سیستمهای پوششی محافظ و جدا کننده ساختمان خصوصاً دیوارها.
دلایل آسیب دیدگی نمای ساختمانها:
نمای ساختمانها در اثر عوامل زیر دچار خرابی هایی از قبیل طبله کردن، ترک خوردگی، شوره زدگی، آلوئک، لکه دارشدن، پوسته پوسته شدن، کنده شدن سنگها و آجرهای نما، تغییر رنگ و ظاهر اولیه نما و … میشوند:
نشست جزیی یا کلی ساختمان
یخبندان و انجماد آب یا رطوبت اضافی موجود در نما یا سطح زیرکار
انقباض و انبساط هاو یخ و آب شدنهای متوالی و با اختلاف دمای شدید
شوره زدگی یا سولفاته شدن نما در اثر استفاده از آب حاوی سولفاتهای محلول در آب مصرفی برای ساخت ملاتهای سیمانی و گچی و… و نیز بتن مصرفی در تولید نماهای بتنی، البته این مواد سولفاتی ممکن است در خود آجر یا ترکیبات دیگر ملاتها هم وجود داشته باشند
آتش سوزی خصوصاً در نماهای بتنی
ترک خوردگی و به طور کلی آسیب دیدگی سطح زیر کار
اختلاط نادرست ترکیبات و اجزا در نماهای بتنی و سیمانی و نیز ملاتهای مصرفی
استفاده از نوسان بالای دما برای گیرش سریع اندودها و ملاتهای بکار رفته در نما سازی بعنوان مثال استفاده از وسایل گرم کننده. همانطور که در ابتدا بیان شد، یکی دیگر از اهداف نما سازی برای ساختمانها علاوه بر حفظ دوام و پایداری آن، زیبایی و جلوه ظاهری مناسب و مطلوب ساختمان است، که هم موجب دلپذیری و جذابیت بیشتر ساختمان میشود و هم در نهایت افزایش وزن بصری وزیبایی کلی منطقه محل ساخت آنرا در پی خواهد داشت. این چنین نمایی مسلماً اثر مطلوبتر و بهتری بر دید و روحیه ساکنان و بینندگانِ ساختمان خواهد داشت. بنابراین نکات بر شمرده فوق راهکارهایی هستند که بیشتر به منظور دوام، مقاومت و کارایی بیشتر و افزایش عمر مفید و پر بازده نما کارایی دارند و در زیبایی نما نقش کمرنگ تری را ایفا میکنند. بنابراین برای اینکه نمای ساختمان جلوه و دید بصری درخور توجهی داشته باشد، علاوه بر دستورالعملهای سازهای فوق، باید بارعایت ضوابط معماری و بکارگیری رهیافتهای مربوط به افزایش جذابیت و صمیمیت ساختمان در نما تلاش کرد تا حد امکان علاوه بر اینکه ساختمان از نظر سازه ای دارای مقاومت کافی در برابر نیروهای داخلی و خارجی است، با رعایت ضوابط فوق و صد البته با بکارگیری خلاقیت ها و نوآوری های فردی معمار و حتی بنا البته ضمن حرکت در چارچوب ضوابط معماری خارجی ساختمان و نما سازی، دارای ظاهری مطلوب و ایدهال باشد. از جمله؛ آرایه دادن به پنجره ها با بکار گیری میلگردها و چارچوبهای شکیل با رنگها و خم و راستهای زیبا و مناسب.
استفاده از روکشهای بازتابی و منعکس کننده خصوصاً در نمای ستونهایی که در کنار ورودی ها قرار میگیرند. چراکه این کار باعث کاهش حجم ظاهری ستون شده و از طرفی هم جنبه مانع بودن آنرا از بین میبرد.
ایجاد شیارهای تزیینی در سطح دیوارها، که نه تنها اثر منفی در خصوصیات عایق صوت و حرارت بودن ان ندارد، بلکه موجب کاهش ضخامت ظاهری دیوار و در نتیجه دید بصری بهتر آن ودر کل نمای زیباتر ساختمان میشود.
ایجاد انحنا در بالای ورودی ساختمان که ضمن تاکید بر وجود ورودی اهمیت، جذابیت و صمیمیت نما را بیشتر میکند. _ وجود اندود سفید در نما خصوصاً در قسمت ورودی ساختمان که در واقع نوعی نوپردازی محسوب میشود، که باعث جلب توجه و زیبایی بیشتر نمای ساختمان میشود.
بکار گیری رنگ تیره تر و سنگین تر ( مثلاً استفاده از سنگهای گرانیتی ) در قسمت پایین و رنگهای روشنتر در بالای نما، موجب افزایش وزن بصری و جذابیت قامت سازه شده و هم به نوعی استقامت، پایداری و استحکام را در نما و خود ساختمان به بیننده القا میکند و همین باعث میشود که فرد احساس اطمینان و آرامش بیشتری بکند. در واقع این کار باعث میشود که سازه به دو قسمت بالا و پایین تقسیم شود که همین امر باعث میشود که ارتفاع و در کل حجم ظاهری ساختمان کمتر به نظر برسد. _ ترفند دیگری که در زیباتر شدن نما میتواند موثر باشد، بکار گیری خطوط سفید( چارچوب یا نمای سفید ) به دور پنجره ها خصوصاً پنجره های دایرهای شکل و یا با شکلهای نزدیک به آن است. زیرا این کار ترکیب بندی رسمیتر و اندازه ظاهری مناسبتری به آنها میدهد . _ و … . نما در واقع واسطه و بهتر بگوییم زبان گویای ساختمان با محیط اطراف آن محسوب میشود. بنابراین اجرای صحیح و اصولی آن یعنی تقویت و تحکیم ساختمان و قدرت بیان آن.
www.persiancad.com
معمارها آدمهای جالبی هستند؛ مجموعهای از شاعر و استاد کار، اهل فکر و اهلِ عمل؛ حاصل تخیّل و اندیشهشان باید فوری به کار آید.
آن چه ذهن میسازد باید توانِ مادیّت یافتن و ملموس شدن داشته باشد. با سنگ و آهن و سیمان برای طرحی مجرد از جنس اندیشه و خیال، باید بر این زمین سخت، جسم بسازند. آنها محکوم به ساختن هستند و در دنیایی که دائم رنگ و شکل و قالب عوض میکند، باید ثبات پدید آرند. درگیری شگفتی با زمان و لاجرم با زمانه دارند زیرا آن چه فردا میآید امروزی را که خود تداوم آن است نفی میکند. و معمار ناچار است چیزی پایدار بسازد که فردا هم به کار آید. از یک سو زمان را در فضایی که میسازد به بند میکشد و در برابر حرکت بیرحم و ویرانگرش دیواری از سکون میچیند و از سوی دیگر ناگزیر است خود سریعتر از زمان برود تا در دلِ آینده فضایی بگشاید آمادهی پذیرایی ساکنانِ فردا. مجبور به مسابقه با زمان است و شگفتا که با آفریدن سکون، بر این توقف ناپذیر چیره میشود تا بر او پیشی گیرد.
به این گونه معمای معماران ـ این صاحبانِ راز در قصههای کهن ـ بر محور تضاد و تناقض و در بطنِ تنشِ پایان ناپذیرِ کهنه و نو، شکل میگیرد. رازِ معمار در داوریش نهفته است: داوری و گزینش میان تضادها و تبدیل تناقض به هماهنگی. او استادِ سازش است؛ و مصالحه میان ناسازگارها و مصالحه ناپذیرها، از این رو انقلاب در کار معمار نه ویرانیِ کهنه، که تداوم و جهش است به سوی نو. سازش میانِ کهنه و نو سازشِ مرگ و زندگی است. خودِ دنیا همین طور ساخته شده است، برهمین بنیاد. پس معمار در داوری و گزینشِ خود هم له و هم علیه دنیاست. پایی در زمینِ کهنه دارد و سری در آیندهیِ ضرورتاً تازه. تصویر او از آینده، تصوریست که از فضاهای شهری، مکانهای عمومی، خانهها و روابط آدمها دراین فضاها دارد.
دراین فضاهاست که انتظامِ امور آدمیان تحقق میپذیرد، از این رو وجدانِ معمار ناگزیر درگیر زندگی و کیفیتهای ویژهی آن است در مکانهایی که کار میکند و به آن تعلق مییابد. پس در کار او هم انتظامِ حال وجود دارد و هم نظمی که شایسته است باشد و جبراً از وضع موجود فراتر میرود. بی سبب نیست بیشترین واژههایی که نشان از تحول دورانها داشتهاند نظیر مدرن و پست مدرن و... خیلی پیش از آن که به دگرگونیهای اجتماعی دلالت کنند برای توصیف نوآوریهای معماری به کار رفتهاند....
رضا دانشور، باغی میان دو خیابان، چهار هزار و یک روز از زندگی کامران دیبا، ص ۱۱ و ۱۲، نشر البرز، پاریس، ۱۳۸۸
با تشکر از آقای مهندس فرید احمدی که این متن را ارسال نمودند.
بررسی آماری نشان دهنده این موضوع است که در هر سال ۵۰ میلیون نفر به جمعیت شهر نشین کشورهای در حال توسعه اضافه میشود. در ایران نیز شهر نشینی طی دهههای گذشته با شتاب فزاینده ای گسترش یافته و همچنان این روند ادامه دارد. رشد سریع جمعیت و گرایش مردم به شهر نشینی، تقاضای فزایندهای را برای تهیه مسکن به دنبال داشته که این موضوع در پی خود مشکلات عدیده ای در زمینه توسعه شهری بوجود آورده است. ناتوانی در پاسخگویی مطلوب و مناسب به این مساله، وضعیت نا مطلوبی را به صورت بی مسکنی، بد مسکنی و تنگ مسکنی برای بسیاری از اقشار جامعه به همراه آورده است.
عموما ارتباط بين شخصيت و هويت افراد با محل زندگي آنها را، هويت مكاني مي ناميم كه اين هويت در مقياس بزرگتر نظير هويت شهري نيز قابل انطباق است. اگر شهر محل زندگي فرد بي هويت باشد احساس ناامني در وجود او رخنه مي كند و با حالت بي انگيزگي به زندگي خود ادامه مي دهد. هويت شهر نیز اگر مطابق با اصول و ضوابط شهري بوده و با بدنه هاي شهري پيوند خورده باشد واژه هويت را در ذهن تداعي مي كنند.
نما در ساختمان، به عنوان حائلي بين شرايط فيزيكي و اقليمي خارج ساختمان (شرايط جوي) و همچنين به عنوان نمايشگر هويت حجمي و زيبائي آن، انواع گوناگوني دارد كه از تركيب مصالح مختلف شكل مي گيرد و به ساختمان معنا مي دهد.
نمایشگاه مجازی
يكي از مواردی كه در جهان معماري و ساختمان سازي ريشه دوانيده و به صورت يك مد در بين انبوه سازان در عصر فعلي خود را نشان داده، استفاده از نماي شيشه اي در ساختمانها است.
استفاده از نور و انرژي خورشيد در ساختمانها از اساسي ترين راههای استفاده بهينه انرژي در معماري است و عدم استفاده از اين دستاورد٬ معماري ما را از شفافيت دور و فضاها را از نعمت گرما بخشي محروم مي كند. خوشبختانه كشور ما نسبت به بسیاری از كشورهاي اروپائي داراي آفتاب است و مي توان با تكنيك صحيح، آفتاب را به داخل فضاي ساختمان رهنمون ساخته و با گرما و شفافيت آن، آرامش را به فضا دعوت كرد.
علاوه بر مساله بهره گيري از گرما و انرژي خورشيد، بحث زيباسازي شیشه در نما نيز مهم است و با نزديك شدن به طرح هاي ساختماني جديد، جذابيت در نما نيز اهميت پيدا مي كند.امروزه نماهاي تمام شيشه با رنگ هاي مات و آيينه گون يكي از جذابيت ها در عرصه معماري به شمار می آیند.
شيشه به طور ذاتي به دليل شفافيت و قابليت رفلكس
گونه خود داراي جذابيت بصری بالایی است اما استفاده از شيشه در نما، با
وجود آنکه به تامين نور و گرما كمك مي كند، با نگرانیهایی نیز همراه است.
با توجه به شرايط اقليمي تهران، استفاده از شيشه، باید محتاطانه تر صورت پذیرد ؛ در تهران به دليل احتمال وقوع زلزله كه سستي سازه هاي ساختماني قدرت آن را چندين برابر مي كنند، عملا" استفاده از چنين عاملي در نماسازي بايد با احتياط انجام پذیرد.
در كشورهاي غربي به دليل كمبود نور آفتاب و واقع نشدن در مسير گسل زلزله استفاده از شيشه امري قابل قبول است ولي متاسفانه در كشور ما بدون توجه به محاسبات مقاومتي، از اين عنصر ظاهر فريب معماری استفاده بسیاری می شود.
شيشه دو جداره در كشور ما به دو صورت دستي ساز و ماشيني ساخته مي شود. که البته نوع دستی آن کاملا غیراستاندارد است.
در نوع دستی ساز، به دليل استفاده از مواد نامرغوب، شیشه، پس از يكسال نصب، در اثر مواجهه با سرما و گرما دچار تعريق مي شود٬ به دليل برش الماسه دستي، ابعاد شيشه بريده شده نیز حدود 3 تا 4 ميلي متر از اندازه مورد نیاز کمتر یا بیشتر می شود و در نهایت اینکه شیشه ها کیفیت لازم را در هنگام شست و شو نخواهند داشت. اما شیشه های دوجداره ای که توسط دستگاه ساخته می شوند عایق حرارتي، برودتي و صوتي به حساب مي آيد.
اخيرا" با اجباري شدن تامین استاندارد برای برخي مصالح از جمله شيشه، اميد است توليدكنندگان داخلي زيباكنندگان اصولي نماي ما باشند و با اجراي شيوه هاي صحيح، ساختمانهاي ما را داراي امنيت كنند. همچنين امید آن می رود که سازنگان ساختمانهاي ما با توجه به مقررات ملي ساختمان و رعايت اصول و شيوه هاي مقاومتي در مورد شيشه، جذابيت ساختمانها را صد چندان كنند.
نور در معماری
ازدید همگان نور"جزء اساسی و ضروری در ساختمان است . که کار آن روشن کردن فضا به منظور قابل رویت ساختن آن است .در هنر ساختمان سازی یا به عبارتی معماری نور یکی از اجزایی است که کنار عناصر و مفاهیم دیگر از قبیل ساختار" نظم فضایی "مصالح" رنگ و .... مطرح می شود و در طراحی به عنوان یک عنصر مجزا باید نقش خود را ایفاکند . ولی واقعیت این است که در بسیاری از موارد در ساختمان سازی و معماری های داخلی به نور بیشتر به عنوان یک عامل روشن کننده که باعث کاهش مصرف نور مصنوعی و در نتیجه کاهش مصرف برق ! می شود " می نگرند و فقط به مواردی از قبیل این که نور جنوبی و شمالی بر نور شرقی و غربی ارجحیت دارد و در مواقع ناچاری نور شرقی از نور غربی بهتر است "توجه می شود و معماران به صورت کلیشه ای و از روی عادت آن را رعایت می کنند و اگر در ساختمان سازی نیازی به نور پردازی و ایجاد مفاهیم و تاکید هایی توسط نور باشد منحصرا به استفاده از نور مصنوعی می پردازند و با انواع درجات و رنگ های نور مفهوم و طرح خود را اجا می کنند .
در صورتی که با نگاهی به تاریخ معماری گذشته ( تقریبا هر نوع معماری تاریخی ) نور به عنوان یک عنصر مجزا به کار گرفته شده و به نتایج بسیار زیبایی هم رسیده اند .
یکی از مهمترین مشخصه های نور طبیعی " توالی و دگرگونی آن در در طول روز است که باعث حرکت و تغییر حالت در ساعات مختلف می شود ." در تاریخ نقاشی توجه به نور در دوره امپرسیونیست ها دیده می شود . هنگامی که نقاشان آتلیه های خود را ترک کردند و در زیر نور خورشید با نور طبیعی مشغول نقاشی شدند . از مشخصات این سبک توجه به رنگ و نور در ساعات مختلف روز و انعکاس رنگ های اشیای مختلف در یکدیگر و تاثیر رنگ های پیرامونی و به کار بردن رنگ های خالص و ناب می باشد . قاعدتا لازم نیست که چنین تحولی در سبک معماری داخلی ما نیز به وجود آید " با توجه به اینکه ما ساختمان هایی داریم که عنصر نور را به قدری قوی و جذاب در خود به کار گرفته اند که هر بیننده ای را به خود جذب می کند . این مقاله به بررسی نقش نور در معماری و معماری داخلی به عنوان یک جزء سازنده و مفهوم بخش می پردازد و در خاتمه امید بر این دارد که در آینده در ساختمان ها همانند نیاکانمان شاهد به کارگیری نور طبیعی به صورت یک عنصر کاملا اثر بخش باشیم .
نور وطبیعت:
نور طبیعی که حامل انرژی حیات بخش درونی است به عنوان یکی از منابع وجود حیات بر روی زمین محسوب می گردد. علاوه بر آن نور می تواند با رنگ ها و جلوه های متفاوت خود باعث تغییر چهره یک مکان شود زیرا نور در هر یک از فصول سال " در آب و هواهای متفاوت و یا در هر زمانی از طول روز دارای چهره ای مخصوص به خود می باشد .
ضمناهرمکانی دارای نور خاصی است که تنها به آنجا تعلق دارد برای مثال در صحرای یک منطقه استوایی تابش به قدری شدیدوسایه ها آنقدرکوتاه است که اشیا به چشم بیننده مرتعش ودرحال ذوب شدن به نظرمی آیند.
به همین ترتیب نور موجود در مناطق کوهستانی " جنگلی و یا سواحلی نیز دارای ویژگی های مکانی مخصوص به خود و متمایز از سایر مناطق است . زمانی که نور را به داخل فضای ساخته شده هدایت می کنیم در اصل نوعی ارتباط بین ساختمان و محیط خارج از آن ایجاد کرده ایم . بدین وسیله می توان جلوه های متفاوتی از فضای داخلی را که هر یک دارای ماهیت خاص خود از لحاظ ادراک فضایی می باشند " ایجاد کرد .
نور و بشر :
از دوران ما قبل تاریخ همواره اجسام نورانی که تجسمی از یک شی ء زنده را در ذهن بیدار می کردند توسط بشر مورد ستایش و احترام قرار گرفته و مشتاقانه برایشان جشن می گرفتند " آنها را عبادت کرده و می پرستیدند.
این توجه بیش از اندازه به عنصر نور در اغلب فرهنگ های اولیه بشری و در جوامعی با آداب و رسوم و عقاید مذهبی متفاوت همچنان در طول زمان مشاهده می شود . برخی از جوامع نور خورشید را در تشریفات مذهبی شان به کار می برند و برخی دیگر درخشش اجسام نورانی را به عنوان عامل ایجاد فعل و انفعالاتی رمز آلود جهت دست یابی به حیطه هایی ماورای دنیای زمینی تلقی می کردند.
حتی امروزه در بسیاری از مدارس شرقی که به تدریس یوگا اشتغال دارند برای ایجاد تمرکز ذهنی از اجسام نورانی مانند لامپ " خورشید "ماه " بلور و نور آتش استفاده می کنند .
در اغلب ادیان " نور نماد عقل الهی و منشا تمامی پاکی ها و نیکی هاست و خارج شدن انسان از تاریکی جهل و تابیده شدن نور معرفت در وجودش همواره یک هدف نهایی می باشد . در اثر تابیده شدن نور الهی به درون کالبد مادی " یعنی جایگاه نفس آدمی است که انسان به رشد و تکامل معنوی می رسد در نتیجه برای نمایش این تمثیل " در معماری اغلب بناهای مذهبی " نور به عنوان عنصری بارز و مستقل از سایر عناصر و مفاهیم به کار رفته در ساختمان به کار گرفته می شود به گونه ای که شعاع های آن به طور واضح در داخل کالبد مادی و تاریک حجم قابل مشاهده است . فضاهای عمیق و تاریک کلیساهای قرون وسطی و یا مساجد اسلامی که با عنصر نور مزین شده اند به خوبی قادر به انتقال یک حس روحانی و معنوی می باشند . انسان در چنین فضاهایی که با نوری ضعیف روشن می شوند با مشاهده سایه های مبهم از اشیا و احجام " در ذهن خود به کامل کردن تصاویر پرداخته و با این عمل به نوعی خلسه فرو می رود که نتیجه آن یک حس نزدیکی به منبع وجود و هستی در درونش بیدار می شود .
نور و فضاهای شهری:
نور در ساعات متفاوت روز جلوههای گوناگونی به فضاهای شهری میدهد. در گذشته عنصر نور برای ایجاد تنوع در فضاهای شهری کاربرد فراوان داشت. برای مثال از آنجا که رنگ سفید، نور آسمان را در خود منعکس کرده و هالهای از رنگ آن را در برمیگیرد، برخی از بناهای بزرگ شهری و یا بافت کلی یک روستا را سفید رنگ میساختند تا بدین ترتیب با توجه به رنگ آسمان که از طلوع آفتاب تا غروب، رنگهای متنوعی از جمله زرد ملایم، آبی روشن، نارنجی و ... را به خود میگیرد بافت شهر یا روستا نیز دستخوش تغییر و تحول شده و جلوههای ملایم رنگی متنوعی را در برگیرد.
روش دیگر این بود که با سرپوشیده کردن بخشهایی از کوچه و مسیرهای شهری نوعی بازی پیوسته نور و سایه در آنها بوجود میآوردند و بدین وسیله برای رهگذران به گونهای تنوع در مسیر ایجاد کرده و حس طولانی و کسلکننده بودن راه را در فرد از بین میبردند.
در برخی از بخشهای شهر نیز با ساختن رواق و ایجاد یک هارمونی تاریک و روشن توسط سایه و نور در فضای تحت پوشش آن نوعی تنوع در فضا پدید میآوردند. در بازارهای ایران نورگیرهای سقفی، مسیر حرکت را در فضای تنگو تاریک راسته بازار مشخص میکنند ضمن آنکه دالانهای مستقیم که از یک سمت به راسته بازار متصل بوده و ازسمت دیگر به فضای باز خارجی منتهی میشوند در تاریکی مسیر بازار توسط شعاعهای تابیده شده نور به درون دالان افراد را به سمت مسیر خروج از راسته بازار هدایت میکنند.
به مثالی در این زمینه توجه فرمایید:
مسجد شیخ لطف الله در قسمت شرقی میدان نقشجهان اصفهان (میدان امام) و روبهروی بنای معظم عالی قاپو واقع شده است. در سال 1011 هجری قمری به امر شاه عباس اول به جای مسجد خرابهای که وجود داشته، بنا شده است.
بیشک شهر تاریخی اصفهان به دلایل متعددی از جمله پایتخت شدن آن در دو دوره متفاوت و مهم سلجوقی و صفوی یکی از قطبهای معماری ایران است.
مسجد کانون تجلی هویت معنوی مسلمانان و یکی از مهمترین عناصر شهری و معماری و از مراکز مهم برای تبلور ذوق و سلیقه معماران مسلمان بوده است. میدان نقش جهان با همه تکرارها، طاقها و رنگها به ناگاه در ضلع شرقی، فرورفتگی در خود ایجاد میکند و رهگذر زمانی که از این مکان عبور میکند بیاختیار سری چرخانده و تأملی در این قسمت میدان خواهد کرد و مبهوت رنگ کاشیها و ارتفاع، طاقها و قوسها و فرورفتگی خواهد شد.
چون میدان در امتداد محور مقدس نبوده، معمار مجبور بوده کل بنای مسجد را چرخانده و محور آن را به سمت قبله قرار دهد. همین امر باعث شد امتداد مسجد با میدان یکی نباشد و برای رسیدن به صحن مسجد، آن را بوسیله یک دالان تاریک دور زد. در هنگام ورود به این دالان به خاطر تاریکی محیط، فرد سکوت و سکون احساس کرده، به وسیلهی نورهایی که از فخرالمدینها به داخل دالان میتابد به صحن مسجد هدایت میشود تا از روبروی قبله وارد این بنا گردد.
در همان نگاه اول هنگام ورود، فرد مبهوت کاشیکاری هفترنگ و معرق و بازی نورها میشود، نورهایی که بسیار ماهرانه در بنا تعبیه گردیدهاند، فخرالمدینها (روزنههای نور) که در زیر گنبد و بالای دیوارها قرار دارد احساس سبکی گنبد و معلق بودن آن میان زمین و آسمان را به انسان تلقین میکنند. این همان شفافسازی و از جرم به فضا و از ماده به روح رسیدن است.
اساساً معماری این نوع مساجد معماری نور، معماری شفافیت و معماری روحانی است و کمتر کسی است که از این مسجد دیدن کرده، ولی تحت تاثیر فضای داخل آن قرار نگرفته باشد. سه منبع نور در این گنبدخانه دیده میشود: یکی، نوری که از دهانهی بزرگ شمالشرقی بر دیوارههای جنوبغربی شبستان که محراب در آن قرار گرفته میتابد و سطح کاشیکاری آن را به طور زیبایی روشن میکند، دوم نوری است که از شبکه چوبی تعبیه شده در دیوار شرقی گنبدخانه وارد شده، که تقریبا وسط صحن گنبدخانه را روشن مینماید و سوم همان شبکههای زیر گنبد که محل اتصال دیوارها به گنبد هستند و فضای زیر گنبد را به همراه دیوارههای گنبدخانه روشن میکنند و نیز تصویر زیبای دم طاووسی را به زیبایی زیر گنبد پدید میآورند.
نور مصنوعی:
نور خورشید منبع انرژی زمین است. انرژی که میتواند توسط گیاهان جذب شود و موجب واکنشهای فتوسنتز آنها شود، یا بوسیله اقیانوسها جذب شود و سبب شود که آب بخار شده و باعث باران شود و نیز توسط صفحات خورشیدی و فتوسلها جذب شده و تولید برق کند.
زمانیکه نور وارد چشم میشود و بر روی پرده شبکیه میافتد، یک سری فرآیندهای عصبی و فتوشیمیایی رخ میدهند که در نتیجه آنها پدیده "دیدن" رخ میدهد. امواج رادیو، تلویزیون، میکروویو، نور ماورای بنفش، اشعه مجهول، همگی همانند نور جزء امواج الکترومغناطیس هستند اما با طول موجهای متفاوت و همانطور که گذشت، چشم انسان توانایی دریافت همگی این امواج را نداشته اما وسایل و تجهیزاتی هستند که قادر به ایجاد، دریافت و شناسایی آنها هستند.
توماس ادیسون در سال 1879 موفق به اختراع لامپ الکتریکی شد (لامپ التهابی) . او همچنان گرامافون، تصویر متحرک، ماشین تکثیر، میکروفون و بسیاری چیزهای دیگر را اختراع کرد. لامپ ادیسون از یک فلامنت (رشته) کربن در خلا استفاده میکرد. امروزه ما از سیمهای تنگستن که در یک حباب پر شده با گاز بیاثر آرگون قرار دارد استفاده میکنیم.
لامپ ادیسون کمتر از 1% انرژی برق را به نور تبدیل میکرد. امروزه لامپهای خانگی 6 تا 7% انرژی برق را به نور تبدیل میکنند و بقیه را تلف میکنند. لامپهای فلورسنت تا 50 برابر موثرتر از لامپ ادیسون عمل میکنند.
طراحی نور مصنوعی در معماری:
امروزه از دو نوع سیمای نورپردازی در معماری استفاده میشود که از هر دو به خوبی استقبال شده و همچنین از ترکیب هر دو نیز استفاده میشود. روش یا سیمای کیفیت یا زیبایی و روش یا سیمای کمیت یا مهندسی.
روش کیفیت مجبور است مطمئن سازد که محیط و فضای اطراف باصفا و خوشایند است که برای اینکار از نور و سایه، روشنایی و تاریکی و از نقش و صورت استفاده میکند.
روش کمیت مطمئن میسازد که نور مناسبی جهت انجام کار در اختیار است. انجمن مهندسی روشنایی [1][1](IES) شمال آمریکا رهنمودی را منتشر ساخت که سطح (level) نور را برای کارها و فعالیتهای مختلف براساس طبیعت آن کار، اندازه، جزئیات مورد نیاز، سن میانگین افراد قرار گرفته در آن محیط و غیره، مشخص میسازد. یک دفتر اداری معمولی نیاز به 30 تا 100 foot-candle [2][2]روشنایی دارد. سطح نور میتواند توسط واحد متریک lux نیز بیان شود. هر یک foot candle تقریباً برابر 10 lux است.
نرخ مصرف انرژی، توان نامیده میشود و با وات (watt) اندازهگیری میشود. یک لامپ 200 watt مصرف انرژی معادل دو برابر یک لامپ 100 watt خواهد داشت. اداره برق مقدار مصرف برق مشتریان را توسط واحد کیلو وات ساعت (kwh) محاسبه میکند. یک لامپ 200 watt که به مدت 5 ساعت روشن بماند دارای 1000 وات ساعت
یا 1 کیلو وات ساعت مصرف برق است.
دانشجویان معماری آبادان
حواس پنجگانه
براساس تقسیم بندی ادواردتی هال در کتاب بعد پنهان :
حواس انسان در دوگروه قرار می گیرد که به طور اجمال می توان بصورت زیر آنرا طبقه بندی نمود .
1- گیرنده های فاصله :که در ارتباط با درک اشیاء دور می باشند .چمشها ،گوشها ،بینی.
2- گیرندهای بلا فاصله: که در ارتباط درک جهانهای نزدیک- جهان لامسه به کار می رود ، تا ثیراتی که ما از طریق پوست ، غشای خارجی اعضا و ماهیچه ها دریافت می کنیم.
مشخصه بارز روند تکاملی انسان ،توسعه ونمو ((گیرنده های فاصله )) یعنی بینایی وشنوایی بوده است بدین ترتیب بشر توانایی آنرا یافته تادرهنرهایی که این دو حس را بکار می گیرند به قدری ترقی بکند که باعث تحریم واقعی سایر فنون وهنرها شود .
دیداری وشنیداری
درروند زندگی روزمره ،مساحتی که یک گوش غیر مسلح می تواند بطور موثر تحت پوشش خود قرار دهد کاملاً محدود می باشد .گوش تا فاصله بیست پائی کارآیی بسیار زیادی دارد . در حدود یکصد پائی تنها امکان ارتباط صوتی یک طرفه ،آن هم با قدرت صوتی نسبتاً آرامتری در مقایسه با فاصله محاوره ای ، وجود دارد ،درعین حال که محاوره اوطرف هم به طور بسیارقابل توجه ای تغییرپیدا می کند .فرا تراز فاصله مذکوره علایم شنیداری که انسان از آنها تأثیر می پذیرد به سرعت کاهش می یابد .از طرف دیگر چشم غیر مسلح قادر است مقادیر مشابهی از اطلاعات را ازشعاع یکصد یاردی جمع آوری بکند وحتی یک فاصله یک مایلی هم برای ایجاد عکس العمل در انسان کارایی کافی دارد .
محرک هایی که باعث تحریک گوش وچشم می شود همان طور که از لحاظ کیفیت تفاوت دارند از لحاظ سرعت اثر نیز متفاوتند . نه تنها تفاوت عمده ای در میزان ونوع اطلاعاتی که این دوسیستم گیرنده حسی توان تبدیل آنهارا دارند،وجود دارد ،بلکه تفاوتهائی نیز ازلحاظ مقدار فضایی که می تواند بطور موثر توسط دو سیستم حس شود، مشاهده گردد . بنابراین فضای بصری ویژگیهای کاملاً متفاوتی نسبت به فضای شنیداری دارد .از طریق چشمها اطلاعات بسیار بیشتری به سیستم عصبی فرستاده می شود ومیزان آن نسبت به اطلاعاتی که از طریق شنوایی ولامسه دریافت می شود بسیار بالاتر است .اطلاعات تصویری نسبت به اطلاعات شنیداری ابهام کمتری ایجاد کرده است ووضوح بیشتری دارند .بینایی در جریان تکامل آخرین حسی است که تکامل یافته وبمراتب پیچیده ترین حس می باشد .
لامسه
دریافتهای فضایی مربوط به حواس بینایی ولامسه چنان باهم گره خورده اند که نمی توان آن دورا از هم سوا کرد .در تفسیر درک فضا هنرمندی به نام براک (Braque )تمایز بین فضای بینایی ولامسه را چنین بیان می کنند : فضای ((لامسه )) ناظررااز اشیاء جدا می کند در حالی که فضای (( بینایی )) اشیاء را از یکدیگر جدا می کند .با تأکید وتفاوت بین این دو نوع فضا وارتباط آنها با دریافت فضائی اظهار می کند که از دیدگاه ((علمی )) پرسپکتیو چیزی وگول زدن چشم نیست – یک تدبیر بد – به هنرمند این امکان را نمی دهد تا تجربه کامل از فضا را انتقال دهد .
جمیز گیبسون (James gibson ) روانشناس هم ،بینایی را با لامسه مرتبط می داند .او اظهار می دارد که اگر مااین دو رابه عنوان کانالهای ارتباطی در نظر بگیریم در این حالت اشیاء با استفاده از هردو حس ،بصورت جدی مقطع برداری می شود وجریان تأثیرات حسی تقویت می شود .گیبسون بین لامسه فعال (لمس کردن ) تمایز قایل می شوند .او بیان می کند که لامسه فعال افراد را قادر می سازد تا اشیاء انتزاعی و مطلق که قبلاً از نظر گذشته بودند با 95 درصد دقت دو مرتبه به خاطر آورده شوند . در مورد لامسه غیر فعال این امکان تنها با 45 درصد دقت می رسد مایکل با لینت(michael balint ) نویسنده نشریه بین المللی روانکاری در جهان ادراکی متفاوت را که یکی مر تبط با بینائی که فضا در آن مساعد بوده اما پر از موجودات غیر قابل پیشگوئی و خطر ناکی مانند ((انسان)) است ، می داند.
بافت حتی موقعی که به صورت معرفی می شود ، بطور عمده بوسیله حس لامسه ارزیابی واحساس می گردد. خاطره های حاصله از حس لامسه است که ما را قادر به درک وارزیابی بافت می کند . تا کنون ، تنها تعداد بسیار قلیلی از طراحان نسبت به اهمیت بافت ، توجه بیشتری را نشان داده اند ، واز استفاده از آن در معماری عمدتاً بر حسب تصادف و بدون قاعده می باشد .
ارتباط انسان با محیط اطراف او تابعی است از مجموعه سیستم خواص چند گانه اش . احساس بشر از فضا ارتباط نزدیکی با دریافت و درک او از حواس خویش دارد ، که آن هم در عکس العمل بسیار نزدیک با محیط اطراف او می باشد بشر می تواند به عنوان موجودی در نظر گرفته شود که دارای جنبهای بصری ، حرکتی، دمائی و ملموسی از نفس خویش باشد که ممکن است توسط محیط اطرافش مهار شده ویا تقویت گردد.
” بنابراین موضوع زیبائی شناسی لذتی است که از برداشت دیداری ، شنیداری ، بویائی ، لامسه ای محیط حاصل می شود.” (لنگ، 1383).
احساس درونی از فرم: در این نوع ادراک فرم ساختمایه های ذهنی بسیار مو ثرند هر فرد ادراکاتش بسته به محیطی که در آن رشد کرده و غالب های ذهنی اش بسته شده با افراد دیگر متفاوت است.برای نمونه احساسی که یک ژاپنی از اتاق چائ دارد بسیار با ادراک ما از محیط متفاوت است. سا ختمانه های ذهنی وی درکی وسیع تر از آن محیط ایجاد می کند که در ورای فرم مادی محیط قابل بحث است ولی یک غربی از فضای اتاق چائی جز ابعاد و فرم ظاهری چیز دیگری را احساس نمی کند نمونه قوی تر این مساله در مقایسه ادراک یک ایرانی از مسجد شیخ لطف الله و یک خارجی وجود دارد ما وقتی به فضائی مسجد نزدیک می شوید علاوه بر جنبه ظاهری فرمها که بر احساس ما تاثیر می گذارند ، نوعی حس تقدس نیز بر برداشت ما از آنها تأثیر می گذارند. این حس تقدس در ساختمایه های ذهنی ما از کودکی شکل گرفته است ، ولی احساس یک غربی از همان فرم نمی تواند این حس تقدس را اگر نگوییم کاملاً ولی با همین شدت برایش بوجود آورد.
فرم
” در زیباشناختی فرم یا صورت تظاهر حسی وواضح یک شئ است واین بیانی است که خود را در معرض قضاوت قرار می دهد .فرم یاصورت در طبیعت مستند هستند یعنی متأثر از محتوای خود هستند. پس از صورت از پیش داده شده است ونمی توان به میل خود آن را تغییر داد.” (گروتر ،1383 )
آدورنو می گوید : ” صورت چنانچه از خود لفظ پیدا ست فرم یک ((چیز )) است وخود آن (( چیز)) اجازه ندارد به تکراربی مورد خود منجر شود .”
” شکل دادن یعنی پردازش اشکال واین بدان معنی است که فرم به گونه ای انتخاب شود که با محتوا وایده طرح تطابق داشته باشد . براین اساس شکل پردازی صوری با توجه به فرم ، وابسته به عوامل گوناگون است. به عنوان مثال فرم یک گشودگی در یک دیوار بایستی تابع جنس وساخت دیوار نیز باشد :گشودگی در یک دیوار آجری احتیاج به قوس دارد .در حالی که در دیواری از فولاد وشیشه گشودگی زاویه دارد مناسب تر به نظر می رسد .فرم یا صورت متأثر از محتوا است .” ( گروتر ،1383 )
به قول آدورنو : ” میزان موفقیت زیباشناختی تابعی است از میزان موفقیت فرم در انتقال محتوا .”
” فضا به وسیله عناصری که آن را محدود کرده اند مشخص یا اصطلاحاً تعریف می شود. این عناصر وارتباطشان با یکدیگر هستند که شخصیت یک فضا را می سازند وبه فضا فرم می دهند. اگر بخواهیم نظم در دنیای بی نهایت وسیع فرم ها بوجودآوریم به ناچار اولین قدم تقسیم فرم ها به دو دسته فرم های باقاعده وفرم های بی قاعده است .
فرم های باقاعده تابع قوانین هندسی هستند .پیام این فرم ها دارای حشوزیاد است .چراکه قابلیت پیش بینی در آنها زیاد است .ذهن می تواند با اطلاعات بسیار کمی این فرم ها راتکمیل وبازسازی کند .
فرم های باقاعده دارای استخوان بندی یاساختار هستند ،قواعد فرم ها رابطه بین تک تک اجزاء هر فرم را مشخص کرده اند .ادرات شکل یا جستجوی ساختار- که می تواند مثلاً یک محور تقارن یا طول های متشابه اضلاع یا زوایا یا کانون ها وغیره باشد – آغاز می شود .ساختار به ندرت برخطوط تشکیل دهنده شکل منطبق است واغلب بالا فاصله قابل تشخیص نیست چراکه اغلب فاقد نقاط وخطوط است .معهذا در فرایند ادراک شکل ساختار می تواند از تمامی خطوط تشکیل دهنده شکل مهمتر باشد
فرم های بی قاعده فاقد ساختار است .این فرم قابل پیش بینی نیست وبه این دلیل بدیع است .اما به دلیل اینکه هر پیام بدیعی نیز بایستی در ارتباط با پیام های قبلی باشد واگر اینطور نباشد برای ما قابل درک نیست، ما فرم های بی قاعده را بر اساس قانون تجربه در ارتباط با فرم های نظیرش که برای ما شناخته شده هستند می بینیم یا به عبارت دیگر تصویری را در ذهن ما تداعی می کنند .فرم های بی قاعده بیننده را وادار به خیال پردازی می کند هرچه فرم عرضه شده به بیننده غیر عادی تر باشد ،بیننده بیش تر در دنیای خاطراتش به دنبال چیزی می گردد که با این فرم غیر عادی قابل قیاس باشد .
فرم های با قاعده به ما مجال ساده کردن می دهند ولی فرم های آزاد قابل ساده کردن نیستند بلکه محتاج تداعی هستند .فرم های باقاعده دارای اطلاعات معنایی بیشتری بوده ولی فرم های بی قاعده دارای اطلاعات زیبا شناختی بیشتر. ” (گروتر، 1383 )
فرم مفهومی است ذهنی وبرای اینکه بتواند وجود داشته باشد احتیاج به چیزی است که بتواند ان فرم را نشان دهد .وقتی صحبت از انواع فرم می کنیم بایستی از خود بپرسیم فرم چگونه قابل شناسایی است . فضا چیزی سه بعدی وطبیعتاًٌ شکل آن نیز سه بعدی است . عناصر تعیین کننده فضا لااقل از نظر احساسی معمولاً سطوح 2بعدی هستند که به نوبه خود عناصرتعیین کننده آنها خطوط هستند .
خط
” در معماری ، خطوط به عنوان حدود سطوح مطرح می شوند . این خطوط محدود کننده گاه کمتر وگاه بیشتر از (( گویا)) یی برخوردار هستند .در معماری یونان خط به روشنی قابل دیدن است .در سبک باروک خط چنین اهمیتی ندارد .حتی گاهی اوقات نمی توان متوجه آن شد .
هرسبک معماری از نظر فرم فضائی گویای یک محتوای ذهنی است .در طرح معماری بر حسب نوع آن چه که ساختمان بایستی بیان کننده آن باشد کمتر یا بیشتر از خطوط افقی و عمودی استفاده شده است.” (گروتر،1383 )
پیت موندریان ارتباط بین خط راست و خط منحنی را چنین بیان می کند: ” خط راست به معنی نمونه متکامل خط منحنی است اگر چه که دوم تطابق بیشتری با طبیعت دارد .”
” در بین خطوط منحنی می توان دو نوع انحناء را از یکد یگر تشخیص داد : خط منحنی با قاعده یا هندسی مثل سهمی یا قسمتی از یک دایره و منحنی بی قاعده .
خط و سطح مکمل یکدیگرند،تأکید بریکی از اهمیت دیگری می کاهد وبه عکس . پاول کله (klee ) صحبت از خط فعال می کند که سطح را غیر فعال می سازد ونیز خط غیر فعال که سطح را فعال می کند .
سطح صاف
خط خمیده ای که دوسر آن به هم برسند محیط یک شکل را تشکیل می دهند .براساس نظریه شکل وزمینه چنین خطی را،یک شکل می بینیم واقع برروی یک زمینه .
سطح در معماری نقشی کاملاً بارز به عهده دارد .سطح به صورت دیوار ونما اغلب عنصر محدود کننده فضا است .معماری از هر نوع که باشد نیازمند سطوح است وهم نیازمند خطوطی که این سطوح را محدودکنند. در هم رفتن خطوط وپنهان کردن مرزها باعث بوجود آمدن نوعی ابهام است واز طریق این تظاهر به تغیرات، تنش وتحرک ایجاد می شود.” (گروتر،1383 )
” سطوح افقی وعمودی وقتی باهم استفاده می شوند سطحی حمایت کننده ونیرویی جاذبه ای رابه نمایش می گذارند.” (لنگ ،1383 )
سطح خمیده
“یک سطح می تواند برروی یک صفحه خمیده قرار بگیرد. برحسب نوع وجهت خمیدگی انواع مختلفی از سطوح مقعر یا محدب ویا گنبدی شکل وغیره بوجود می آیند .خمیدگی در سطح ایجاد تحرک می کند.
وگذشته از آن سطح خمیده در ارتباط نزدیکتری با فضای محاط برخود قرار می گیرد .
برحسب اینکه سطح خمیده برجسته یا گود باشد خود را در مقابل فضای محاط برخودش قرار می دهد ویا اینکه آن را در برمی گیرد یا به عبارت دیگر (( پس زننده )) بودن یا (( دعوت کننده)) بودن را القاءمی کند. درحالت اول سطح خمیده نقش قالب رادارد ودر حالت دوم نقش فضا را .درمقایسه سطح مقعر ومحدب بایستی گفت که سطح محدب نقش غالب رادارد یعنی اگر اجباری در انتخاب سطوح برای بیننده باشد بیننده سطح محدب را انتخاب می کند. فرم مقعر جایگزین شکل می شود وفرم محدب زمینه را تشکیل می دهد.
دایره :فرم دایره از همه طرف ارزشی همگن دارد این بدان معنی است که دایره جهت نمی شناسد . کارل گوستاویونگ به این نتیجه رسیده است که دایره ومربع فرم های اولیه ای هستند که به عنوان مظاهر کمال وسادگی در رویاها دیده می شوند . دایره نه آغاز دارد ونه پایان .حرکتی است بی پایان که همواره به نقطه ی آغازش برمی گردد. دایره تصویری است از خورشید وماه وبه این دلیل همواره دارای ارزشی نمادین بوده است . در معماری یونان باستان فرم دایره نسبتاً نادراست، از فرم دایره بیش از هر چیز در ساختن تئاتراستفاده شده است .در معماری روم باستان دایره فرم غالب است ، که البته در پلان کمتر ودر سطوح عمودی وبصورت قوس خیلی بیشتر است.
بیضی: بیضی دارای دو جهت است که یکی از آن دو غالب است .در شکل بیضی تحرکی است که در دایره نیست .
کره: حد نهایت تقارن ، کاملترین نوع نظم وبیشترین تنوع ، همگی در یک کره جمع اند. دارای
ساده ترین فرم است وخطوط بیرونی آن دلپذیر می باشد ومستعد ترین است برای بازی با نور .
فرم ناب واصیل کره برای نمایاندن هر نوع شکوه وجلال مناسب است .خواص اصلی کره بسته بودن ، جهت نداشتن وآرامش است .
مربع: مثل دایره همیشه دارای ارزش نمادین بوده عدد چهار گویای چهار جهت آسمان است .دارای دوجهت است که هیچ جهتی غلبه ای برجهات دیگر نداشته .
مستطیل: دوجهت اصلی با یکدیگر هم ارزش نیست .
برای ادراک بصری یک مستطیل بهترین حالت مستطیلی است که طول آن 63/1 برابر عرض آن باشد .یعنی میزانی که در (( برش طلایی )) تعیین شده است .وقتی که میزان کمتر از این باشد مستطیل یک مربع نامتناسب به نظر می آید واگر بیش از این باشد طول فوق العاده آن برای ما چشمگیر است واگر طول آن بیش از دوبرابر عرض آن باشد چشم ما آنرا دیگر مستطیل نمی شناسد .
مستطیل مورد استفاده ترین فرم در معماری است وفرم های مدور، مربع وبی قاعده در مقابل آن استثنا بنظر می رسد .
مثلث : ادراک بصری مثلث بستگی زیادی به استخوان بندی ساختار آن دارد در بین تمام فرم های باقاعده مثلث بی قاعده ترین است .
هرم: به عنوان یک شکل حجیم از نظر ادراک بصری ما یکی از فرم های اصلی است .هرم از نظر احساسی دارای یک نوع دوگانگی خاص است :از طرفی ما سنگین تر شدن توده فزاینده هرم را – هر چه از بالا به پایین می آییم – احساس می کنیم ازطرف دیگر هر سطح هرم به طور چشمگیرهرچه بالاتر برویم جمع تر وجالب تر می شود .این دونیروی متقابل ایجاد تنش شدیدی می کنند که هرم را به یکی ازپر تحرک ترین فرم هامبدل می سازد .
شش ضلعی: به عنوان عنصر فرم پردازی درپلان استفاده می شود. امکان کنار هم چیدن وایجاد یک بافت قابل توسعه برای شش ضلعی بیشتراز دایره است . در موقع نظاره یک ساختمان مکعب شکل از مقابل احساس عمق از بین می رود به این معنی که ما فقط جبهه ساختمانی را که یک سطح است می بینیم .در مورد یک جسم استوانه شکل ما عمق رااحساس می کنیم.اما از آنجا که دایره فاقد جهت است ،درواقع اصلاً جبهه ای وجود ندارد.اما وقتی که ساختمان شش یا هشت ضلعی باشد از طرفی عمق ساختمان قابل درک است واز طرف دیگر ساختمان مشخص ومرئی باقی می ماند.
انتخاب فرم
وظیفه معمار این است که به مدل ذهنی ایی که براساس عملکرد بوجود آمده فرم بدهد .فرآیند طراح همواره شامل فرم یابی نیزهست .این فرم یابی تحت تأثیر عوامل مختلفی است .فیزیک ساختمان ،نوع استفاده ، آب وهوا ،محیط ، سازه وسبک و…
معماری را می توان در مفهوم وسیع آن حتی تا حد انجام وظیفه پایین آورد واین می تواند تا جایی برسد که در واقع معماری را جامع شناسان و روانشناسان انجام بدهند .
برای بیان هر محتوا معنوی نیز بایستی فرم بصری متناسب وقابل ادراکی پیدا کرد وچنین است که نیاز به زبان فرم ها احساس می شود .” (گروتر،1383 )
احساس فرم
انسان با مشاهده یک چیز در وهله اول ،بدون آنکه از آن شناختی داشته باشد،ذهنیتی خاص در ذهنش ایجاد می شود، او این ذهنیت را با تجربیات قبلی خود آمیخته تا به احساسی خاص نسبت به آن چیز برسد، به عبارت دیگر همیشه ما اول از عینیت به ذهنیت واز ذهنیت به احساس می رسیم .
مثل وقتی که وارد شهر جدیدی می شویم چون قبلاً آنجا را ندیده ایم ، فقط باچشم نگاه می کنیم بدون آنکه هیچ ذهنیتی از آن داشته باشیم. ولی همیشه یک تجربیاتی از جاهایی که قبلاً دیده ایم راداریم ،پس این تجربیات در ذهنیت ما تأثیر می گذارد. تمام این عوامل در کل مارا به احساسی خاص نسبت به آن شهر می رسانند.
این موضوع در مورد فرم ها هم صدق می کند ،ما وقتی که شکلی را می بینیم فکری خاص در ذهن ما نقش می بندد این شکل رادرذهن تجزیه می کنیم وآنرا با شکلهای پایه موجود می سنجیم این ادراک یک ذهنیتی در ذهن ایجاد می کند ،بطور کلی همیشه باید یک ذهنیتی ایجاد شود تا فهم ازفرم شکل گیرد، که این ذهنیت یک احساس از آن شکل به ما می دهد .
” ادراکی که ما از هرچیز داریم تنها نتیجه دریافت وتجزیه وتحلیل اورگانهای حسی نیست سه عامل مهم دیگر نیز در این فرآیند نقش اساسی دارند:
الف- وضع روحی انسان در آن لحظه وحال وهوای محیط در زمان ادراک.
ب- خلق وخوی شخصی که چیزی است نقش گرفته وساخته شده از تمامی تجربیات وقایع گذشته شخص بیننده .
ج- عوامل موروثی وزمینه اجتماعی – روانی یعنی عواملی که نه از طریق یاد گرفتن بوجود آمده اند ونه از راه تجربه.” (لنگ ،1383 )
هر شئ براساس ارزش زیباشناختی که دارد در ذهن اثری خاص می گذارد این تداعی در ذهن به عوامل گوناگونی مانند شخص ناظر وضعیت شئ وعملکرد آن بستگی دارد .
سانتایانا سه گونه ارزشهای بیانی یا تداعی کننده را تحت عنوان زیبا شناختی ، عملی ،منفی نام برده است .
ارزش زیباشناختی : دریافت تداعی زیبایی شئ یا اثر توسط مشاهده گراست .
ارزش عملی : بیان سودمندی یک شئ یا اثر است این ارزش از بیان کارکرد شئ حاصل می شود .
ارزش منفی :از شوکه شدن ،وضعیت غیر منتظره ،ترسیدن یا تجربیات نا خوش آیند دیگر بوجود می آید.
لذت بخش بودن هر فرم بر اساس ارزشی که دارد و پیامی که منتقل می کند. این لذت در هر شرایطی می تواند به صورتهای گو نا گون ادراک شود.
مولس ساختمان و منظر را ترکیبی از اجزایی می داند که هر کدام پیامی را منتقل می کنند .لذت بخش بودن پیام وابسته به ساختار آن است .
مولس معتقد است که هر چه پیام منظم تر باشد مفهوم تر و لذت بخش تر است و هر چه کثرت معانی بیشتر باشد محیط لذت بخش تر است و احساس نظم به وجود آمده نیز باقی می ماند .
برلین معتقد است که میزان انگیختگی یک فرد با ادراک او از جالب بودن محیط همبستگی دارد ، سطح انگیختگی وابسته به ساختار محیط ، شخصیت انگیزش و نیازهای فردی است.
” در کل لذت وقتی بوجود می آید که شرایط نا سازگار رفع شده باشد یاسطح مطلوبی از انگیختگی بدست آمده باشد .سطح مطلوب انگیختگی وقتی بوجود می آید که از هنجارها یاسطوح انطباق پذیری مطلوب عدول شده باشد .
بنابراین مردم لذت را از محیطی کسب می کنند که ساختار آن الگوهای جاری رفتار وآسایش فزیولوژیک مورد نیاز آن را به خوبی تأمین کند. برای دست یافتن به این مقصود ساختار محیط باید با نیازهای اندام واره ای ، شخصیتی ،اجتماعی وفرهنگی مردم در محیط جغرافیایی خاص منطبق شود با فرض اینکه محیطی الگوهای جاری رفتار را به خوبی تأمین کند،آن محیط در صورتی از نظر زیباشناختی لذت بخش است که تجربیات حسی لذت بخش را فراهم آورد وساختار ادراکی دلپذیری داشته باشد ونمادهای لذت بخشی را تداعی کند .معنای این نتیجه گیری این است که انرژی های محرک از قبیل شدت نور ،رنگ ،صدا ، بوولمس برای استفاده کننده ومشاهده کننده فضای معماری لذت بخش هستند .به همین ترتیب ویژگیهای فرمی که از طریق ساختار سطوح ،بافت ها ،روشنایی ورنگ به محیط شکل می دهند وتداعی هایی که الگوها ایجاد می کنند لذت بخش ودلپذیرند.” (لنگ ،1383 )
لذت بصورت های مختلف ادراک می شود ما می توانیم از دیدن فرمی پیچیده احساس لذت کنیم ویا با دیدن فرمی متعادل .در کل انسان بعضی ازاین سازماندهی ها را می پسندد. تحقیقات روانشناسی و اکو لوژکی اخیر نشان می دهد که حیوانات وانسان (شامل کودکان ) در میدان بصری خود شکلهای پیچیده را ترجیح می دهند .
” یک نظام پیچیده از طریق ایجاد تنش احساس ما را بیشتر مورد خطاب قرار می دهد تاشعورما ” ( گروتر،1383 )
جان لنگ در کتاب آفرینش نظریه های معماری می گوید که برای رسیدن به پیچیدگی دوراه حل وجود دارد :یکی از طریق ابهام (به مفهوم چند معنایی نه مشخص نبودن معانی ) ودیگر بااستفاده از محیطهای متنوع وغنی که از یک منظر به طور کامل دیده نشوند ،به طوری که در عین آشکار کردن خود ویژگیهایی رمزی داشته باشد .
شکل های پیچیده تر به تعمق ودقت بیشتری نیاز دارند .در پیچیدگی های زیاد ونظم کم ،بویژه وقتی محیط با روشنایی خیلی زیاد یاخیلی کم مبهم شده باشد ،شفافیت کم می شود ومحیط ناخوش آیندبه نظرمی رسد. راپاپورت معتقد است که فرم های غنی ،روشن وپیچیده عموماً باری مردم دوست داشتنی هستند .عدم تعادل تأثیرات متناقض برگیرنده می گذارد که نتیجه آن چیزی جزء احساس عدم اطمینان نخواهد بود .
تعادل در سیستم ادراکی ما زمانی وجود دارد که کلیه نیروهای واقع در میدان دید ما به طورمتقابل یکدیگر را خنثی نمایند .به گفته یورگ گروتر درکتاب زیبا شناختی در معماری هنگام تماشای یک ترکیب مناسب این احساس در ما بوجود می آید (( همه جزءدقیقاً سرجای خودش است )) وهرنوع تغیر درآن تعبیر به بی نظمی می شود.از طرف دیگرهر شکلی جدااز وزن فیزیکی احتمالی آن دارای یک وزن ادراکی می باشد. اندازه ،فرم ،رنگ ،تیرگی وروشنی همه در وزن ادراکی ما موثرند. مثلاً یک شئ به رنگ روشن ممکن است هم وزن شئ کوچکتر به نظر بیاید که رنگ تیره تری دارد .
” هر ادراکی نتیجه تبادل تنش های جهت یافته است. از یک سو انسان سعی می کند با هر ادراکی نظمی بیابد وساختاری راتشخیص بدهد یا به عبارت دیگر از میزان تنش های موجود بکاهد از سوی دیگر این درذات همه موجودات زنده است که می خواهند تنش راتجربه کنند ” (گروتر ،1383 )
” ادراکی که همراه با تنش زیاد باشد مقدار اطلاعات زیباشناختیش بیش از اطلاعات معنایی است واین تأکیدی است براین اصل بسیار ساده که هنر باید ایجاد تنش کند .” (گروتر،1383 )
به غیر ازادراکی که انسان بصورت کلی از فرم های محیط دریافت می کند اجزاءتشکیل دهنده فرم ها نیزبه نوعی احساس خاصی را به انسان القاء می کند بطور مثال ” خط راست به عکس خط منحنی اثری مشخص وانعطاف ناپذیر در ذهن می گذارد وخط مستقیم حتی نیاز ندارد که در تمام طولش مرئی می باشد .
اغلب نقاط مهم در ذهن وتصور ما با خطوطی به هم متصل می شوند .خط مستقیم مایل در مغایرت با خط مستقیم افقی وقائم دارای نوعی تحرک است ،این خط از دست چپ وپایین به دست راست وبالا یا از دست چپ بالا به دست راست پایین می رود .خط مایلی که از چپ پایین شروع می شود وبه راست بالا می رود ارتقاء وبه عکس آن خطی که از چپ بالا شروع می شود وبه راست پایین می رسد تنزل را به ذهن القاء می کند. در مقایرت با خط راست، خط منحنی همیشه نشان دهنده نوعی تحرک است .” (گروتر،1383 )
” در هر نوع ادراک بصری خطوط افقی وعمودی برخطوط مایل رجحان دارند ، چون اثر تحریکی آنها کمتر است .تعداد عضلاتی که حرکت نگاه مارا درجهت بالا وپایین ممکن می سازند دو برابر عضلاتی است که در موقع حرکت نگاه در جهت چپ وراست بکار گرفته می شوند.
درک فرم های خوابیده برای ما سهل تر (وبه همین نسبت نیز دارای بداعت کمتری است )تا فرم ایستاده این اختلاف باعث می شود که فاصله احساس نیز در این دوجهت با هم اختلاف پیدا کند. مثلاً یک فاصله ثابت در جهت قائم به نظر ما بیشتر می رسد تادر جهت افق ” ( گروتر ،1383 )
در مورد سطوح نیز این صدق می کند .” در سطح افقی – دست کم در یک نگاه – تمام جهات افقی هم ارزشند ودعوت به حرکت آزاد وارتباطات انسانی می کند .در حالی که در جهت قائم مفاهیمی مانند سلسله مراتب یا رقابت را تداعی می کند. جسمی که گسترش افقی داشته باشد برروی زمین آرمیده است در دید ما گسترش عمودی شاخص از گسترش افقی است. یک مربع را وقتی ماواقعاً بصورت مربع احساس می کنیم که پهنایش کمی بیشتر از ارتفاعش باشد .
از نظر احساسی جسمی که در طرف چپ میدان دید قرار داشته باشد سبکتر وکوچکتر از همان جسم به نظر می رسد که در سمت راست باشد . در کل فرم های با قاعده وساده سنگین تر از فرمهای پیچیده به نظر می رسند. وقتی که یک شکل در داخل یک ترکیب با ساختار مجموعه قابل تطبیق باشد وشکل بصورت منفرد وجدا افتاده نباشد بلکه به کلیت ترکیب وابسته باشد سنگین تر است. فرم های ساده وبخصوص متقارن متعادل تر از دیگران هستند.
بدون توجه به جنس ،بعضی از فرم ها راکه مداوم وقوس دار باشند ،نرم وبقیه راکه گوشه دارو شکسته است را سخت احساس می کنیم .
اگر در یک فرم از سطوح محدب ومقعر همزمان استفاده شود ،به طوری که این سطوح در یکدیگر تداخل پیدا کنند این مجموعه ایجاد تنش می کند .” (گروتر ،1383)
ما از طریق احساس شهودی که از فرم بدست آورده ایم می توانیم فضایی را که فرم در آن قرار دارد را درک کنیم .در کل به عقیده جیوردانو برونو(giordano bruno ) ” فضا از طریق آنچه در آن قرار دارد درک می شود وبه فضای پیرامون یا فضای مابین تبدیل می گردد .”
می توانیم با قرار دادن ساختارهای بخصوص در فضا احساس های متفاوتی را ازآن فضا درک کنیم بطور مثال ” تنش در فضایی بوجود می آید که ما با نبود پایداری ، ترکیب نامتعادل ،استفاده از کنتراست شدید عناصر ناآشنا در محیط ناشناخته ، رنگهای شدید ناسازگار ونارحت کننده ،فرم ها وخطوط با زاویه تند ، نور شدید آزار دهنده مواجه شویم ودر مقابل تنش ، آرامش باقرار دادن عناصر آشنا ودوست داشتنی درمحیطی آشنا بدست می آیند . نظم مورد انتظار ، سادگی ،استفاده از مقیاس کوچک فرم ها ، خطوط و فضاهای مواج ونرم ،کنتراست کم ،نور ملایم (غیر مستقیم ) ، رنگهای هم خانواده ( سفید ،آبی ،سبز) به حرکت آرام بوجود می آید .” (لنگ ،1383 )
وابستگی های ادراک فرم
ادراک یک فرم همیشه بستگی به یک سری عوامل دارد که این عوامل خواه ناخواه درنوع نگرش ما نسبت به فرم تأثیر می گذارند .در اینجا به ذکر چند مورد از این وابستگی ها در ادراک می پردازیم .
تفاوتهای فرهنگی در نگرش به محیط
” در مورد استفاده از محیط ودرک وچگونگی دیدن محیط اطراف باید به تفاوتهای فردی وگروهی توجه داشت .این گروهها ی متفاوت تجربیات زیبا شناختی متفاوتی دارند .انسان مخلوقی تطبیق پذیر است ،اما ادراک وی از محیط تحت تأثیر چیزهایی است که با آن انس گرفته است .” (لنگ ،1383 )
چگونگی ادراک محیط برابر است با تصور مردم از محیط .
” بیشتر تحقیقات روانشناختی اخیر بر جنبه های فرمی یاساختاری اشیاء واثار هنری به عنوان متغیر مستقل وادراکات ذهنی مردم از آنها به عنوان متغیر وابسته متمرکز بوده اند .ویژگیهای آثار واشیاء هنری با چگونگی پاسخ مخاطبین همبستگی دارند این پاسخ ها نیز با خصوصیات شخصی ، پایگاه اجتماعی – اقتصادی وپیشینه فرهنگی مردم مرتبط اند.” (لنگ ،1383 )
” وقتی تجارب و ارزشها متفاوت باشند این امکان وجود دارد که الگویی مشابه معانی گوناگونی پیدا کند.تحقیق کوپر نشان می دهد که مردم خانه ای را انتخاب می کنند که تاحد امکان نمایانگر خود فردی آنها باشد .فضای داخلی خانه ماهیت درونی فرد را آشکار می سازد .” (لنگ ،1383 )
” معانی نمادین که مردم در محیط های طبیعی وساخته شده دریافت می کنند وارزشهایی که خود آگاه یا ناخود آگاه به آن معانی می دهند به موجودیت فیزیولوژکی ،اجتماعی وروانشناختی آنها بستگی دارد “(لنگ ،1383 )
” عکس العمل اشخاصی که از فرهنگ های متفاوت هستند درمقابل فرمهای معیین متفاوت است .به عبارت دیگر ،فرم های مشخص در فرهنگ های مختلف ایجاد واکنش های گوناگون می کند . ” (گروتر، 1383 )
تداعی بین فرم ها و خاطرات در ضمیر ناخود آگاه
برطبق نظریه گشتالت ، دوست داشتن الگوهای محیط در اثر هماهنگی فرآیندهای عصبی وفرمهای محیط بوجود می آید .نظریه های روان کاوی ترجیحات انسان را درزمینه ارزش تداعی بین فرم ها وخاطرات در ضمیر ناخود آگاه جمعی تبیین می کند .
” اینکه مردم چه چیزی را خوشایند می یابند به نگرش های آنها وچگونگی رشد این نگرش ها بستگی دارد .نگرش ترکیبی است از اعتقاد به یک چیز وارزشی که به آن چیز داده شده است .” (لنگ ،1383 )
تداعی آموخته های قبلی در دریافت معانی
” فرم دایره در ذهن بیننده ایجاد تداعی میکند.این به این معنی است که ما در ذهن خوددر صدد تطابق تجربیاتمان با شکل برمی آییم ونتیجه این است که ما در یک دایره یک حلقه یک چرخه ویا نظایر آن را می بینیم ” (گروتر ،1383 )
گوستار تئودور فخنر (gustav theodor fechner ) ” در نظریه تداعی خود به این نتیجه رسیده است که اکثر ادراکات رامی توان در ارتباط باتجربیات قبلی دانست در ارتباط با معماری او معتقد است که نوع استفاده از فضا مهمترین عامل در این تجربیات است .هر علامت جدید ابتدا در مغز با علائم موجود مقایسه سپس درجه بندی میشود . “
” هر علامتی راکه بیننده می بیند با علامتهای قبلی جای گرفته در ذهن تطابق کامل ندارد درنتیجه هرمقایسه
جستجویی است به دنبال یک استعاره جدید . ” (گروتر،1383 )
استعاره
“تصویر نباید هر چیزی را تداعی کند بلکه بایستی چیز کامل مشخصی رانشان بدهد که به این ترتیب تصویر جا یگزین محتوای دقیقاً تعریف شده قرار می گیرد . معماری هم در دوران های مختلف ودر فرهنگ های متفاوت گاهی جنبه تصویر گرایی داشته وگاهی فاقد آن بوده مثلاً ، معماری یونان باستان و معماری مدرن فقط جنبه عقلانی و عملکردی دارند اما در مقابل یک کلیسای گوتیک تنها فضایی برای تجمع افراد نبوده بلکه تصویری از بهشت نیز بوده و به این ترتیب فراسوی وظیفه اصلیش این وظیفه را نیز داشته ” (گروتر ،1383 )
نماد
” نماد علامتی است قابل تحلیل معنای یعنی علامتی است قابل درک معنوی که دارای محتوایی است که فراتر از تاثیرات آنی آن قرار دارد. نماد چیزی روانی را قابل درک و احساس می کند یا به عبارت دیگر وسیله ای است برای عینت بخشیدن صوری به یک محتوای ذهنی .” ( گروتر،1383 )
به نظر گوته وظیفه نماد نشان دادن چیزی بخصوص در داخل یک کلیت و نشان دادن یک کلیت از طریق چیزی خاص ،به عکس استعاره ( که همیشه بر آن تعبیر شخصی وجود داردو قیاسی است بین یک چیز با چیز دیگر ) نماد همواره گویتی یک معنای کاملاً مشخص است.
” این تنها اجسام کامل نیستند که می توانند جنبه نمادین داشته باشند بلکه فرم های ساده نیز می توانند چنین جنبه ای را دار باشند. دایره و مربع در چین باستان نماد آسمان وزمین بوده اند ،دایره بافرم پرتحرکش نمودار حرکت ابدی بدون آغاز وانجام است ومربع نمایانگر آرامش ونظم ” (گروتر ،1383 )
” عامل نمادین بودن یک علامت باعث ارتقاء ارزش زیباشناختی آن می شود چراکه این عامل بعد جدیدی به علامت می دهد. نمادین بودن یک علامت – حتی وقتی که این علامت از نظر زیباشناختی ارزش چندانی نداشته باشد – بیانی احساسی به علامت می دهد .” (گروتر ،1383 )
” نماد معنای معینی ندارد ،معانی موجود در یک نماد به همان اندازه گسترده ومتنوع است که احساساتی که برمی انگیزد گوناگون است .” ( درآمدی برمفهوم نماد ونشانه ،محمد علی حمید رفیعی)
درک یک فرم در کنار فرم های دیگر
ارتباط فرم ها از لحاظ ترکیب بندی وچیدمان ،خود موجب ایجاد فرمی نامرئی می شود این فرم در هر ترکیب بندی فرق کرده وبه تناسب آن تأثیری راکه بر انسان می گذارد متفاوت است .مثلاً فرم نامرئی که از کنار هم قرار دادن چند شئ هم اندازه بدست می آید با فرم نامرئی که از کنار هم قراردادن یک شئ بزرگ در کنار یک شئ کوچک بدست می آید ،فرق دارد. یا فرم نامرئی راکه از ترکیبات ساده چند فرم بدست می آید با فرم نامرئی که از یک سری فرم پیچیده بدست می آید متفاوت است .اینها همه تأثیرات مختلفی بر احساس انسان می گذارد .در بعضی مواقع این فرم نامرئی به انسان احساس یکنواختی ، خستگی ،بعضی مواقع آرامش ودر بعضی مواقع شعف وهیجان می دهد .این احساسات همه از همان فرم نامرئی یا همان خطوط ترکیب بندی بدست می آید این همان حس پنهانی است که ازدیدن یک اثر معماری که متشکل از چندین شکل وفرم در کنار یکدیگر است به بیننده دست می دهد .
درکل احساسات ما برای یک بنا نه تنها به نوع فرم استفاده شده در آن مربوط است بلکه به نور ، رنگ ،باد،سایه وذهنیتهای مانیز بستگی دارد . اینکه نوری که الآن به یک بنا تابیده شده از شرق ،غرب ،جنوب یاشمال است ویااینکه آیا این نور ها برای ما آزاردهنده ویا خوشایند است در نوع احساس ما به بنا اثر می گذارد. به طور مثال شاید بنا با فرم های خاص خودش ثابت باشد ولی با وجود نور آزار دهنده آن ،احساس ناخوشآیندی نسبت به بنا به ما دست دهد .مطمئناً با تغییر آن نور به نور دلخواه احساس ما نیز تغییر خواهد کرد .در مورد رنگ نیز همینطور می توان با رنگهای سرد آرامش را در بنا به مشاهده گر القاء کنیم یا بارنگهای گرم هیجان را ویا باکنتراست های شدید رنگ ،تنش وتوهم را ایجاد کنیم .
وتأثیرات باد هم بربنا برنوع احساس ما اثر می گذارد که آیا این باد به دلخواه ما است یا موجب اذیت ما می شود .ایجاد باد در بعضی از اقلیم ها امر بسیار مهمی است بطوری که کاملاً برقرار دادن ما در منطقه آسایش در رساندن حس خوشایندی از فضا نقش دارد .
در نتیجه ما می توانیم با درک کل فضا با توجه به هدف خود ونتیجه ای که بنا باید به آن برسد ،با شناختن فرم ها ونوع ترکیب بندی ، ازفرم های بخصوصی استفاده کنیم ولی نباید عواملی چون فرهنگ ،ذهنیت ، نور ورنگ را ازنظر دور کنیم.
کاشیکاری درون مسجد شیخ لطفالله
برخی از محققان نظیر پروفسر ویلبر معتقدند که اجرای هر طرح معماری به سه عنصر اجتماعی بستگی دارد. اول جامعه ای که به آن طرح نیازمند است؛ دوم شخص یا اشخاصی که از اجرای طرح حمایت می کنندو هزینه مالی آن را متعهد می شوند؛ سوم معمار یا استاد کارانی که طرح را اجرا می کنند. جذابیت تحقیق و مطالعه معماری ایران در این است که دریابیم چگونه این عوامل سه گانه بر یکدیگر تأثیر می گذارند و سرانجام به احداث بنایی منجر می شوند.
کاربرد بناها
مطالعه درباره معماری ایران, نشان دهنده چگونگی گسترش آن در طی پانزده قرن گذشته است. در هر دوره بناهایی با ویژگیهای گوناگون در روستاها, شهرها, جاده های کاروانی, مناطق کویری, گذرگاههای کوهستانی و شهرهای ساحلی ایجاد گردیده که کاربردهای متفاوت داشته اند.
اهمیت معماری اسلامی وقتی آشکار می شود, که بدانیم در ساخته های این دوره به کاربرد مادی و معنوی بناها ـ که از مهمترین ویژگیهای آن است ـ توجه شده است.
برای دریافتن اهمیت این ویژگیها در گسترش معماری شایسته است طبقه بندی بناهای دوره اسلامی و کاربرد آنها را مشخص کنیم.
بطور کلی بناهای دوره اسلامی را می توان به دو گروه عمده تقسیم کرد:
الف) بناهای مذهبی. شامل مساجد, آرامگاهها, مدارس, حسینیه ها, تکایا, و مصلی ها؛ ب) بناهای غیر مذهبی. شامل پلها, کاخها, کاروانسراها, حمامها, بازارها, قلعه ها و آب انبارها.
در دو گروه فوق از بناهای دوره اسلامی, مکانی برای عبادت, تجارت و سکونت وجود داشته است.
مساجد
مساجد مهمترین بناهای مذهبی هر شهر و روستا هستند که همواره نقش مهمی در زندگی مسلمانان داشته اند. اقامه نماز جمعه, مراسم مذهبی, ایراد خطبه ها و تدریس در مساجد انجام می گرفت؛ زیرا مسجد بهترین مکان برای ابلاغ فرامین حکومت به مردم بود.
کتیبه های باقیمانده بر دیوار بعضی از مساجد(مسجد جامع قزوین و مسجدجامع کاشان) حاوی وقف مکانهایی برای برای توسعه و تعمیرات مساجد از طرف واقف یا حکمران است.
اغلب مساجد در مرکز شهرها, نزدیک بازارها و محدوده دارالحکومه ساخته می شدند و اگر شهری به بیش از یک مسجد نیاز داشت, مساجد دیگری از طرف حکومت یا افراد خیر احداث می شد. اهمیت مساجد در شهرها به حدی بود که اگر شهری مسجد جامع یا آدینه نداشت, اهمیت شهری هم نداشت. در صدر اسلام مساجد نقشه های ساده ای داشتند, ولی در طول زمان با طرحهای گوناگون و تزیینات مختلف, نقشه ها پیچیده شدند.
درنقشه مساجد, از قرن چهارم هجری دگرگونیهایی به وجود آمد و بر اساس آن, مساجد متفاوت در شهرها احداث شد. مهمترین نقشه هایی که در مساجد به کار گرفته شده, شامل یک ایوانی, دو ایوانی, چهار ایوانی, و ترکیب چهار طاقو ایوان بوده که معماران دوره اسلامی آنها را از شیوه های معماری عهد اشکانی و ساسانی اقتباس کرده اند. مثلاً نقشه چهار ایوانی ـ در ساخت بسیاری از بناها ـ الهام گرفته از نقشه کاخ آشور, متعلق به زمان اشکانیان است.
معماران دوره اسلامی مسجد را به شیوه های گوناگون می آراستند. در هر دوره یکی از عناصر تزیطنی در آراستن مساجد متداول بوده است؛ برای مثال در عهد سلجوقیان آجرکاری, در عهد ایلخانیان گچبری و در عهد تیموریان و صفویان کاشیکاری رواج بیشتری داشته است و در مواردی نیز تزیینات آجرکاری, گچبری و کاشیکاری با هم به کار گرفته می شد.
مدارس
در صدر اسلام تدریس علوم مذهبی در مساجد انجام می شد. بتدریج با توسعه علوم اسلامی, فضای آموزشی از مساجد جدا گشت. در قرن پنجم هجری (همزمان با حکومت سلجوقیان) به تشویق خواجه نظام الملک, مدارس متعددی در شهرهای معروف اسلامی مانند بغداد, ری, نیشابور و جرجان ساخته شد. بعدها نقشه چهار ایوانی, که مورد توجه معماران قرار گرفت, برای فضاهای آموزشی طرحی متعارف شد. در اطراف ایوانها, حجره هایی به صورت یک یا دو طبقه یرای استفاده و اقامت شبانه روزی دانشجویان و طلاب علوم دینی ساخته شد. غیر از ساعات تدریس, از مدارس به عنوان مسجد نیز استفاده می کردند. مدارس نیز همانند مساجد با آجرکاری, گچبری و کاشیکاری تزیین می شد(مانند مدارس غیاثیه, چهار باغ و مطهری).
آرامگاهها و زیارتگاهها
به طور کلی آرامگاه به بنایی گفته می شود که یک یا چند شخصیت مذهبی یا سیاسی در آن دفن شده باشد. این نوع بناها را به دو گروه مقبره های مذهبی(زیارتی) و مقبره های غیر مذهبی می توان تقسیم کرد.
مقبره های مذهبی در بیشتر شهرها و روستاها به امامزاده معروف شده اند و در مقایسه با سایر بناهای اسلامی(بجز مساجد) از اعتبار ویژه ای برخوردارند. امامزاده ها بیش از دیگر بناها ی دوره اسلامی مورد احترام و علاقه مسلمانان بویژه شیعیان هستند. بناهای فوق در طول زمان توسعه یافته و از یک آرامگاه معمولی به مجموعه های بسیار با شکوهی تبدیل شده اند(مانند مجموعه بناهای مشهد, قم, بسطام و شیخ صفی). مقبره ها اغلب با نقشه های مدور, مربع و هشت ضلعی با شیوه های گوناگون معماری احداث شده اند(مانند مرقد اسماعیل سامانی در بخارا, گنبد قابوس در دشت گرگان, برج رادکان در خراسان, برج علاء الدین در ورامین و بنای سلطانیه در زنجان). همانند سایر بناهای اسلامی مقبره ها نیز با آجرکاری, گچبری, کاشیکاری و آینه کاری تزیین شده اند.
تنها در ایران دوره اسلامی است که ایجاد مقبره ها و زیارتگاهها از چنین سابقه طولانی و ویژگیهای معماری منحصر به فرد و تزیینات باشکوه برخوردار است. اینگونه بناها به نامهای برج, گنبد, بقیه و مزار نیز معروف شده اند(مانند برج رادکان, گنبد قابوس, بقعه شیخ صفی).
حسینیه ها, تکایا و مصلی ها
در بسیاری از شهرهای اسلامی در مواقع خاصی مانند محرم, صفر و رمضان مراسم دعا, روضه و سوگواری برگزار می شده است. این مراسم بیشتر در مکانهایی معروف به تکیه و حسینیه برقرار بوده است.
به طور کلی تکایا و حسینیه ها مکانهای محصوری بودند که در مسیر گذرگاههای اصلی شهرها قرار داشتند. از این مکانها بویژه در ایام سوگواری ـ خصوصاً محرم ـ برای مراسم تعذیه خوانی, پرده خوانی و سینه زنی استفاده می شد. در این ایام مکان را سیاهپوش کرده, آن را با طوق و نخل و علامت و کتل آذین می کردند. مصلی اغلب در خارج از شهرها قرار داشت و برای اقامه نماز عید فطر و قربان از آن استفاده می شد. اینگونه بناها دارای طرح و نقشه خاصی نبودند و با توجه به مکانهای شهری و عمومی در گذرگاهها, میدانها و راسته بازارها ساخته می شدند. همچنین این مکانها فاقد تزیینات معماری بودند(مانند امیر چخماق یزد, پهنه و ناسار سمنان و گذر حاجی محله کاشان).
پلها
پلها و آب بندها از بناهای غیر مذهبی هستند که در ادوار گذشته در مسیر جاده های کاروانی, راهها و روی رودها ایجاد شده اند. مهمترین پلها در مسیر جاده های کاروانی و جاهایی که طغیان آب رودخانه ها غیر قابل کنترل بوده, بنا شده اند. از دوران بسیار کهن, هنگامی که بشر توانست آب را مهار کند و مسیر آن را مشخص سازد و از تنه درختان برای عبور و مرور از عرض رودخانه استفاده کند, کار پل سازی آغاز شده است.
معماران ایرانی در احداث پلها علاوه بر تسهیل امر عبور و مرور, ایجاد اب بندها را در نظر داشته اند. مشاهده قدیمیترین پلها یعنی پل بردیده از دوره هخامنشیان در جلگه مرودشت, بیستون در کرمانشاه از دوره ساسانیان, بند امیر در فارس از دوره آل بویه و پل خواجوی اصفهان, مؤید این نکته است که معماران در امر پل سازی علاوه برگذر از رودخانه به ذخیره کردن آب نیز توجه داشته اند.
ایران در دوره باستان و دوره اسلامی سهم قابل توجهی در توسعه پل سازی ـ از قرن هشتم ق.م. تاکنون ـ به عهده داشته است. بقایای پلها و سدها نشان دهنده نوع معماری آن زمان است. ذوق و سلیقه معماران ایرانی در تزیین پلها نیز قابل توجه است؛ بعضی از پلها دارای تزیینات آجرکاری و کاشیکاری است(مانند پل خواجوی اصفهان).
کاخها
احداث کاخها در ایران به گذشته های بسیار دور باز می گردد. مفهوم امروزی کاخ با مفهوم این کلمه در گذشته متفاوت است. در گذشته بناهایی منفرد با نوعی معماری برتر از دیگربناها احداث می گردید که کاربردهای متعددی داشت؛ مثلاً, ممکن بود زمانی به عنوان معبد و نیایشگاه و گاه به جای قلعه دفاعی و سرانجام برای سکونت حکمرانان استفاده شود(چغازنبیل). بتدریج ماهیت این بناها تغییر یافت و کاخها یاقصرها در ایران مقر حکومت سلسله های مختلف شد؛ برای مثال در زمان هخامنشی تخت جمشید, در زمان اشکانی کاخ آشور, در زمان ساسانی تیسفون و کسری و سروستان را می توان نام برد. در دوره اسلامی اینگونه بناها بتدریج برای سکونت و امور حکومتی استفاده گردید.
از صدر اسلام کاخ یا بنای با شکوهی که در مقیاس برتر ساخته شده باشد, به جای نمانده است. شیوه معماری کاخ العمره و کاخ المشتی ـ که در زمان امویان احداث گردید و بقایای آن هنوز پابرجاست ـ از شیوه هنری عهد ساسانی اقتباس شده است.
از زمان صفوی احداث کاخها وارد مرحله تازه ای شد و در پایه تختهای سه گانه آنها (تبریز, قزوین و اصفهان) نمونه های جالب توجهی ساخته است.
کاخهای چهل ستون, هشت بهشت و عالی قاپوی اصفهان, صفی آباد بهشهر, فین کاشان و فرخ آباد ساری از مهمترین نمونه های شیوه معماری عهد صفویان هستند.
ایجاد کاخها به همین شیوه تا عهد نادرشاه (مانند کاخ خورشید کلات) و عهد قاجار (مانند کاخ صاحبقرانیه و شمس العماره) ادامه یافت.
کاخها در ایران نقشه های گوناگونی داشته است: برخی کوشک مانند بوده اند( مانند هشت بهشت صفی آباد), بعضی نقشه مربع و مستطیل داشته اند و برخی چند ضلعی بوده اند.
مهمترین مسأله در ساختن کاخها, بویژه از عهد صفوی به بعد, تزیین با کاشیکاری, گچبری, آیینه کاری و سنگ کاری است.
کاروانسراها
ساخت کاروانسرا با توجه به اوضاع اجتماعی, اقتصادی و مذهبی, از روزگاران قدیم در ایران مورد توجه خاص بوده است. به طور کلی کاروانسراها به دو گروه برون شهری و درون شهری تقسیم می شوند.
توسعه راههای تجارتی و زیارتی باعث شده که در بین جاده های کاروانی در سراسر کشور کاروانسراهایی برای توقف و استراحت کاروانیان بنا شود. موقعیت جغرافیایی, سیاسی و اقتصادی در ایران از علل ازدیاد و گسترش این بناها بوده است. در ایران به فاصله هر چهار فرسنگ(۲۶ کیلومتر) کاروانسرایی برای استراحت بنا شده است. زیارت شهرهای مذهبی مانند قم, مشهد و کربلا باعث شده بود تا کاروانسراهای متعددی در مسیر جاده هایی که به این شهرها منتهی می شود, احداث گردد(در مسیر خراسان بزرگ, غرب به شرق, کرمانشاه و مشهد). این راه ارتباطی مهم از غرب به شهرهای مذهبی نجف و کربلا و از شرق به حرم حضرت رضا(ع) در مشهد متصل می شده است. همچنین در زمان صفوی برای رفاه حال زائران, کاروانسراهایی در این مسیر بنا شده که در حال حاضر بقایای پنجاه کاروانسرا باقی است.
معماری کاروانسراهای ایران بسیار متنوع است. معماران با توجه به موقعیت اقلیمی سرزمین ایران, کاروانسراهایی با ویژگیهای گوناگون احداث کرده اند. در ساخت کاروانسراهای برون شهری از نقشه های چهار ایوانی, دو ایوانی, هشت ضلعی, مدور, کوهستانی و نوع کرانه خلیج فارس استفاده شده است. در احداث کاروانسراها مانند مساجد و مدارس بیشتر از طرح چهار ایوانی استفاده شده و اتاقهایی در اطراف حیاط, برای استفاده مسافران ساخته شده است. برخی از کاروانسراها با شیوه های آجر کاری, گچبری, و کاشیکاری مزین شده اند(مانند رباط شرف خراسان, کاروانسرای سپنج شاهرود و مهیار اصفهان).
حمامها
حمامها از دیگر بناهای غیر مذهبی ایران است که در شهرها و روستاهای مختلف احداث شده است. در ادیان مختلف آیین شستشو, غسل و تطهیر از اهمیت ویژه ای برخوردار است. طبق مدارک موجود توجه به پاکیزگی و طهارت در ایران زمین به دوران قدیم حتی پیش از زرتشت می رسد. بنابراین نیاز بشر به محلی برای شستشو و تطهیر, موجب احداث حمامها شده است. طبق مدارک باستانشناسی از جمله قدیمیترین حمامها, حمامی در تخت جمشید از دوره هخامنشی و حمامی در کاخ آشور متعلق به دوره اشکانیان است.
بعد از ظهور اسلام, پاکیزگی ـ بویژه غسلهای متعدد و وضو برای نمازهای پنجگانه ـ در زندگی روزمره مسلمانان از اهمیت ویژه ای برخوردار شد تا جایی که سخن گوهربار رسول اکرم(ص)«النظافه من الایمان» شعار هر مسلمان گردید.
در شهرهای اسلامی حمامها در گذرگاههای اصلی شهر, راسته بازارها و کاخهای حکومتی طوری ساخته می شد که برای تأمین آب بهداشتی و خروج فاضلاب مشکلی پیش نیاید. شاید بتوان گفت حمامها پس از مسجد و مدرسه یکی از مهمترین بناهای شهری محسوب می شدند.
فضای اصلی هر حمام, شامل بینه, میان در و گرمخانه بود. به این ترتیب که هر یک از فضاهای فوق به وسیله راهرو و هشتی از فضای دیگر جدا می شد تا دما و رطوبت هر فضا نسبت به فضای مجاور تنظیم شود. کف حمامها از سنگ مرمر و دیگر سنگها پوشیده شده بود, ازاره حمام با سنگ و کاشی تزیین می شد. از جمله تزیینات داخلی حمامها آهکبری به صورت ساده و رنگی بوده است (مانند حمام گنجعلیخان کرمان, کردشت میانه و خسرو آقا اصفهان).
قلعه ها
آغاز خانه سازی بشر همواره با اندیشه دفاع در برابر دشمنان همراه بوده است و قلعه ها مظاهر بارز اندیشه دفاعی انسان هستند.
به طور کلی قلعه ها به دو گروه عمده تقسیم می شود: قلعه های کوهستانی و قلعه های دشت. همانطور که در معرفی کاخها گفته شد, از یک بنا ممکن است استفاده های گوناگونی شود. از قلعه نیز در موقع آرامش و صلح به عنوان کاخ استفاده می شد. با این توضیح تخت جمشید را, با توجه به طراحی آن, می توان یک قلعه دانست. همچنین از تخت سلیمان در تکاب آذربایجان غربی ـ که مکانی مقدس بوده ـ گاهی به عنوان نیایشگاه و زمانی به عنوان کاخ استفاده می شده است.
بزرگترین و مستحکمترین قلعه هایی که در ایران بنا شده, متعلق به فرقه اسماعیلیه است. این قلعه ها در بلندیهای رشته کوههای البرز بنا شده اند(مانند الموت, لمبسر, گردکوه, سارو و امامه).
معماری اینگونه قلعه ها جنبه نظامی و دفاعی داشته و طرح و نقشه آنها ویژگیهای گوناگونی دارد. قلعه ها در صعب العبورترین بلندیهای کوهستانی بنا می شدند و چون طرح و نقشه ای از پیش آماده نداشتند, طراح یا معمار حصارها, برجها, اتاقها و ورودیها را با توجه به موقعیت طبیعی صخره ها, احداث می کرد. به این علت اغلب قلعه های کوهستانی دارای طرح هندسی مشخص نبودند. مصالح ساختمانی قلعه ها بیشتر قلوه سنگ و آجر, و ملاط آن ساروج و آهک بود.
قلعه هایی که در دشت برای محافضت از کاروانها و یا برای استفاده سربازان بنا می شد عمدتاً طرح هندسی مشخص داشتند و دارای نقشه های مربع, مستطیل, چند ضلعی و مدور بودند. این قلعه ها دارای برج و بارو بودند و مصالح ساختمانی آنها نیز از آجر و خشت بود (مانند قلعه گلی ورامین, میان گاله گرگان, قوشچی ارومیه و قلعه کهنه کرمانشاه).
در قرن دوازدهم هجری ایجاد قلعه در گذرگاهها به شیوه گذشته متوقف شد و پاسگاهها و سربازخانه هایی به شیوه جدید احداث گردید. همچنین در کرانه خلیج فارس قلعه هایی با سبک معماری غربی ساخته شد(مانند قلعه های هرمز, خارک, قشم و بندر عباس).
آب انبارها
موقعیت اقلیمی مناطق مختلف ایران تأثیر زیادی در ابداعات معماری این سرزمین داشته است. از روزگاران کهن در کنار طرحهای عمده تأمین آب مانند ایجاد قنات و ساختن سد, به ذخیره سازی آبهای زمستانی و مصرف آن در فصلهای کم آب و خشک سال نیز توجه شده است و «آب انبار» را به همین منظور بنا کرده اند. قدیمیترین نمونه به جای مانده, منبع ذخیره آب معبد چغازنبیل در خوزستان از دوره هخامنشی است.
آب انبارها به دو گروه کلی عمومی و خصوصی تقسیم می شوند. از نظر معماری آب انبارها شامل منبع ذخیره آب, پوشش منبع, بادگیر و هواکش, راه پله, پاشیر و سردر تزیینی و کتیبه هاست که در اشکال گوناگون مکعب, مستطیل, استوانه ای و چند ضلعی ساخته شده اند.
مصالح ساختمانی آنها سنگ و آجر, شفته آهک و ساروج است. تعدادی از این آب انبارها با آجر و کاشی تزیین شده اند(مانند آب انبارهای قزوین, ده نمک سمنان و پنج بادگیر یزد).
بازارها
سابقه ایجاد بازار در ایران به روزگاران بسیار دور باز می گردد. طبق مدارک تاریخی بازار در بسیاری از شهرهای قبل از اسلام یکی از عناصر مهم شهری بوده است
پس از اسلام, گسترش شهرهای اسلامی و افزایش ارتباطات اجتماعی, ازدیاد راههای کاروانی, توسعه کاروانسراها و تبادلات اقتصادی موجب شکل گرفتن فضای بازرگانی و تولیدی موسوم به بازار شد. در شهرهای اسلامی بازار محور اصلی و مرکز اقتصادی شهر بوده و انبارهای مهم, مراکز تولیدی, مراکز توزیع کالاهای گوناگون و مبادلات پولی در آن جای داشتند.
بازارها بیشتر در امتداد مهمترین راههای اصلی شهر ساخته می شدند و در اغلب موارد راسته بازار شاهراه اصلی شهر نیز بود که مهمترین و شلوغترین دروازه ها را به مرکز شهر متصل می کرد(مانند بازار سلطانیه, بازار اصفهان و بازار نایین). در بیشتر شهرهای اسلامی مسجد جامع در کنار بازار قرار داشت.
دکانها در دو سوی راسته اصلی و راسته های فرعی قرار داشتند. برخی از راسته ها به عرضه کالاهای مخصوص اختصاص داشت؛ مانند بازار بزازها, کفاشها, زرگرها و آهنگرها. کاروانسراهای درون شهری ـ که قبلاً مورد بحث قرار گرفت ـ اغلب در پشت دکانهای بازار قرار داشت و به وسیله راهرو یا فضای کوچک به بازار مرتبط می شد. بسیاری از سراها دو طبقه ساخته می شدند و همه آنها دارای حیاط مرکزی بودند.
طول بازارها اندازه مشخص و معینی نداشت و به نسبت وسعت شهر و رونق بازار متفاوت بود. طول راسته اصلی در شهرهای کوچک و متوسط در حدود چند صد متر و در شهرهای بزرگ, بیش از یک کیلومتر بود و عرض بازارها بین پنج تا ده متر بوده است.
در ساختمان بازارها از بهترین مصالح و شیوه های معماری استفاده می شد. ستونها و دیوارها بیشتر از سنگ و آجر بود و برای پوشاندن سقف از گچ و آجر استفاده می کردند. برای پوشاندن دهانه های بزرگ مانند چهار سوها و تیمچه ها از گنبد و کاربندی استفاده می شد. پشت بام بازارها هم بیشتر با کاهگل پوشانده می شد؛ زیرا کاهگل هم عایق حرارتی بود و هم عایق رطوبتی. کف بازارها اغلب خاکی بود که در اثر گذشت زمان کوبیده و محکم می شد. البته گاهی از سنگ وآجر برای پوشاندن کف بازار و حجره ها استفاده می کردند.
به هر حال, بازار یکی از مهمترین بناهای عمومی شهرهای گوناگون است که در وهله اول برای عرضه, تولید, تبادل و خرید و فروش کالا شکل گرفت, ولی بعدها کارکردهای متعدد فرهنگی و اجتماعی پیدا کرد. رشد و رونق اقتصادی منجر به پیدایش انواع بازار شد که از میان آنها می توان از بازارهای ادواری, بازارهای روستایی, بازارهای ثابت, بازار بین راهی و بازارهای شهری نام برد.
عناصر تشکیل دهنده معماری
هر بنای دوره اسلامی چه بنای مذهبی, مانند مسجد و مدرسه و چه غیر مذهبی, مانند کاروانسرا و کاخ از فضاهای گوناگون تشکیل می شود و گاهی نیز ممکن است فضای تازه به صورت الحاقی به بناهای دیگر اضافه شود؛ مثلاً مناره یا منار در مسجد و مدرسه که جزیی از بناست و به طور مجزا هم کاربرد دارد.
بادگیر
معماران و استادکاران ایرانی با توجه به شرایط اقلیمی و جغرافیایی مناطق گوناگون ایران شیوه های معماری را در شهر های مختلف توسعه بخشیدند؛ همان طور که به دلیل سرما ایجاد بناهای فاقد میانسرا در آذربایجان متداول بوده, ساختن بادگیر نیز در مناطق کویری رواج داشته است.
سالیان بس دراز, بادگیر یکی از اجزای مهم بناها در نواحی گرم و خشک ایران بوده است. هر بادگیر شامل برجهای تهویه بر فراز ساختمان است. در بالای هر برج یک رشته دهانه های عمودی وجود دارد که در مقابل بادهای وزان قرار گرفته و برای گرفتن نسیم و هدایت آن به اتاق همکف یا زیرزمین که رطوبت را از یک حوض آب اخذ می کند, تعبیه شده است.
در شهرهای کویری ایران مانند کاشان, یزد و کرمان از بادگیر در بناهای مختلف به نحوه مطلوب استفاده شده است. در بعضی بناها حتی چندین بادگیر ساخته شده (مانند آب انبار پنج بادگیر یزد).
پله
گرچه پله یک اثر معماری مهم به حساب نمی آید, ولی کاربردهای سودمندی در معماری دارد. راه پله های مارپیچ داخل مناره ها و پله هایی که به بامها و فضاهای داخلی و خارجی بنا و به پاشیرهای سراشیبی آب انبارها منتهی می شود از اهمیت ویژه ای برخوردارند. همچنین پله ها, راههای ارتباطی مفید به طبقه دوم یا پشت بام به شمار می روند. در بعضی از بناها پله ها علاوه بر کاربرد ارتباطی, وسیله سبک کردن حجمهای ساختمانی نیز هستند(مانند بنای تایباد خراسان). مدرسه غیاثیه خرگرد دارای هشت دستگاه پله است. همچنین مسجد کبود تبریز پله هایی در شش قسمت دارد که دو دستگاه پله به نمای اصلی متصل است و چهار دستگاه در گوشه های گنبد خانه یا شبستان قرار دارد که به طبقه دوم متصل می شود. مصالح ساختمانی پله ها اغلب آجر است.
سردابه
تعداد بسیاری از آرامگاهها مدفن اصلی شخصیتی مذهبی یا سیاسی هستند که زیر طبقه همکف ساخته می شدند. از آنجا که طبقه همکف باید محلی برای زیارت یا مراسم مذهبی می داشت, معمولاً محل تدفین را در طبقه ای پایین تر از سطح زمین می ساختند. احداث سردابه بیشتر در آرامگاههای ناحیه شمال و آذربایجان مرسوم بوده است.
از قرن هشتم هجری به بعد نصب ضریح چوبی در روی مزارها به صورت سمبلیک متداول شد. صندوقهای چوبی منبت کاری شده نام بسیاری از درودگران هنرمند را برخود دارد.
روشهای ساخت و تزیین
به طور کلی آگاهی ما از نحوه ساخت, طراحی و سایر امور ساختمانی دوره اسلامی بسیار کم و محدود است. بدون شک ایجاد بناها, چه مجموعه های مذهبی و چه غیر مذهبی, مستلزم آگاهی از علومی چون هندسه, ریاضی و طراحی بوده است و استادکاران طی قرون متمادی با بهره گیری از علوم, توانسته اند شاهکارهایی در هنر معماری به وجود آورند. متأسفانه در متون تاریخی دوره اسلامی مطالب مهم و تصاویر چندانی در مورد چگونگی ایجاد بناها به چشم نمی خورد. تنها نمونه های قابل ذکر دو نقاشی منسوب به بهزاد, با تاریخ ۸۷۲ هجری, در ظفرنامه و خمسه نظامی است. این نقاشیها در حال حاضر در دانشگاه هابکینز آمریکا نگهداری می شوند و در آنها نحوه ساخت مسجد جامع تیمور و همچنین کاخ خورنق به شیوه مینیاتور به تصویر کشیده شده است. در این نقاشیها تا حدودی تزیینات و ابزار و ابزار و وسایل معماری مرسوم آن روزگار مانند داربست, گونیای چوبی, اره, خط کش, بیل, تیشه, ماله, نردبان, و … و همچنین مصالح ساختمانی مانند سنگ, آجر, گچ, ملاط و کاشی و مراحل اجرای ساختمان نشان داده شده است.
برخی محققان بر این عقیده اند که علت فقدان مطالب سودمند درباره معماران دوره اسلامی و روشهای طراحی و ساختمانی آنها, این است که معماران در مقایسه با شاعران, فیلسوفان و مورخان, کمتر مورد توجه بوده اند. البته این رأی درست به نظر نمی رسد؛ زیرا در ادوار مختلف نیاز همگان به معمار و استادکاران ساختمانی برای ایجاد محلهای مسکونی, تجاری و عبادی امری مسلم بوده است.
مورخان اسلامی چون بیهقی, ابن خلدون و خواجه رشیدالدین, مطالب سودمندی درباره معماری و معماران نوشته اند؛ از جمله نوشته اند معماران از علوم ریاضی و هندسه اطلاع داشتند و در احداث بناها قبل از هر چیز به طراحی و نقشه کشی مبادرت می ورزیدند. فارابی فیلسوف بزرگ ایران می گوید معماری مبتنی بر علم الحیل است و حیل, مهارت, هنر و فنی است که با کار استادانه و هنرمندانه در اشکال هندسی نشان داده می شود. هندسه مبنای معماری بود و معمار بسیار ماهر و استاد را مهندس می گفتند که به معنای هندسه دان است.
همچنین متونی در دست است که در آنها از هندسه و طرحهای هندسی برای معماران بحث می شود و سراسر این کتابها دارای توضیحاتی است که به معماری عملی ارتباط پیدا می کند. بخشی از کتاب مفتاح الحساب نوشته جمشید کاشی ریاضیدان و منجم عصر تیموری, به معماری اختصاص یافته و در آن بخش از روشهای ساختن طاق و گنبد و مقرنس بحث می کند, از انواع طاقهایی که او شرح می دهد برخی را در بناهای تیموری می توان دید.
معماران, استادکاران, بنایان و دیگر گروههای وابسته به علم معماری, با آگاهی کامل از فن معماری و با ابتکار و ابداعات خاص خود و رعایت کامل اصول هندسه و مهارت های سنتی و همچنین الهام از عقاید دینی فضای معماری ایران را شکوهی جاودانه بخشیدند.
مسئولیت ساخت بنا نیز به عهده گروههای متعددی بوده است؛ مثلاً گروهی مسئول احداث ساختمان تا مرحله سفت کاری, و گروهی مسئول تزیینات بنا مانند آجرکاری, گچبری و کاشیکاری بوده اند. همچنین بین استادکاران, سلسله مراتبی وجود داشته, مانند مهندس, معمار, بنا, سرکارگر, سنگکار, گچکار, کاشیکار و کارگر ساده که هر یک مسئولیت خاصی داشتند.
لازم به یادآوری است که معماران ایرانی به علت فروتنی از ثبت کردن نام خود بر بناها خودداری می کردند؛ به همین علت جز تعدادی از بناها که نام معمار یا سازنده آن مشخص شد, بقیه فاقد نام استادکار یا سازنده آن است.
مصالح ساختمانی
مصالحی که در ایجاد بناهای دوره اسلامی به کار رفته متنوع است.
آجر. مهمترین مصالح ساختمانی در ایران قبل و بعد از اسلام بوده است. آجرهای به کار رفته در معماری عموماً مربع شکل است که در کارگاههای آجرپزی در سراسر ایران ساخته می شد. آجر علاوه بر استفاده در ساختن بدنه بنا برای تزیین آن نیز نقش مهمی داشت و از اوایل اسلام تا دوره تیموری تزیین بیشتر بناها با آجرکاری است. همچنین از آجرهای تراشدار و قالبی نیز استفاده می شد. آجرهای پخته رنگهای گوناگونی چون زرد کمرنگ, قرمز و قرمز تیره داشته که بیشتر در ابعاد ۳*۲۰*۲۰, ۵*۲۰*۲۰ و ۵*۲۵*۲۵ سانتیمتر ساخته می شد و در قسمتهای مختلف بنا مانند ایوانها, طاقنماها, گنبدها, مناره ها و اتاقها به کار می رفت(برجهای خرقان, گنبد قابوس, مناره مسجد ساوه).
گچ.گچ از دیگر مصالح ساختمانی است که در تمامی ادوار, در معماری استفاده شده است. از آنجایی که گچ از مصالح ارزان قیمت بوده و زود سفت می شده است, کاربردهای متعدد داشته و مورد توجه معماران بوده است. گچبری برای آراستن سطوح داخلی بناها, نوشتن کتیبه ها, تزیین محرابها, زیر گنبدها و ایوانها به کار می رفته است. بسیاری از بناهای عصر سلجوقی و ایلخانی با گچبری تزیین شده اند. اهمیت گچبری در بناهای اسلامی به حدی بود که هنرمندان این رشته به «جصاص» معروف بودند ونام بسیاری از این هنرمندان در کتیبه های بناها به یادگار مانده است. علاوه بر این, هنرمندان گچبر در قرن پنجم تا دهم هجری از شیوه های گوناگونی مانند گچبری رنگی, گچکاری وصله ای, گچکاری توپر و توخالی, گچبری مشبک و گچبری مسطح و برجسته استفاده کرده اند(مانند اصفهان: محراب اولجایتو, زنجان: گنبد سلطانیه, همدان: گنبد علویان و اشترجان: محراب اشترجان).
کاشی.استفاده از کاشی برای تزیین و همچنین استحکام بخشیدن به بناها از دوره سلجوقی آغاز شد و در طی قرون متمادی بویژه در عهد تیموری و صفوی به اوج رسید. کاشی نقش عمده ای در تزیین بناهای دوره اسلامی داشت و با شیوه های متفاوت توسط هنرمندان کاشیکار به کار می رفت. استفاده از کاشیهای یک رنگ, کاشی هفت رنگ, کاشی معرق و تلفیق آجر و کاشی در دوره های سلجوقی, ایلخانی و تیموری و صفوی در تزیین بنا مرسوم بوده و تا عصر حاضر ادامه یافته است. تزیین بخشهای گوناگون بنا, از پوشش گند و مناره گرفته تا سطح داخلی بنا و زیر گنبد و دیوارها و محراب با کاشیهای مختلف, بویژه کاشیهای معرق, به بناهای مذهبی و غیر مذهبی ایران دوره اسلامی زیبایی خاصی بخشیده است(مانند گناباد: مسجد گناباد و غیاثیه, خرگرد: مدرسه خرگرد, مشهد: مسجد گوهر شاد, تبریز: مسجد کبود, اصفهان: مسجد شیخ لطف الله و مسجد امام).
خشت.از دیگر مصالح ساختمانی معمول در معماری ایران خشت است. در دوره اسلامی یا تمامی بنا از خشت بوده یا بخشی از دیوارها از خشت و بقیه از آجر بوده است. از آنجایی که مقاومت خشت در برابر باد و باران و برف اندک است, بناهای خشتی زیادی از روزگاران گذشته باقی نمانده است.
سنگ.در معماری اسلامی از سنگ برای کار در شالوده, بدنه, فرش کردن کف و تزیین بنا استفاده می شد. گرچه به علت موقعیت جغرافیایی و اقلیمی استفاده از سنگ در برخی نقاط چون آذربایجان بیشتر دیده می شود, اما بهره گیری از آن تقریباً در سراسر ایران مرسوم و متداول بوده است. استفاده از سسنگ در پی بنا و دیوارها اهمیت ویژه ای داشت و برای ساختن کتیبه ها سنگهای گوناگونی چون سنگ سیاه, سنگ آهک, سنگ مرمر ـ که با دقت تراشیده و گاهی حجاری می شد ـ به کار می رفت(مرند: کاروانسرای مرند, شیراز: مسجد جامع, کاشان: کتیبه های مسجد میدان).
چوب.استفاده از چوب برای ساختن در, پنجره, صندوقهای ضریح, ستونها و تیر سقف و چهار چوب, از ویژگیهای معماری اسلامی است که در ناحیه مازندران و گیلان رواج بیشتری داشته است. درختهای تبریزی, سپیدار, چنار, کاج و گردو از جمله درختهایی بودند که از چوب آنها برای بخشهای گوناگون بنا استفاده می شده است(ورامین: مسجد مامع, تبریز: ارگ علیشاه, ساری: امام زاده صالح).
شیشه. کاوشهای باستانشناسی سالهای اخیر و همچنین بناهای باقیمانده از ادوار مختلف اسلامی نشان می دهد که از شیشه های الوان به رنگهای سرخ, آبی, بنفش و سبز برای تأمین روشنایی و تزیین در و پنجره و قابهای گنبد خانه و شبستانها استفاده می شده است. همچنین مطالعه متون تاریخی و مشاهده مینیاتور های قرن ششم تا دوازدهم هجری نشان می دهد که شیشه, کاربرد وسیعی داشته است (خرگرد: غیاثیه, شاه زند: مقبره شیری بکا آقا, اصفهان: عالی قاپو).
دانشجویان معماری آبادان